گرمای تابستان رخت بربست تا مهر، مهرورزانه با هوای خنک و برگریزان پاییزی، پیشکش مردمان باشد. هر کس با دیدن دورنمای پاییز با ابزاری که در دست دارد، کوشش کرده حس زیبای خود را از پاییز ثبت کند. در آبانماه، ماه آب و باران، ریزش برف، از شگفتیهای این روزگار، بیگمان دلنشینتر از برف زمستانی بهچشم میآید و در آذرماه، ماه آتش با افروختن آتش مهر، مهرورزی را فزونی داده تا در کنار هم چای تازه دم رفاقت را گوارای وجود کرد.
افسوس با این همه شگفتی و زیبایی، آلودگی هوا همه را از چشم میاندازد و بهجای بهره بردن از دادههای خداوندی، باید در کنج خانهها خزید و مراقب بود که زیانی بر جسم وارد نشود.
آری آلودگی هوا که شهر آسمان آبی را خاکستری کرده، روح آدمی را خراش میدهد و به این اندیشه وامیدارد که تابستان با آنهمه گرمایش ولی با سرسبزی درختان، بیشتر به این هوای پاییزی زیبا ولی آلوده همراه با درختان برهنه که به مانند مردگان ایستاده رخ مینمایانند، میارزد.
درختانی که در تابستان خنکی و شادابی هدیه میدادند در این فصل برگهایشان ریخته و هیچ انگیزهای برای تصفیه هوا ندارند، از سوی دیگر وارونگی دما انگیزهای برای اثر گلخانهای بیشتر در نزدیکی زمین و روی سطح شهر است.
این آلودگی بیگمان میتواند نشانهای از اندیشه و خرد آلودهی ما شهرنشینان باشد که درست نمیاندیشیم و برخورد درستی با مسایل و مشکلات پیرامون خود نداریم.
روزهای گذشته در تهران بیش از صدها تن جان خود را به انگیزه آلودگی هوا، از دست دادهاند ولی ما بیتوجه به کار همیشگی و روزانه خود میپردازیم. اگر خواستار این هستیم که مسوولان کارکردهای بایسته و شایسته را انجام دهند، آیا هیچ اندیشیدهایم که خود چه باید بکنیم؟
آیا بهتر نیست بهجای خردهگیری از دیگران، هوای اندیشه آلوده خود را آبی و آفتابی کنیم و سپس با کردارهای درست و شایسته، مسوولان را هم وادار به پدید آوردن آسمان آبی کنیم؟
فرتور از مارال آریایی است.
6744
یک پاسخ
متاسفانه اکثرا فکر میکنند آسیب و حادثه تنها برای دیگران است و بخود و بدیگران اهمیت و ارزشی قایل نیستند