دکتر اسفندیار اختیاری، نماینده ایرانیان زرتشتی، فرارسیدن جشن باستانی و جهانی سده را به همه دوستداران فرهنگ پرافتخار ایران شادباش گفت.
در متن پیام دکتر اسفندیار اختیاری به مناسبت دهم بهمنماه 1402، خجسته جشن سده آمده است:
خشنه اتره اهورهه مزدا و به نام دانای بزرگ هستیبخش
درود بر فروهر پاک بزرگ پیام آور آریایی اشوزرتشت اسپنتمان و درود بر زنان و مردان نیک اندیش نیک گفتار و نیک کردار
جشن جهانی سده؛ جشن پیدایش آتش و تمدن است، جشنی که اندیشهی نیک را با مهرورزی معنا میبخشد، جشنی که شعلههای آن سر به آسمان دارد و درخشش بیمانندش گرمیبخش دلها و روشنگر اندیشههای پرافتخار مردمان این کهن بوم است.
جشن جهانی سده جشن بزرگداشت دانش پاکی و راستی بر همگان خجسته باد
امسال نیز به رسم هر ساله به روز مهر از ماه اندیشهی نیک این جشن بزرگ را به یاد از خودگذشتگیها و تلاش گذشتگانمان جشن میگیریم جشنی که امسال با ثبت آن در میراث ناملموس یونسکو مفهوم دیگری پیدا کرده است. جشنی که از گسترهی سپهر ایرانی فراتر رفته و جهانیان به آن افتخار میکنند.
امسال آتش جشن سده را پرفروغتر از پیش بر میافروزیم و بر راستی و پاکی نیکاندیشی و نیکگفتاری و نیککرداری مردمان نیک نهاد این سرزمین اهورایی درود میفرستیم این جشن را به همه دوستداران فرهنگ پر افتخار ایران شادباش میگویم و آرزو دارم همیشه شاد شادکام و شادرخ باشید.
ایدون باد ایدون ترج باد
دکتر اسفندیار اختیاری، نماینده ایرانیان زرتشتی
یک پاسخ
بياور مى كه گاه كامرانىست
ز مى ما را هواى سرگرانىست
نوا سر ده به آهنگ همايون
كه گويى در سرم شور جوانىست
بزن سنتور و زآنپس تار و تنبور
كه دلخواهم سرود خسروانىست
مرا ساغر بريز و جام پُر كن
از آن مينا كه صهبايش مُغانىست
برافروز آتشى در سينه از عشق
كه لطفش به ز آب زندگانىست
پس آنگه خرمن آتش به كهسار
برافروز اىكه كارت ديهگانىست
برافروزان سپس تلّى ز آتش
به دشت، اى آنكه سعْيَت آرمانىست
خود اين آتش نمودِ روشنىها
به فكر و ذكر و تشخيص زمانیست
فغان از چشم تار و فكر تاريک
كه در هر مطلبش معكوسخوانیست
از آن رو آتش افشانيم در دشت
كه از انديشهی روشن، نشانىست
به آيين سده شاباش سر كن
كه اين رسم از رسوم باستانىست
مبارک باد اين جشن كيانزاد
بر آن كو در تنش خون كيانىست
سده اين جشن فرخفال فيروز
نمادى از سرور و شادمانىست
سده يادآور ايران بشْكوه
گرانفر چون درفش كاويانىست
سده يادآور عهدى كه ايرانِ
چو مهرش در جهان پرتوفشانىست
سده جشنى است دستاورد هوشنگ
كه با ديوان نبردش داستانىست
سخن از جشنوار و جشن برگوى
كه دلكش چون دراى كاروانىست
سده اين يادگار عهد ديرين
فروغش زنده، نامش جاودانىست
بهياد آور زمانى را كه اين رسم
فروزانفر چو رسم پهلوانىست
غم آن روزگار رفته از دست
مرا در خاطر اندوهى نهانىست
بهياد عهد ديرين چارهی غم
كنون ما را شراب ارغوانىست
سزد گر دل فراگيريم از اندوه
در آن جشنى كز آنِ كامرانىست
اديب اكنون به كام دوستداران
خريدار نشاط از دوستگانىست
سزد كز بهر آزادى بكوشيم
ز جان و دل كه تأييدش جهانىست
سراینده: ادیب برومند