بسیاری از خانههای تاریخی یزد که در سیل هفتهی گذشته ویران شدند، از خانههای مرمتشده بودند. دستیازیها (:دخالتها) در مرمت این خانهها، اصولی نبوده و بیشتر گردشگرپسندانه بوده؛ از اینرو ویرانی بیشتری به بار آورده است.
به گزارش ایسنا، فرهاد نظری، کارشناس مرمت آثار و بناهای تاریخی، در گفتوگویی با موضوع «از تخریب سیلها چهمیتوان آموخت»، با اشاره به آنچهدر بالا یادآوری شد، ویرانیهای برآمده از سیل را برآیند نادیده گرفتن تجربههای گذشتگان و مرمتهای غیراصولی دانست و در این باره گفت: سیل در سرزمین ایران میتواند مایه زندگی باشد، به شرطی که نسبتمان را با سیل تعریف کنیم. اگر در برابر سیل بایستیم بیگمان آسیب میبینیم، اما اگر با آن خردمندانه و هوشمندانه رفتار کنیم، سیل را تبدیل به فرصت میکنیم.
او افزود: اینکه در شرایط کنونی سیل خسارت به بار میآورد، شگفتانگیز است. سیل از ویژگیهای سرزمین ما است، پس غافلگیری از آن پرسشبرانگیز است. هر کسی که اندک شناختی از سرزمین ایران داشته باشد، میداند که سیل از ویژگیهای این سرزمین است. تکنولوژی و امکاناتی که امروز دردسترس ماست میتواند در برابر خسارتهای سیل به ما کمک کند. در گذشته هم از تجربه استفاده میکردند و با امکانات کمی که داشتند بنا به بایستگی (:ضرورت) و شرط زندگیماندن (:بقا) ناچار بودند سرزمینشان را بشناسند. آنها از همین تجربه دریافته بودند که چه زمانی از سال ممکن است سیل بیاید. کتابهایی مانند «نوروزنامه» از آن زمان موجود است که فصلهایی از آن کتابها به پیشبینی آب و هوا در درازای سال پرداخته است. انسانهای گذشته با امکانات محدود، اما با هوشمندی و فرزانگی به این پیشبینیها رسیده بودند؛ امروز که باید پیشبینی سیل، فصل و مکانهای آن با این همه تکنولوژی و پیشرفت آسان باشد.
غافلگیری سیل به شوند فراموشی گذشته است
این کارشناس مرمت ادامه داد: به نظر من غافلگیری امروز از سیل به شوند فراموشی گذشته و تجربههای گذشتگان از همکنشی (:تعامل) با طبیعت است، چیزی که امروز با نام میراث فرهنگی ناملموس از آن یاد میکنیم. این میراث را انسان در اثر همکنشی با محیط بهدست آورده است و بخش مهمی از شناختهای انسان اینگونه به دست آمده و نمیتوان به آن بیتوجه بود. البته در وزارت میراث فرهنگی همهی کوششمان این بود که این میراث افزونبر ثبت و ضبط، کاربردی شود، نه اینکه فقط سیاههای درست کنیم، اما در آن زمان آداب و رسوم، بازیها و صنایع دستی که وجود هرکدام لازم است به دستاوردهای فنی و تکنولوژیک چیره میشد.
مدیر پیشین دفتر ثبت آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی با بیان اینکه بخشی از میراث فرهنگی ناملموس رابطهی علوم با دانشهای کیهان و طبیعت است، گفت: در ایران خیلی کم به این بخش پرداختهایم. در حالیکه چنتهمان از این چیزها خالی نیست؛ چراکه در سرزمینی زیست میکنیم که دیرینگی بسیاری دارد و در ظاهر بَلاخیز است. سیل، زلزله، توفان و تندباد از ویژگیهایش است و انسان ایرانی برای ادامهی زندگی، باید برای این رخدادها چارهاندیشی میکرد. بر همین پایه آسفالت را برای کنترل بادهای ۱۲۰ ساله سیستان بلوچستان و جنوب خراسان برگزید و با این کار باد را رام کرد.
نظری گفت: استفاده از تجربهی گذشتگان برای این نیست که از امکانات امروز محروم شویم، بلکه برای این است که بینش پیدا کنیم تا چگونه از امکانات پیشرویمان بهره ببریم و این تقلید نیست. برای مثال نمیتوان در ایران دو خانه تاریخی پیدا کرد که حتا اگر معمار و کارفرمای آنها یکی باشد و این دو خانه همانند هم باشند. هر اثری برای خودش یک پدیده منحصر به فرد است. بنابراین منظور این نیست که در لایههایی از گذشته متوقف شویم، بلکه باید یاد بگیریم با سرزمینمان تهاجمی برخورد نکنیم. ناصرخسرو قبادیانی در سفرنامهاش دربارهی اصفهان نوشته است «آب و هوای اصفهان به قدری مطلوب است که اگر حبوباتی همچون جو را ۲۰ سال در این شهر بگذارند، دچار فساد نمیشود. اخیرا بارویی در اصفهان ساختهاند که باعث شده این هوای مطلوب خراب شود».
او افزود: اقلیم اصفهان آنقدر لطیف و حساس است که با ساختن یک بارو تغییر کرده بود، حالا فرض کنید کارخانهی فولاد و ذوبآهن و پالایشگاه با این آب و هوا چه میکند. این رفتار ویرانگر است. ما اصفهان را نشناختیم که چنین رفتاری با آن کردهایم. معلوم است که با صنایع و ذوبآهن که به اصفهان میبریم مطابق فطرت آن رفتار نمیکنیم و در نتیجه زایندهرود خشک میشود و دشتهایش دچار فرونشست میشود. در تمامی کتابهای جغرافیای تاریخی، اصفهان را بهشت روی زمین مینامند، اما ما چه رفتاری با آن داشتیم؟ بنابراین باید بازنگری و بازاندیشی دقیق درباره رفتار خودمان با طبیعت داشته باشیم و در تصمیمگیریهایی که درباره این سرزمین میشود، آن را اعمال کنیم.
نظری دربارهی نقش مداخلات انسان در خسارتهای ناشی از سیل نیز گفت: الگوی رفتاری ما در طول زمان تغییر کرده است. این سرزمین به سادگی به دست ما نرسیده است، زمانی با آن عاشقانه رفتار میکردند. در فرهنگ ایرانی از گذشته حتی از زمان هخامنشیان، سرزمین را به باغ تشبیه میکردند که نیازمند تیمار و مراقبت است، یعنی یک فرد ایرانی باید باغبانی یاد بگیرد. او با موجودی به نام سرزمین مواجه است که ذیشعور است و در برابر رفتارهای نابخردانه ممکن است عکسالعملهای تند و شدید داشته باشد. وقتی در مسیر رودخانه ساختوساز میکنیم معلوم است با سیل خراب میشوند. مشخص است وقتی کاریزها (:قنات) را که زندگی زیر زمین را تمهید میکردند، مسدود میکنیم، آن زمان که باید کمککننده باشند، نیستند.
بهترین نقطه زمین برای ساخت سد، همانجایی است که «ساسانیان» سد ساختند
این کارشناس مرمت درباره ویرانشدن پلهای تازه ساختهشده در رودخانه «سیمره» و «کشکان» در سیلاب سال ۱۳۹۸ و سالم ماندن پلهای ساسانی در همان سیل، یادآوری کرد: نزدیکبه ۱۰ سال در بخش موسسه گنجینه آب، مشاور وزارت نیرو بودم، نکات بسیاری از آن دوران آموختم. در این موسسه زمانی که میخواستند در زمینی سدی بسازند که پیشتر ساسانیان در هماجا سد ساخته بودند، با بررسی و پژوهش متوجه میشدند بهترین نقطه زمین برای ساخت سد، همانجایی است که ساسانیان سد زده بوند. این یعنی شناخت سرزمین و داشتن نبض طبیعت، اکنون ولی نبض طبیعت در دست ما نیست. در آن زمان در این سرزمین بایسته بود که یاد بگیرند چگونه زندگی کنند و از انباشتها و منابع سرزمینشان استفاده کنند، شاید به خاطر همین موضوع است که هیچ کشوری به اندازه ایران سد تاریخی ندارد. بیشتر این سدها در حاشیه کویر است که از هدررفت آب جلوگیری کنند. در گذشته در سدسازی به اندازهای به پیشرفت و تکنولوژی رسیده بودند که نخستین سد قوسی در جهان را ساختند، این سد قوسی یا سد «کبار» در قم یا سد «کریت» در طبس است.
او افزود: ما این تجربهها را مرور نکردیم، نمیدانیم انسان چگونه به این دستاوردها رسیده است. اکنون به خاطر امکانات فراوان و پول نفت خودمان چهارچوبها را رعایت نمیکنیم. در جنوب فارس (لار، اوز، بستک و …) یکی از مهمترین مسایل، مدیریت آب است و مهندسی آب در آنجا به ابعاد شگفتانگیزی رسیده است. برکههایی میبینید که با کانالهایی به هم وصل میشوند و از کوچکترین قطره باران نمیگذرند. برای زندگی در این سرزمین کوششها شده است. در منطقهی لار به کسی که برای رفتن به حج استطاعت دارد و خرج حجش را برکه میسازد حاجی میگویند و یا کسی که برای ساخت کاریز میرود لباس سفید میپوشد تا اگر در این زمان درگذشت، کفن داشته باشد و اگر کشته شود از او شهید یاد میکنند. به گفتهی زندهیاد دکتر آیتاللهزاده شیرازی (چهرهی ماندگار معماری و مرمت) این سرزمین نعمتهایش را به روی بیخردی عرضه نمیکند. باید هوشمند باشید تا از این نعمتها استفاده کنید.
