در جنوب استان فارس، شهرستانی به دیرینگی هزارهها رُخ گشوده و سرشار از یادبودهای تاریخی و نشانههای پُربار فرهنگی است. آنجا را «اِوَز» مینامند؛ شهری در همسایگی شمال باختری لار و با فاصلهای کموبیش دور از شیراز، مرکز استان. گفتهاند که اِوَز به معنای مرغابی (بط) است. برخی نیز برای نام آن گستره، ریشهای ایرانی و کهن شناسایی کردهاند و اِوَز را واژهای بسیار دیرینه در زبانهای باستانی ایران دانستهاند. بنای اوز را تا روزگار ساسانیان عقب میبرند و آثاری را گواه این سخن میآورند که بازمانده از آن دوران است. یکی از آن آثار «چهارتاقی محلچه» است که گاه آن را (درست یا نادرست) «چهارتاقی فیشور» هم نام میدهند؛ از آنرو که این سازهی کهن میان روستای محلچه و دوراهی فیشور جای گرفته است.
محلچه روستایی وابسته به بخش مرکزی شهرستان اِوز است و با شهر اِوز دوری 35 کیلومتری دارد. چهارتاقی کهن آن در کنار جادهای است که اِوز را با شیراز پیوند میدهد. اشاره کردیم که این سازه گاهی فیشور هم نامیده میشود؛ از آنرو که دهستان فیشور و روستای محچله دیواربهدیوار هستند. بومیهای به چهارتاقی خود «ساسو» هم میگویند. این واژه آسانشدهی واژهی «ساسان» است و اشارهای است به ساخت چهارتاقی در روزگار فرمانروایی ساسانیان. یک نام دیگر چهارتاقی محلچه، «آتشکدهی محلشاه» است که گاهی بر زبان بومیان آنجا جاری میشود.
بررسیهای تاریخی و باستانشناسی نشان میدهد که چهارتاقی محلچهی اِوز با آتشکدهی کاریان، روستایی از بخشهای هَرم شهرستان جویُم در جنوب استان فارس، پیوندهای آیینی داشته است. این دو با آتشکدهی نامدار فیروزآباد نیز وابسته بودهاند. سندهای تاریخی آگاهی میدهد که در روزگار باستانی ایران، آیینی بهدستیاری موبدان در این سه آتشکده و چهارتاقی (آتشکدهی فیروزآباد، آتشکدهی کاریان و چهارتاقی محلچه) برگزار میشده است که همسان و درپیوند باهم بودهاند. این را از شاهراه بازرگانی و فرهنگی میان آن سه آتشکده دریافتهاند.
ساختمایهی (:مصالح) بهکاررفته در چهارتاقی محلچه، سنگ و گچ و ساروج است. از این ساختمایهی ساده چهارتاقی دیدنیای ساختهاند که اکنون نشانههایی آشکار از گذشتهی پُرفروغ خود دارد. هرچند دست ویرانگر زمان و گذر از هزارهها و سدهها، اثر خود را بر چهارتاقی محلچه نیز گذاشته و خرابیهایی را به بار آورده است. این سازه با اینکه به شکل نخستین خود نمانده است، هنوز هم دیدنی است.
آنچه اکنون از چهارتاقی اِوز بهجا مانده، سه ستون است و ستون دیگر آن فروریخته است. در مرمتهای دهههای گذشته، پایههای چهارتاقی استوارسازی شده است اما فرسودگی سازه بیش از آن است که حتا طرح نخستین آن دوام آورده باشد. با این همه، چهارتاقی محلچهی اِوز از کهنترین آثار آن بخش از استان فارس بهشمار میرود. ناگفته پیداست که نگاهبانی از آن و پایش پیوسته و مرمت دیگربارِ این چهارتاقی ارزشمند بایستگی بسیار دارد تا سازهی کهن و دیرینهی اِوز از دست نرود. این اثر تاریخی در تیرماه 1378 در فهرست آثار تاریخی ایران ثبت ملی شده است.
یادآوری این نکته درخور اهمیت است که در استان فارس چندین چهارتاقی شناسایی شده است که چنیناند:
– چهارتاقی ایزدخواست بازمانده از روزگار ساسانیان؛
– چهارتاقی عضد بازمانده از دورهی آلبویه، به نام گهوارهدیو در شمال شهر شیراز؛
– در دارابگرد چهارتاقیای با چهار شاهنشین بزرگ در دل کوه تراشیده شده است که در دوران پس از باستان تغییر کاربری داده است؛
– چهارتاقی در 45 کیلومتری شمال خاوری شهر جهرم؛
– در خاور فیروزآباد، چهارتاقی به نام کراته، در نزدیکی میمند؛
– در جنوب باختری فیروزآباد، چهارتاقی روستای نودران؛
– چهارتاقی کازرون در خاوری این شهر؛
– چهارتاقی جنوب خاوری کازرون در روستای جره که بر فراز تپهای ساخته شده است؛
– چهارتاقیهای پنجگانهی فراشبند: چهارتاقیهای ملک، تل جنگی، چهارتاق، نقارهخانه و چهارتاقی خرمایک؛
– چهارتاقی میان دو روستای بالاده و سرمشهد.
در کنار چهارتاقیها باید آتشکدههای فارس را نیز به یاد آورد تا اهمیت فارس در روزگار تاریخی ایران آشکارتر شود.
*یارینامه: جُستار «آتشکدههای پارس» نوشتهی محمدتقی مصطفوی (مجلهی انجمن فرهنگ ایران باستان- شماره 2) و نیز تارنماهای: ویکیپدیا و ستارههای اوز.