نیشابور هزارههاست که پابرجا و تکیهزده بر تاریخی دور و دراز، یادآور یادمانهای بسیار کهن و رخدادهای پرشماری است که بر این شهر گذشته است؛ از رویدادهای ریز و درشت گرفته که گاه به ویرانی شهر انجامیده است و سربرآوردن دوبارهی آن، تا فرهنگی درخشان و مردان و بانوانی دانشمند که از دل آن فرهنگ برخاستهاند. «شادیاخ» یادآور دیرینگی شهر نیشابور است؛ جایی که در گذشتههای تاریخی، محلهای از این شهر بود.
از زمانی که پارتها در نیشابور سکنا گزیدند تا چندین سده پس از آن، تبارها و تیرههای فراوانی آزمندانه کوشیده بودند تا نیشابور را که چون نگینی در خراسان بزرگ میدرخشید، در چنگ خود نگهدارند. از تُرکان غُز، گرفته تا مغولان و اُزبکان و تیرههایی از افغانهایی که شاهنشاهی صفوی را سرنگون کردند، همگی جویای نیشابور و فرمانروایی بر آن بودند. از سوی دیگر، نیشابور رویدادهای طبیعیای (مانند زمینلرزههای ویرانگر) را از سر گذرانده و خرابیهای بسیار دیده است. همهی این رُخدادها از نیشابور، تاریخی پُربرگ ساخته است.
شادیاخ کهن
در سدهی سوم مهی (:قمری) بود که عبدالله پور طاهر (درگذشته به سال 230 مهی)، سردار بزرگ ایرانیتبارِ دولت طاهریان، محلهای در شهر نیشابور پیافکند که آن را شادیاخ نامیدند. شادیاخ به معنی «شادیآور» است. این محله تا نیمهی دوم سدهی هفتم مهی، پُر از جُنبوجوش بود تا آنکه بر اثر زمینلرزه ویران شد و اکنون خرابههایی پُرارزش از آن بهجا مانده است.
شادیاخ جایی بود که مردمان نامور و دارا، از امیران و فرماندهان و درباریان، در آن زندگی میکردند و به سخن امروزی محلهای اعیاننشین بود. نهتنها در نزد دولتمردان طاهری، بلکه سپستر در نزد تُرکان سلجوقی نیز شادیاخ ارزش والایی داشت و در آبادی آن میکوشیدند. طاهریان کاخی در آن ساخته بودند که آوازهی فراوان داشت. این کاخ نیز در زمینلرزهی نیشابور، در نیمهدوم سدهی هشتم مهی، ویران شد. درست در همان زمان بود که سپاه چنگیزخان مغول نیشابور را از آنچه بود ویرانتر ساخت. بازماندهای از آن کاخ، اکنون مرکزی برای کارهای باستانشناسی شهر نیشابور شناخته میشود.
کاخ شادیاخ در زمینلرزهای که از آن یاد کردیم و در سال 681 مهی روی داد، ویران شد. در کنار این کاخ، باغهای زیبایی نیز بوده که میگویند نخستین نهالهای آن به دستور یعقوبلیث صفاری، زمانی که نیشابور را بهدست آورد، کاشته شدهاند و سپس درختانی تناور و سایهافکن شدند. شادیاخ، آنگونه که از نوشتههای کهن تاریخی برمیآید، بهراستی زیبا و چشمگیر بوده است. سامانیان و غزنویان نیز چشم از شادیاخ و زیباییهایش برنمیداشتند و در نگهداری این محله از شهر بزرگ نیشابور، کوتاهی نمیکردند.
برای اینکه بدانیم شادیاخ چه ارزشهایی داشته است، بسنده است بگوییم که خیام و عطار نیشابوری در این محله زندگی میکردند. در همین شادیاخ بود که طغرل یکم سلجوقی در نیمهی نخست سدهی پنجم تاجگذاری کرد و امپراتوری سلجوقی را بنیان افکند. سلجوقیان چنان توجهی به شادیاخ داشتند که بسیاری از آیینهای شادیآور خود (مانند جشن عروسی پسر سلطان ارسلان) را در این محله و کاخ آن برپا کردند.
اشاره کردیم که شادیاخ اکنون کانونی برای پژوهشهای باستانشناسی در شهر نیشابور است. در سال 1379 خورشیدی بود که در آنجا و پس از کاوشها، بازماندهی تالارها و خانههایی که هر کدام کاربری ویژهای داشتند، از دل خاک بیرون آورده شد. آن خانهها، کارگاهی برای شرابسازی، سفالگری، شیشهگری و مانند اینها بوده است و گویای پویایی محلهای کهن در سدههای گذشته است. آنچه باستانشناسان در شادیاخ یافتند، دربردارندهی سفالها و ظرفهای زیبای شیشهای هم میشد. اسکلتهای پیداشده در دل زمینهای شادیاخ بازماندهی مردگان زمینلرزه یا کشتار مغولان در شهر نیشابور هستند. از گچبریها و پارههایی از سنگفرش خیابانهای آن زمان شادیاخ نیز یاد کنیم که در همان کاوشها پدیدار شد.
*یارینامه: گزارش خبرگزاریهای ایرنا و مهر و نوشتهی «کاخ شادی» در تارنمای روزنامهی خراسان.
در نشانی زیر با دیگر سازههای شگفت و کهن ایران آشنا شوید: