داراب، در استان فارس، با تاریخی کهن و آکنده از یادمانهای دیرینه، شناخته شده است. به هر سوی آن بنگریم نشانهای از روزگارانی مییابیم که با اثر و میراثی، نشان خود را برجای گذارده است؛ از روزگارانی باستانی ایران و پیش از آن گرفته تا سدههایی نزدیک. داراب دیرینکدهای از سازههای تاریخی؛ سازههایی مانند: «استونهنج».
دارابگرد باستانی، یکی از پنج بخش پارس کهن، دیرینهترین شهر دایرهای (:مدور) است. مهرازی آن یگانه و مالامال از شگفتیهایی است که هنوز به تمامی راز و رمز آنها شناخته نشده است. از ناشناختههای آن، یکی هم تل خاکی دایرهای شکلی است که به آن استونهنج میگویند و مانندگیهایی با استونهنج انگلیس (پُرآوازهترین دایرهی سنگی جهان) دارد. در استونهنج دارابگرد با پدیدهای روبهرو خواهیم شد که معنا و کاربرد آن هنوز، آنگونه که باید، شناختهشده نیست.
استونهنج واژهای برگرفته از زبان انگلیسی است. هنج به پهنهی خاکیای گفته میشود که دایرهای یا بیضیشکل است. این اصطلاح نخستینبار در دههی 1930 میلادی برای بنایی بهکار بُرده شد که در ایالت سالزبوری انگلستان هست و از شگفتیهای رازآمیز جهان شناخته میشود. استونهنجها گویا برای آن پدید میآمدند تا جا و مکانی سپند (:مقدس) را دایرهوار حصارکشی کنند. اما دیدگاه نوگفتهی دیگر آن است که استونهنج واژهای فارسی است. در این دیدگاه، «استون» همان «ستون» دانسته شده و «هنج» اشاره به واژهای تازی است که معنای ایرانی میدهد.
بهگمان میرسد که استونهنج دارابگرد کهنتر از نمونهی آن در سالزبوری انگلستان است. کاربری آنها شاید با سنجیدن کمی و زیادی تابش آفتاب پیوند دارد و نیز با اندیشه و گمان درمانبخشی سنگها. این گمان هم پیش کشیده شده است که سنگهای استونهنج دارابگرد از جایی دیگر آورده شدهاند.
تاریخنگاری استونهنج دارابگرد
آیا استونهنج دارابگرد، نیایشگاهی (:معبدی) باستانی است؟ شاید اینگونه باشد. اما برای تاریخگذاری استونهنج دارابگرد نباید به تاریخ ساخت شهر (که در دورهی هخامنشیان بوده است) بنگریم. بدین سبب که دشت دارابگرد آکنده از بازماندههایی از پنجهزار سال پیش است که در کاوشهای باستانشناسی بهدست آمدهاند. پس استونهنج آن گستره، دیرینگیای بسیار بیشتر از ساخت شهر دارابگرد دارد. حتا باستانشناسان آن را کهنترین سازهی سنگی جهان میدانند و میگویند میان دو تا سههزار سال پیش از میلاد ساخته شده است؛ هرچند باستانشناسان باخترزمین میکوشند سازهی دایرهای سالزبوری انگلستان را کهنترین نمونه از این دست سازههای سنگی بدانند!
نخستین کسی که استونهنج درابگرد را بررسی کرد و کوشید آن را تاریخگذاری کند، پژوهشگری انگلیسی بهنام ویلیام اوزلی (درگذشته به سال 1842 میلادی) بود. او به همراه برادر دیلپلماتش، سرگور اوزلی، به ایران سفر کرده بود. ویلیام اوزلی، استونهنج دارابگرد را همانند سازهی سالزبوری دانست و کاربریشان را یکسان برشمرد.
استونهنج دارابگرد، چندین سنگ ناهموار است که بهشکل راستا (عمود) بر زمین جای گرفتهاند. این سنگها بر روی تپهای دیده میشوند. گمانی در این نیست که سنگها اتفاقی کنار هم جای نگرفتهاند و در پس ِ چینش آنها اندیشه و فکری نهفته است. شاید، همانگونه که اشاره کردیم، نیایشگاهی بوده است یا مردمان پیش از تاریخ، برای سنگها ویژگی درمانگری و شفابخشی گمان میبردهاند.
دربارهی سازهی همانند استونهنج دارابگرد که در شهر سالزبوری انگلستان جای دارد، این را نیز بیفزاییم که بررسیها و پژوهشهای فراوانی دربارهی آن انجام شده و دیدگاههای گوناگونی به میان آورده شده است. بیشترین گمان آن است که استونهنج سالزبوری، گاهشماری (:تقویمی) خورشیدی بوده است و مردمان باستانی آن سرزمین چنان استونهنج را باریکبینانه طراحی کردهاند تا با حرکت خورشید هماهنگ باشد و دگرگونی تابستانی و زمستانی را نشان دهد. آیا استونهنج دارابگرد نیز چنین کاربردی داشته است؟ پاسخ درست و قانعکنندهای برای این پرسش نمیتوان یافت!
به هر روی این سازهی کهن که برخی نیز آن را نیایشگاهی مِهری و جایگاه مِهرپرستان باستان دانستهاند از سازههای بیمانند در ایران و جهان است که رمزگشایی از تاریخ و کاربری آن پژوهشهای گستردهای نیاز دارد.
*یارینامه: گزارش خبرگزاری فارس (اردیبهشت 1400) و تارنمای کجارو.
در نشانی زیر با دیگر سازههای شگفت و کهن ایران آشنا شوید: