سیاست دینی ساسانیان از زمان روی کار آمدن، بر پایهی پیوند میان دین و شهریاری بود. نیای اردشیر یکم، سردودمان ساسانی، کسی است در شهر استخر فارس که سِمَت سرپرستی نیایشگاه ناهید (آناهیتا) را بر دوش داشت. ساسانیان فرمانروایی بزرگان(:اشراف) و حاکمیت مذهبی را در هم آمیختند و افزون بر جایگاه شاهی، سرپرستی بزرگترین پرستشگاه زرتشتیان را نیز بر دوش داشتند. از دید دولتمردان ساسانی، وحدت دینی از جمله بایستگیهای لازم برای یکپارچگی سیاسی بود که میبایست بدان دست مییافتند. از اینرو، کوششهای موبدان زرتشتی منطقهی پارس در دهههای نخستین روی کار آمدن ساسانیان، همگی در ایجاد وحدت دینی و جلب نظر موبدان دیگر مراکز قدرت در ایران زمین نقش داشت. گردآوری اوستا به عنوان منبعی مشخص و یگانه برای امور دینی و برپایی پرستشگاههای دولتی و انواع گوناگون پشتیبانیهای مادی و مینوی(:معنوی) که از آنها به عمل آمد، در این راستا انجام شد. اگرچه ساسانیان خود پیش از در دست گرفتن قدرت، جایگاه برجستهای در دستگاه مذهبی داشتند، به درستی شکلگیری دولت ساسانی برآیند همکاری بازوی مذهبی موبدان و بازوی نظامی خاندان ساسانی بود. به همین شوند(:دلیل) موبدان پارسی، با بهرهگیری از ایمان مردم به مشروعیت اندیشه و کارهای دینی خود، از توان سیاسی ساسانیان به عنوان ابزاری برای گسترش مزداگرایی به دیگر نقاط کشور و سرکوب همه ناسازگاران استفاده کردند. بدینگونه، اندیشههای سیاسی موافق فرمانروایان در چارچوب نگرشهای مذهبی توجیه عمومی مییافت، به گونهای که تئوریسینهای ناموری همچون موبد «تنسر» و موبد «کرتیر» در روزگار پادشاهی اردشیر، شاپور یکم و دوم، وظیفهی مهم گسترش و القای نگرش یگانگی دین و دولت را بر دوش گرفتند. اما با وجود این، پس از چندی، پیدایش اندیشهی مانی و مزدک نشان داد که ساسانیان افزون بر بحرانهای سخت اجتماعی، به چالشهای ژرف دینی نیز دچار شدهاند (کریستن سن ،1367: 71-75).
«شاپور دوم» و «خسرو انوشیروان» کسانی بودند که در راستای پیشبرد امور کشور و با انگیزهی مبارزه با عوامل گوناگون، آیین زرتشت را با توان بالایی ترویج دادند. در دورههای نخستین شاهنشاهان ساسانی دو گرایش دینی اصلی وجود داشت که هر یک از آنها میکوشیدند به آیین رسمی دستگاه دولتی دگرگون شوند؛ این دو گرایش دینی، «مانی» و «کرتیر» بودند. شاهنشاهی برای رسیدن به وحدت سیاسی، به دین رسمی یگانهای نیاز داشت. آیین مانی از آنجا که عناصر اصلی دینهای بزرگ را در خود داشت، بسیاری را شیفتهی خود کرد. دین زرتشتی نیز که توانسته بود خود را با سنتها و باورهای آریایی سازگار کند، زمینههای بسیار خوبی برای این کار داشت (نیبرگ ، 1359).
ساسانیان آتشکدههایی میساختند و در آنها آتش را که نمادی از فروغ ایزدی بود، پاس میداشتند. هر خانهای آتشخانهای کوچک داشت و هر طایفه و روستایی دارای پرستشگاهی جداگانه بودند. موبدانِ آتشکدهها در دورهی ساسانی همان وظایفی را داشتند که پارسیان امروز دارند. آنها از آتش پاسداری میکردند و مراقب بودند تا خاموش نشود. «هوم» را که گیاهی سپندینه(:مقدس) بود فراهم میکردند، به کار دهش(:خیرات) گوشت و نان میپرداختند و نیایش میخواندند (قدیانی، 1387).
یارینامهها
1– نیبرگ، هنریک ساموئل، 1359، دین های ایران باستان، ترجمه سیف الدین نجم آبادی، تهران: انتشارات مرکز ایرانی مطالعه ی فرهنگی.
2 – کریستن سن، آرتور، 1367، ایران در زمان ساسانیان، تهران: انتشارات امیر کبیر.
3– قدیانی، عباس، 1378، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، انتشارات نگاران شهر.