این بینش هماکنون کمرنگ شده است. یکی از کاربردهای خندقها که در بسیاری از شهرها ساخته میشده، دفع و انحراف سیل بوده است پس باید از این تجربهها بهره برد.
نظری دربارهی راهکارهایی که میتوانیم به بینش مواجهه با بلایای طبیعی برسیم، گف: چرخ را از نو اختراع نکنیم و به تجربه گذشتگان بیتوجهی نکنیم؛ چراکه این تجربه آسان به دست نیامده است، بلکه هزینهی گرانی داشته است. اگر جز این باشد دچار گسست میشویم که البته شدهایم. این تجربه دست به دست به ما رسیده است و نمیتوانیم آن را با یک قیچی ببریم. باید بکوشیم به بینش از دست رفته برسیم و اگر آن را بیاهمیت بدانیم آش همان آش است و کاسه همان کاسه.
خانههای خشتی ۷۰۰ ساله از سیل در امان ماندند خانههای بتنی خراب شدند
نظری در بخش دیگری از این گفتوگو دربارهی ویرانشدن خانههای تاریخی یزد در سیل هفتهی گذشته، گفت: شاید با این سخن مورد واخواست (:اعتراض) قرار گیرم اما گمان میکنم که بسیاری خانههای تاریخی یزد که در سیل هفتهی گذشته ویران شد، خانههایی بودند که مرمت شدند، اما چرا؟ چون مرمت آنها به درستی انجام نشده است. مداخلات در مرمت این خانهها اصولی نبوده و خرابی بیشتری به بار آورده است. در بافت تاریخی یزد شمار بسیاری خانه از زمان آل مظفر وجود دارد، این خانهها خشت و گلی هستند و هیچ چیز دیگری ندارند، بنابراین نمیتوانیم بگوییم چون دیوارهای خانهها بتنی نیستند آسیبپذیرند، چون اکنون خانههایی وجود دارد که با وجود دیوارهای خشتی و ۷۰۰ سال دیرینگی جان سالم به در بردهاند. بینشی که بر ساخت و مدیریت این خانهها بوده، درست بوده، اما اینکه میآییم این خانهها را مرمت توریستپسندانه میکنیم، بیگمان همین اتفاقها رخ میدهد.
نظری گفت: در سیل یزد افزونبر بافت تاریخی خانههای بتنی هم آسیب دیدند، اما مساله این است که خانه بتنی را میتوان بازسازی کرد، اما خانه تاریخی ۷۰۰ ساله را حتا اگر مانند خودشان بازسازی کنیم، با گذر ۷۰۰ ساله آن میخواهیم چه کنیم؟
او درباره نقش بسته شدن کاریزهای های یزد در ویرانیهای سیل بیان گفت: در این باره باید مطالعه و پژوهش کرد، اما میتوان گمان برد که ئستیازیهای (:مداخله) صورت گرفته در این زمینه بیتاثیر نیست.
گسست دانشگاه و بخشهای اجرایی میراث فرهنگی جبرانناپذیر است
این کارشناس مرمت دربارهی گذر مترو از زیر مسجد جامع عتیق اصفهان نیز گفت: هر کاری که موجب ویرانی و به خطر انداختن عرصه و حریم آثار شود، درست نیست و حتا میتواند جرم باشد. نکته این است که عرصه فقط کف نیست و زیر گنبد تاجالملک هم جزو عرصه بهشمار میرود. اینکه چگونه و با چه راهکارها (:تدابیر) و چه زمینهسازیهایی (:تمهیداتی) راه مترو در آنجا کشیده شده که به سازه آسیب نرساند، باید بررسی شود، اما باید بدانیم همهی سرمایه ما تاریخ و تمدن ماست و نمیتوانیم با آن سادهانگارانه رفتار کنیم، چون برگشتناپذیر هستند و نمود (:تبلور) تجربه و رویکرد گذشتگان ما با سرزمینشان است.
به باور فرهاد نظری، گسست و جدایی دانشگاه و مراکز علمی از بخشهای اجرایی بهویژه در حوزهی میراث فرهنگی جبرانپذیر نیست. بخشهای دانشگاهی و پژوهشی باید مانند مغز متفکر مشاوره بخشهای اجرایی باشند و بخشهای اجرایی هم تجربههای خود را در دسترس آنها قرار دهند.