هشتصدسال پیش سنگنوشتهای به دو زبان اورارتویی و آشوری پدید آمد که اکنون به نام «کیلهشین» نامیده میشود و از سندهای بسیار باارزش تمدن فلات ایران است. این اثر در مرز میان ایران و عراق یافته شد و در زمان جنگ هشتساله برای جلوگیری از آسیب دیدن آن، به موزهی ارومیه بُرده شد و اکنون در آنجا نگهداری میشود.
کیلهشین در زبان کُردی به معنی سنگ کبود است. این سنگ باستانی و نوشتهی آن در نزدیکی روستایی به همان نام -کیلهشین- در باختر شهرستان اشنویه، در استان آذربایجان غربی، جای داشت. 67 سانتیمتر بلندا دارد و پهنای آن 40 سانتیمتر است. سنگی که بر آن نوشتهاند از گونهی ویژهای است که در آن گستره یافت نمیشود و به گمان بسیار از جایی دیگر آورده شده است. سرتاسر سنگنوشته را سطرها پوشانده است.
باستانشناسان آلمانی نخستین کسانی بودند که سنگنوشتهی کیلهشین را شناسایی و کشف کردند. این کار در سال 1829 میلادی (1207 خورشیدی) در روزگار قاجاریه انجام گرفت. آنها رونوشتی از آن فراهم کردند تا آن که 60 سال پس از آن نوشتهی اورارتویی آن را برگردان (:ترجمه) کردند و به بررسی بیشتر نوشتار پرداختند. در دهههای 50 و 70 سدهی بیستم نیز گروهی دیگر از باستانشناسان اروپایی به پژوهش دربارهی آن دست زدند. از این راه بود که ارزشهای باستانشناختی کیلهشین بیشتر شناخته شد.
سنگنوشتهی کیلهشین دربارهی گرفتن (:تصرف) شهر موساسیر به دست شاه اورارتویی، ایشپوئینی، است. او در 820 پیش از میلاد به شاهی رسید. در آغاز سنگنوشته از شهر توشیا نام بُرده میشود. این شهر پایتخت دولت اورارتو بود و ویرانههای آن اکنون در باختر شهر وان، در کشور ترکیه، جای دارد.
برگردان سنگنوشتهی کیلهشین که دو ستونی است، چنین است: «هنگامی که در نزد ایزد خالدی در شهر آردینی رفتیم، فراتر از همه ایشپوئینی پسر ساردور، شاه نیرومند، شاه شوراوه، شاه بیاینا، شاه بزرگ شهر توشپا بود. برای منوآ پسر ایشپوئینی، نیایشگاهی بر تختگاه بزرگ بنیاد ساختند و درونش تندیسی همراه با نوشته گذاردند و جنگافزاری خوب؛ تندیس زیبایی از جانوران، و درفشی سیمین، الواحی از سیم و زر در نیایشگاه نهاده شد، همانگونه که من بسیاری چیزها را در برابر نیایشگاه ایزد خالدی نهادم، و جانوران بسیاری را برایش قربانی کردم، ۱۱۱۲ گاو نر، ۹۱۲۰ بز، و ۱۲۴۸ گوسفند. آنزمانی که ایشپوئینی به شهر آردینی رفتهبود، ایشپوئینی، پسر ساردور، شاه بزرگ، شاه شوراوه، شاه بیاینا، بزرگ توشپا، این نیایشگاه را به احترام ایزد خالدی ساخت… هرکس تندیس جانوران را بیرون از درِ نیایشگاه جای دهد، هرکس به آن دستدرازی کند، هرکس کسی را برای دزدیدن آن یاری دهد یا در این باره بداند و خبر ندهد، هرکس چنین کند، ایزد آردینی نسل او را از زمین بردارد. هرکس این سنگنوشته را از جایش تکان دهد یا آن را بشکند یا به دیگران در این کار یاری برساند، باشد تا ایزدان نسل او را از زمین بردارند، ایزد خالدی، ایزد ایشکور (آددَ)، شَمَش، آردینی و همه ایزدان دیگر.»
پیش از آن که این سنگنوشته برگردان شود، بومیها باورهای خیالیای دربارهی آن داشتند و سنگنوشته را به طلسمها پیوند میدادند یا گمان میبردند که در زیر آن کسانی که بر اثر سرما مُرده بودند، خاکسپاری شدهاند. حتا از گنجهای افسانهای پنهان شده در زیر آن سخنها گفته میشد.
شوربختانه این سنگنوشتهی دوزبانه که یادگاری کهن از تاریخ فلات ایران است، در اثر تیراندازی افراد ناشناس آسیب دیده است، هرچند خطهای آن هنوز خوانا است. در بخشهایی نیز ساییدگیهایی بر روی سنگنوشته دیده میشود.
*یارینامه: ویکیپدیا؛ باشگاه خبرنگاران جوان و خبرگزاری تابناک
با دیگر نگارهها و نوشتههای سنگی ایران باستان آشنا شوید: