امروز روز انارام ایزد از ماه آبان سال 3757 زرتشتی، آدینه 24 آبانماه 1398 خورشیدی، 15 نوامبر 2019 میلادی
در چنین روزی به سال 1334 مهرداد فرارونی، نخستین جانباخته زرتشتی زاده شد.
مهرداد زادهی سال ۱۳۳۴ خورشیدی، در خانوادهای متوسط بزرگ شد. پدرش اورنگ فرارونی کارمند وزارت دادگستری و مادرش بدری خانه دار بود. مادر پیش از جان باختن مهرداد به دلیل بیماری در گذشته بود. خواهری به نام شهرزاد داشت که مدتی پیش به بیماری سرطان درگذشت. برادر مهرداد هم اکنون در سوئد زندگی میکند. مهرداد تحصیلات خود را در دبیرستان خوارزمی و با نمرههای عالی به پایان رسانید. در کنکور شرکت کرد و چند رشتهی دانشگاهی قبول شد از جمله مهندسی عمران دانشگاه تهران، حسابداری و مهندسی شرکت نفت، او حسابداری را انتخاب کرد و برای ادامهی تحصیل به انگلیس رفت ولی نتوانست در آنجا با تنهایی و دوری از خانواده بسازد، به ایران برگشت. در دانشگاه تهران در رشتهی مهندسی عمران نامنویسی کرد دوران تحصیل وی همزمان با جنبشهای دانشجویی شد.
در زمانی که انقلاب آغاز شد مهرداد فراوانی برای دیدن هیجانات مردم و شرکت در راهپیمایی انقلاب که در میدان امام حسین و خیابان فرح آباد در حرکت بودند، میرفت. شب که نیامد خانواده فکر کردند به خانهی یکی از دوستانش رفته اما وقتی روز بعد هم پیداش نشد نگران شدند. پدر به همراه داماد خانواده در میدان امام خیابان فرح آباد راه افتاد. از هر کسی که فکر میکردند شاید او را دیده یا خبری از او داشته باشد پرسیدند. با خانهی دوستانش تماس گرفتند. هیچکس خبری از او نداشت. او هنگامی که از خانه بیرون رفته بود هیچ برگهی شناسایی به همراه نداشت. خانواده نگران بودند تا درست روز یکم ماه مه روز جهانی کارگر در تلویزیون فیلمهای انقلاب میداد. از راهپیماییهای مردم در امام حسین و خیابان فرحآباد نشان داد. در فیلم وانتی را دیدند انباشته از جسد در این میان مهرداد را هم دیدند که صورتش معلوم بود و یک ملافه سفید به رویش کشیده بودند. با وجود این باز هم نتوانستند بپذیرند که این مهرداد است. با هماهنگی تلویزیون، فیلم دوباره پخش شد و دوباره دیدند. حقیقت داشت مهرداد بود. برای پیدا کردنش به همه جا سر زدند ولی نتوانستند مزار و کالبد او را پیدا کنند. «برگرفته ازکتاب یاد سرو ایستاده»
کسانی که با اندیشه، گفتار و کردار نیک زندگی میکنند و با دروغ و ناپاکی مبارزه میورزند، سرانجام به سرای نور و سرور خواهند شتافت.
انارام ز پیران شنیدم چنان
كه می خورد باید به رطلِ گران
در گاهشمار زرتشتی سال به ١٢ ماه ٣٠ روزه بخش میشود كه هر روز به نامی آراسته است. امروز سیاُمین روز از ماه مهر در گاهشمار زرتشتی است و «انارام» نام دارد.
سیامین روزماه انیران یا انارام، به معنی فروغ بیپایان جهان مینوی است. در اوستا: «اَنَغرِرَاوچَ» است. انارام به چم «روشنایی بیپایان» است. برابر با آموزشهای اشوزرتشت؛ کسانی که با اندیشه، گفتار و کردار نیک زندگی میکنند و با دروغ و ناپاکی مبارزه میورزند، سرانجام به سرای نور و سرور خواهند شتافت که سرشار از خرسندی و شادمانی برای آنهاست. این سرا، همان خانه واپسین و جایگاه روشنایی و فروغ بیپایان است. زرتشتیان در این روز به سفر میروند و اهورامزدا را به شوند دادههای نیکش ستایش میکنند.
گل «مرو اردشیران» نماد انارام در دین زرتشتی است.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
انارام ز پیران شنیدم چنان / كه می خورد باید به رطلِ گران
بیار ای نگار آن می مشکبوی / كزو نافه مشك یابی دهان
دل اندر كم و بیش گیتی مبند / همی دار جان را همی شادمان
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
موی و ناخن پیرای و زن به زنی کن که فرزند نامور زاید.
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
در این روز جامه بیفزای بر / بدوز و بپوش و بیارای بر
(اَنیران) بود نیک، زن خواستن / همان ناخن و موی پیراستن