امروز، سپندارمزد امشاسپند و دیماه به سال 3757 زرتشتی، برابر با 29 آذرماه 1398 خورشیدی 20 دسامبر 2019 میلادی
177 سال پیش، واپسین روزهای پاییزی آذرماه ۱۲۲۱ خورشیدی، نخستین روبهرویی ایرانیان با عکس و عکاسی اتفاق افتاد. این رویداد با فاصلهای تقریبا ۳ ساله از اعلام رسمی اختراع عکاسی در فرانسه صورت گرفته است.
نخستین دستگاههای عکاسی به روش داگرئوتیپ، به در خواست محمد شاه قاجار از کشورهای روسیه و انگلیس به دربار ایران وارد شد. محمدشاه قاجار، خانوادهی سلطنتی و گروهی از درباریان در یک روز پاییزی پایان آذرماه سال ۱۲۲۱ خورشیدی در کاخ سلطنتی تهران روبروی دوربین یک دیپلمات روسیهی تزاری قرار گرفتند، میتوانیم بگوییم که این روزها در حال سپری کردن 177 سالگی ورود عکاسی به ایران هستیم.
«نیکلای پاولوف» دیپلمات جوانی بوده که از سوی دربار تزاری آموزش عکاسی دیده و به درخواست دولت ایران در ماموریتی ویژه برای عکسبرداری به تهران اعزام شده تا به شیوهی داگرئوتیپ از شاه و درباریان ایران عکاسی کند. این رویداد با فاصلهای تقریبا ۳ ساله از اعلام رسمی اختراع عکاسی در فرانسه صورت گرفته است. ظاهرا این ماجرا نخستین روبرویی ایرانیان با عکس و عکاسی بوده اگر چه هنوز نشانی از داگروتیپهایی که این عکاس روس در آن روز پاییزی در کاخ سلطنتی تهران گرفته، پیدا نشده است.
پس از آن بود که عکاسی به مرور جای خود را در میان شاهزادگان و درباریان ایرانی باز کرد و حتی در زمان حکمرانی ناصرالدینشاه قاجار به دلیل علاقهی شخص اول مملکت به این فن تازه وارد، عکاسی از پشتیبانی شاهانه نیز برخوردار شد. در سالهای طولانی سلطنت ناصرالدینشاه عکاسان ایرانی و خارجی بسیاری در سراسر ایران به ثبت زندگی اجتماعی و سیاسی در کشور پرداختند و اکنون آرشیو بزرگ و متنوع ولی پراکندهای از این آثار در منابع و مراکز مختلف برجای مانده است. این عکسها مجموعهای مستند از چهرهی ایران آن روزها هستند که امروزه برای مطالعات ایرانشناسی، مردمشناختی و تاریخ عکاسی میتوانند بسیار ارزشمند باشند.
سپندارمزروز خيز ای نگار
سپند آر ما را و جام می آر
سپند آرامئیتی یا همان اسفند به معنی بی نقصی و سلامت کامل است. وی نگاهبان و پاسدار زمین و در عین حال مظهر تمکین، تقوا و عبادت است.
این واژه که در اوستایی «سْپِنْتَه آرمَئیتی»(Spenta-Ârmaiti) است و نام چهارمین امشاسپند شناخته میشود، از دو بخش «سپنته»(Spenta) یا «سپند» به چم (:معنی) پاک و مقدس و «آرمئیتی»(Ârmaiti) به چم فروتنی و بردباری تشکیل شده است و این دو با هم به چم فروتنیِ پاک و مقدس است. این واژه در پهلوی «سپندارمت»(SpandÂrmat) و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است.
سپنته آرمیتی یکی از ایزدبانوان و امشاسپندان زرتشتی است که در زبان اوستایی، سپنته آرمیتی یا سپنت اَرمَیتی یا سپند آرامئیتی خوانده میشود، در زبان پهلوی بدان سپندارمذ یا سپندارمت گویند و در فارسی، سپندارمد نیز خوانده شدهاست. امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است.
در فرهنگ پهلوی سپندرمت یا همان سپندارمذ، نام یکی از امشاسپندان و در عین حال نام پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال معرفی شدهاست. وی را همان الهه بسیار قدیمی اسفند دانستهاند و گفتهاند که او را دو امشاسپند دیگر یعنی هورواتات (خرداد) و امرتات (امرداد) همراهی میکنند و این سه گروهی از امشاسپندان را میسازند که قرینهی سه امشاسپند نخستین، یعنی وهمن (وهومن یا همان بهمن)، اشه وهیشته (اردیبهشت) و خشتره وییریه (شهریور) محسوب میشوند.
اين فروزه در انسان به گونهی فروتنی و مهر و خدمت به ديگران، نمايان میشود. سپندارمزد در جهان خاكی، نگاهدارندهی زمين و زنان است. زمينی كه بیهيچ چشمداشتی هرچه دارد در اختيار جانداران میگذارد و زنانی چون مادر كه همچون زمين، مهربان و فروتنند، مهر میورزند بدون اين كه چشمبه راه پاسخی مهرانگيز باشند.
زن و زمين همسانیهای بسياری دارند. زن و زمين هر دو نماد باروری و زايش هستند، زندگی از زن و زمين است كه جريان دارد.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
سپندارمزروز خيز ای نگار
سپند آر ما را و جام می آر
می آر از پی آن كه بی مینشد
دلی شادمان و تنی شادخوار
سپند آر پی آن كه چشم بدان
بگرداند ايزد ازين روزگار
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
ورز زمین کن
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (شهریور) اندر شوی شادخوار/ کنی در (سپندارمز) کشت و کار