جشن سده به عنوان بیستوچهارمین عنصر میراث فرهنگی ناملموس ایران در پروندهای مشترک با تاجیکستان، در هجدهمین نشست کمیته جهانی پاسداری از میراثفرهنگی ناملموس یونسکو در بوتسوانا ثبت شد.
جشن سده امروز چهارشنبه ۱۵ آذرماه ۱۴۰۲ خورشیدی، در سومین روز از هجدهمین نشست کمیتهی بینالدولی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس ثبت جهانی شد.
همچنین «هنر تذهیب» به عنوان بیستودومین و «افطاری و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی وابسته به آن» به عنوان بیستوسومین عنصر میراث فرهنگی ناملموس ایران در همین نشست به ثبت جهانی رسید.
با ثبت جشن سده، شمار میراث ناملموس جهانی ایران به ۲۴ رسید.
هجدهمین نشست کمیتهی جهانی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس از ۱۳ تا ۱۸ آذرماه ۱۴۰۲ در در شهر کاسان جمهوری بوتسوانا (کشوری در جنوب قارهی آفریقا) در حال برگزاری است.
جشن سده، ۲۹ بهمنماه سال ۱۳۹۸ خورشیدی، به شماره ۲۰۶۷ در فهرست ملی ایران ثبت شد. پروندهی جشن سده از در سال ۱۳۹۹ در فهرست رزرو یونسکو جای گرفته بود.
جشن سده، (10 بهمنماه خورشیدی)، جشن پیدایش آتش است. این جشن نیز مانند نوروز و مهرگان از جشنهای بزرگ ایرانیان بوده و پیوند ویژهای با آتش دارد.
«سده» از آیینهای ارزشمند ایران باستان است که همچنان در گسترههایی از ایران و در آغاز شامگاه دهم بهمنماه برگزار میشود. در این آیین، آتش به همراه آب، باد و خاک از آخشیجهای (:عناصر) سپند به شمار میرود، که در بسیاری از جشنهای ایرانیان نقش کاربردی داشته است. ایرانیان باستان بر این باور بودند آتشی که در این روز افروخته میشود، نماد و نشانهی گرم شدن زمین و آماده شدن برای ورود به فصل بهار است.
در دورههایی که ایرانیان برای اجرای این آیین با محدودیت روبهرو بودهاند، هیزمها را بر بلندای کوه یا بالای بام خانهها گرد میآوردند و در آیین سده میسوزاندند، اما امروزه مکانهای مشخصی را برای افروختن آتشبرمیگزینند و این آیین را در این مکانها برگزار میکنند.
در این جشن، زرتشتیان و موبدان که در دورههای گوناگون در کنار دیگر مردم ایران، پاسدار فرهنگ ایرانی بودهاند، به صورت حلقه، گرد آتش میایستند و مردم پشت سر آنها قرار میگیرند. در این آیین موبدان دعای آتش نیایش میخوانند و سپس هیزمها را آتش میزنند و در ادامه به شاهنامهخوانی و اجرای موسیقی میپردازند.
سده در شاهنامه
در شاهنامه آمده است: هوشنگ پادشاه پیشدادی، در راه شكار، ماری دید، سنگ برگرفت و بر مار انداخت تا مار را بكشد. مار بگریخت اما از برخورد سنگها جرقهای جهید و آتش زاده شد.
فروغی پدید آمد از هردوسنگ دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
نشد مار كشته ولیكن ز راز ازین طبع سنگ، آتش آمد فراز
هوشنگ به پاسداشت پیبردن به راز چگونگی دستیابی بر آتش، جشنی به پا ساخت، نامش سده نهاد و به نیایش اهورامزدا، دست فرازبرد.
جهاندار، پیش جهانآفرین نیایش همی كرد و خواند آفرین
كه او را فروغی چنین هدیه داد همین آتش آنگاه قبله نهاد
یكی جشن كرد آنشب و باده خورد سده نام آن جشن فرخنده كرد
یک پاسخ
درود و سپاس و ستایش
هرچند دیر بود اما باز هم مایه شادمانی است.