لوگو امرداد
همایش ملی «جهان ایرانی: ماد و هخامنشی» برگزار شد؛

هخامنشیان، خیزش آغازین جهان ایرانی به سوی تاریخ جهان

همایش ملی «جهان ایرانی: ماد و هخامنشی» از سوی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، گروه پژوهشی باستان‌کاوی تیسافرن، پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری و موزه ملی ایران برگزار شد. در این همایش ۳۴ ایران‌شناس درباره جهان ایرانی و نیز دوره ماد و هخامنشی در تالار اندیشگاه فرهنگی و تالار فرهنگ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران سخنرانی کردند.

1 30

مصطفی ده‌پهلوان، رییس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری با بیان‌اینکه متخصصان حوزه باستان‌شناسی، تاریخ، ایران‌شناسی و… باید قدری از انزوای علمی خودشان بیرون بیایند و به جهان ایرانی نیز بیندیشند گفت: متخصان امروز نه تنها در مقابل مردم و جامعه بلکه در مقابل مدیران سیاسی کشور نیز مسئول‌اند و نباید اجازه ندهند که ایران و جهان ایرانی به بیراهه و گمراهی برود.

وی بیان کرد: این روزها خیلی نگران جهان ایرانی هستیم؛ با مرور تاریخ درمیابیم که چه اندازه این جهان ایرانی مورد هجمه قرار گرفته و همچنان محکم ایستاده است.منتها آدمی دلش آنجا به درد می‌آید که برخی از این هجمه‌ها از سمت فرزندان ایران است که همچون مور و ملخ به جان آن افتاده‌اند.

او با انتقاد از اینکه ما چرا به این اندازه خام و از سواد و آگاهی میراثی به‌دور هستیم افزود: شاید متخصصان حوزه باستان‌شناسی، تاریخ، ایران‌شناسی و… باید قدری از انزوای علمی خودشان بیرون بیایند و به جهان ایرانی نیز بیندیشند. ما در قبال جامعه‌مان مسئولیم و جامعه تا نخواهد و به این درک از آگاهی نرسیده باشد نمی‌تواند از میراث نیاکانش حفاظت کند.

ده‌پهلوان در پاسخ به این پرسش‌ها که جهان ایرانی کجاست و چیست؟ و در چه زمانی و با چه نگاهی ما باید به آن بیندیشیم؟ اظهارکرد: جهان ایرانی به مثابه یک روح از چین تا مدیترانه است. در برخی مواقع از این سوی میز می‌افتیم و گاهی از آنطرف؛ گاهی متعصبانه از این موضوع صحبت می‌کنیم و گاهی به سادگی ازآن عبور می‌کنیم.

رییس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری افزود: امروز هر چه بیشتر به نشست‌هایی نیاز داریم که پژوهشگران بتوانند درآن گرد هم بنشینند و بحث‌ها و جدل‌های عالمانه داشته باشند تا ما نخست تکلیف خود را در مورد جهان ایرانی و موضوعاتی از این قبیل بدانیم و آن را در جامعه‌مان نهادیه سازیم، در آن صورت می‌توانیم جامعه را با جمع‌بندی‌های عالمانه در حوزه بحث‌های علمی و فرهنگی جهان ایرانی همراه کنیم. جهان ایرانی تنها ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی نیست، جهان ایرانی دوره سلوکی، آمدن اعراب مسلمان، قاجار، پهلوی و ورود فرنگی‌ها را نیز شامل می‌شود و اینکه جهان ایرانی در مواجهه با این عوامل چه واکنشی داشته است.

این باستان‌شناس، در بخش دیگری از سخنانش با تأکید بر اینکه ما باید جهان ایرانی را ببینیم و آسیب‌شناسی کنیم تصریح‌کرد: در دانشگاه‌های نسل چهارم و پنجم نوع نگاه به پژوهش متفاوت شده و جامعه در این دانشگاه‌ها مسئله‌ای بسیار جدی و رکن اصلی آن مسئولیت اجتماعی است به این معنی که متخصصان برای جامعه چه اندازه زمان گذاشته‌اند؟ پرسشی که همواره باید از خویش بپرسیم.

رییس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری بیان کرد: اینکه امروز فرزندان این وطن در سودای پول و مادیات تیشه به ریشه ایرانشان می‌زنند نشان از گونه‌ای جهل فرهنگی است. متخصان امروز نه تنها در مقابل مردم و جامعه بلکه در مقابل مدیران سیاسی کشور نیز مسئول هستند و نباید اجازه دهند که ایران و جهان ایرانی به بیراهه و گمراهی برود و امیدوارم بتوان با بحث‌های عالمانه و روشن کردن مسیرهای درست برای مدیران سیاسی جهان ایرانی را به سمت صلح و همبستگی برد.

3 27

چرا نام مادها و هخامنشیان در اوستا و متون پهلوی نیامده است؟

سپس ژاله آموزگار، پژوهشگر فرهنگ و زبان‌های باستانی گفت: چقدر خوشحالم که تلاش‌های دوست جوانم شاهین آریامنش با همکاری همکاران دانشور و باانگیزه‌شان سرانجام به بار نشست و به من این افتخار داده شد که در اینجا باشم و نظاره‌گر چهره‌های درخشان، دانشمند و ایران دوست ایران.

وی افزود: من به بخش کوچکی از دغدغه جهان ایرانی می‌پردازم که شاید زیاد مانند گفته‌های دوستان دیگر نباشد. چرا نام مادها و هخامنشیان در اوستا و متون پهلوی نیامده است؟ درباره این موضوع ایران‌شناسان اظهارنظرهای مفیدی کرده‌اند و من هم در چند مقاله اشاراتی به این موضوع داشته‌ام و اکنون به اختصار سعی می‌کنم با چکیده‌ای از این نظرات به بررسی این موضوع بپردازم.

آموزگار بیان کرد: من معمولاً به طور قراردادی به تاریخ از سه دیدگاه می‌نگرم و آن را چنین تقسیم بندی می‌کنم. تاریخ واقعی، تاریخ روایی و تاریخ اساطیری. تاریخ واقعی بر مبنای داده‌ها و اطلاعات ثبت شده و مستند تاریخی است. تاریخ روایی شامل روایت‌هایی است که درست یا نادرست درباره رویدادها و شخصیت‌های تاریخی سخن می‌گوید و در کنار تاریخ واقعی قد علم می‌کند و تاریخ اساطیری تاریخی است بر مبنای باورهای اقوام که در آن استوره‌ها نقش عمده به عهده دارند.

وی در ادامه گفت: جز اینکه هر کدام از این مباحث را باید با ریزه‌کاری‌های خاص خود مورد توجه قرار داد، در بسیاری موارد و به ویژه در تاریخ‌های قدیمی و سنتی تعیین مرز بین آنها و جدا کردن مطالب واقعی، روایی و اساطیری هم کار آسانی نیست. در بازگویی مسائل مربوط به شناخت تاریخی سلسله‌های ماد و هخامنشی نیز تاریخ روایی و واقعی همین نقش را دارد. همان‌طور که می‌دانید کتاب‌های تاریخی که بر مبنای داده‌های مستند درباره پادشاهان ماد و هخامنشی نگاشته شده‌اند معمولاً اطلاعات خود را از منابع سومری، آکدی، آثار ایرانی، کتیبه‌های آشوری کتاب‌های عهد عتیق، نوشته‌های مورخان ایرانی و رومی ادبیات ارمنی و غیره به دست آورده‌اند.که شرح کامل این منابع در آغاز کتاب تاریخ ماد دیاکونف و کتاب امپراتوری هخامنشی پیربریان آورده شده است و شما کاملاً بر آنها وقوف دارید.

ژاله آموزگار افزود: چرا نمی‌توان اوستا و متون پهلوی را در زمره این منابع قرار داد. اینجاست که این پرسش پیش می‌آید که چرا در اوستا و کتاب‌های پهلوی نامی از این سلسله‌ها برده نشده است و حتی با اینکه ساسانیان سعی داشتند نسب خود را به نحوی به هخامنشیان پیوند دهند، ولی در خداینامه‌های دوره ساسانی که بازتاب آن را در شاهنامه و دیگر آثار تاریخی و روایی فارسی و عربی می‌بینیم، نامی از ماد و هخامنشی به میان نیامده است.

وی بیان کرد: در این راستا و در ادامه بحث فراموش نکنیم که سنت معمول سرزمین ما سنت شفاهی بوده است. که همیشه بر سنت کتابت غلبه داشت. سنت حفظ سینه به سینه مطالب طی سده‌ها و حتی هزاره‌ها لزوم ثبت حتی مطالب مهم را در درجه اهمیت کمتری قرار داده است و نیز به یاد داشته باشیم که زمان درازی فاصله افتاده است تا کتاب اوستا سند مهم دینی ایرانیان باستان که سینه به سینه نقل شده بود در دوره ساسانی به نگارش درآید. ظاهراً تنها اسناد دولتی سیاسی و اقتصادی را در خور نگارش می‌دیدند و شاهد این بود که سنگ نوشته‌ها، نامه‌ها و لوحه‌های حاوی این مطالب است که خود گونه‌ای تاریخ به شمار می‌آید.

سنت نگارش بر سبک در دوره هخامنشی به زبان فارسی باستان

آموزگار گفت: اما بیشتر ایران‌شناسان را عقیده بر این است که وقتی سنت نگارش بر سبک در دوره هخامنشی به زبان فارسی باستان با ترجمه‌هایی چنین رواجی داشته است و تحلیلی هم به زبان قدیم مصری از برخی از کتیبه‌ها به دست آمده و حتی نشان از ترجمه آرامی کتیبه بیستون را داریم که به طور اتفاقی کشف شده است و خود نشان از ترجمه‌های طولانی آن به زبان آرامی است، می‌توانیم چنین نتیجه بگیریم که سالنامه‌ها و خداینامه‌گونه‌هایی در دوره هخامنشیان وجود داشته است و همچنین شکی نیست که نوشته‌های کتیبه بیستون از روی یک متن کتبی به نگارش درآمده است. نه اینکه در همان حال حک کردن یک نفر متن را بگوید و دیگری بنویسد. مسلماً قبلاً این متون را دبیران نگاشته‌اند، مورد تایید دربار قرار گرفته است و سپس به صورت سنگ نبشته درآمده است.

وی افزود: در کتاب استر عهد عتیق که بیشتر به شهبانوی یهودی دوره خشایارشا می‌پردازد، در ضمن اطلاعات قابل توجه‌ای نیز درباره تشکیلات فرهنگی و مادی هخامنشی در اختیار ما می‌گذارد و از سطح فرمان‌ها و ترجمه‌های آنها و ارسالشان را به همه ساتراپ‌های هخامنشی از هند تا مصر سخن به میان می‌آورد. در کتاب عذرا عهد عتیق هم اشاراتی به نوشته‌های حکومتی دوره هخامنشی می‌شود که خود دلیل بر وجود داشتن منابع کتبی است. در روایت‌های گزنفون نیز به فهرست نام‌های فرماندهان پارسی اشاره می‌شود که باز دلیل دیگری بر همین موضوع است.

آموزگار بیان کرد: موارد بسیاری را می‌توان ذکر کرد و شرح نامه‌های رد و بدل شده هم بسیار خواندنی است و جای آن دارد که این نامه‌ها به طور مفصل مورد بررسی قرار بگیرد. در واقع اگر این سندهایی هم که ذکر شد در دست نبود، به راحتی می‌توان بر این باور بود که دولت توانمندی همچون دولت هخامنشی برای ارتباط با ساتراپ‌ها مسلماً به دبیرخانه معتبری نیاز داشته است و همین موضوع را می‌توان به دوره ماد نیز تسری داد.

به عنوان نمونه می‌توان به مطلبی که هرودوت در تاریخ یکم گزارش می‌کند و ارسال نامه‌ای را که هارپاک برای کوروش می‌فرستد توصیف می‌کند، اشاره کرد که به نظر من شرح این نامه بسیار خواندنی است و نشان از آن دارد که کتابت در مسائل اداری و دولتی در دوره ماد نیز رایج بوده است و همچنین دلایلی در دست است که علاوه بر اسناد بایگانی دولتی و مجموعه‌ای از روایت حماسی گونه همانند خداینامه‌های پهلوی به صورت شفاهی یا کتبی هم وجود داشته است که با بیشتر آنها آشنا هستیم، مانند شیهه زودهنگام اسب داریوش برای اثبات حقانیت سلطنت و… که اشاره به کوروش دارد.

وی گفت: برخی را نیز عقیده بر آن است که چون نام مادها و هخامنشیان در خداینامه‌های دوره ساسانی نیامده است پس اشکانیان و ساسانیان از وجود این دو سلسله و تاریخ آنها بی خبر بوده‌اند که این مطلب نیز نمی‌تواند درست باشد زیرا به پیروی از رواج سنت شفاهی و به نقش گوسان‌های پارسی یا خنیاگران ساسانی نیز باید توجه کرد. این گوسان‌ها و به عبارت دیگر سخن‌سرایان و نوازندگان حرفه‌ای روایت‌ها و داستان‌های تاریخی و حماسی و عاشقی بازمانده از دوران کهن را به یاد داشته‌اند و آنها را با آواز خوش بازگو می‌کردند و از سوی دیگر به جز این روایت‌ها اخبار و داده‌های راویان یهودی یونانی و سریانی تداومی از روایت‌های مربوط به مادها و هخامنشیان را در دوره‌های بعد زنده نگاه داشته است.

آموزگار افزود: اما سرانجام دلیل نبودن نام ماد و هخامنشی در خداینامه‌های پهلوی را باید ناشی از گرایش دینی این آثار دانست. موبدان تاثیر مستقیم بر ارائه تاریخ گذشته ایران داشته‌اند و هر چه خلاف نظر و سیاست دینی آنها بود، حذف می‌شد. این جهت‌گیری اختصاص به مردان دوره ساسانی ندارد. تاریخ ارمنستان تحت تاثیر کتاب مقدس است و جهان‌بینی مسیحی کاملاً در آن روشن است. مسائل تاریخی کتاب عهد عتیق با کتاب یهودیان یکسانی ندارد. بدین معنی که طبری و دیگر تاریخ‌نگاران مسلمان که کتاب‌های تاریخی خود را همان‌گونه که در قرآن مجید توصیف شده است، آغاز می‌کنند.

وی بیان کرد: در سنت اوستایی هم پیشدادیان و کیانیان جای مادها، هخامنشیان و اشکانیان را می‌گیرند. شاهان سلسله اساطیری اوستا جایگزین فرمانروایان واقعی ایران می‌شوند و زندگینامه شاهان تاریخی به نوعی در شاهان روایی خداینامه‌ها جلوه یافته‌اند. در مقالات خالقی مطلق این موارد به خوبی مورد بررسی قرار گرفته است. به عنوان مثال ویژگی‌های دیااکو شاه مادی را در شخصیت هوشنگ پیشدادی می‌توان دید و رویدادهای زندگی کوروش را در روایت‌های مربوط به کیخسرو می‌توان یافت. گرچه برای فرمانروایان هخامنشی نیز اهورامزدا بزرگترین خداست، ولی در آن دوره ما با سازمان دینی منظمی همچون دوره ساسانی روبه‌رو نیستیم و شاید تسامح دینی کوروش و دیگر فرمانروایان هخامنشی با طبع سختگیرانه موبدان ساسانی چندان سازگاری نداشته است. ضمناً این را به یاد داشته باشیم که در روایت‌های ساسانی از داریوش اول و داریوش سوم به صورت دارا یاد می‌شود.

به بلاش یا بلاش اشکانی به عنوان کسی که دستور جمع‌آوری کتاب اوستا را داده است، اشاره می‌شود. با اینکه اشکانیان سلسله‌ای هستند که ساسانیان روی خوشی به آنها و حماسه‌هایشان نشان نداده‌اند. پس می‌توانیم این احتمال را بدهیم که سالنامه شاهان دوره هخامنشی به نوعی دگرگونه می‌شود و خداینامه‌های دوره ساسانی جایگزین آن می‌گردد. تاریخی مناسب و مطابق آئین غالب آن دوره. ولی شخصیت‌های برجسته تاریخی گذشته به گونه‌ای با شخصیت‌های اساطیری همسانی می‌یابند و این خود دلیلی می‌شود بر اینکه نام رسمی مادها و هخامنشیان از متون دینی کنار برود.

2 32

ما در پیوستگی تاریخ ایران مدیون هخامنشیان هستیم

همچنین حکمت‌الله ملاصالحی، استاد دانشگاه تهران در این همایش گفت: هخامنشیان و خیزش جهان ایرانی به سوی تاریخ جهان ایرانی است. هخامنشیان نقطه‌ای زرین و سرنوشت‌ساز در تاریخ ایرانی هستند. هیچ تمدنی در تاریخ بشر تمدنی‌تر از دوره جدید نداشتیم. این تمدن تاریخی‌ترین همه تمدن‌هاست. هیچکس به اندازه هگل نگاهی به تاریخ نیفکنده است. دوران هخامنشی و این هزاره یکی از هزاره‌های سرنوشت ساز در تاریخ بشر است.

وی افزود: تاریخ دوران محور است به این معنا وقتی یک خیزش عظیم ریشه‌ای و بنیادی در نهاد انسان اتفاق می‌افتد ما مدام به آن رجوع می‌کنیم. مانند رنسانس که رجوع می‌کنیم به یونان باستان و بازخوانی مسیحیت و قرون وسطی. ما با ارزش‌های مشترک و فرهنگ و تاریخ مشترک به عنوان یک ایرانی در اینجا نشسته‌ایم. ما مدیون آن خیزش‌هایی هستیم که در تاریخ این سرزمین پدید آمده است. از پارینه سنگی مردمی در این سرزمین زندگی می‌کردند.

ملاصالحی بیان کرد: دوره هزاره‌های نوسنگی در غرب آسیا اتفاق افتاد. تحولات شهرنشینی پدید آمد. ایران در صف مقدم شهرنشینی قرار دارد. در حوزه‌های تمدنی گوناگون با دستاوردهای بسیار بسیار عظیم شاهد هستیم. ولی جالب اینجاست هیچ جا سخن از یک وحدت سرزمینی به عنوان ایرانی در ذیل نام یک دولت سیاسی مشترک وجود ندارد. در یونان هم همین‌طور است. خیزش در آگاهی یونانی راه تاریخ مشترک است. استوره‌های ایرانی را برای اولین بار تشکیل می‌دهد. به تدریج آرام آرام با برآمدن هخامنشیان شکل می‌گیرد. در قرن ۶ قبل از میلاد همان گذار در ایران نیز اتفاق می‌افتد. خرد یونانی در ایران با زرتشت اتفاق می‌افتد. خرد ایرانی شکل می‌گیرد که نگاه نو به جهان می‌افکند.

وی گفت: در واقع یک چهره فوق‌العاده نبوی داریم که آرام آرام این خیزش را در ذیل خدای واحد و دانا در نظام سیاسی شکل می‌دهد و این خدای واحد نظام‌های متفاوتی را در ذیل یک حاکمیت سیاسی می‌چیند و دنیای واحد پدید می‌آورد. در برخی از کتیبه‌های هخامنشی نام خدا را می‌بینید. ما در معماری تخت جمشید شکوهی می‌بینیم که حیرت‌انگیز است. در واقع نخستین بنای سازمان ملل در مقیاس آن روز در اینجا اتفاق می‌افتد. هر انسانی با هر عقیده‌ای می‌تواند در ذیل این نقطه مشترک زندگی کند. ما ملت هستیم با میراث، استوره‌ها و تاریخ مشترک. اوستا میراث عظیم ماست. تاریخ ما پیوستگی خود را حفظ کرده است که این پیوند و پیوستگی را مدیون هخامنشیان هستیم. آنها چنین جهانی را بنیاد نهادند.

4 27

جهان ایرانی فراتر از زبان فارسی است

شاهین آریامنش، دبیر علمی همایش «جهان ایرانی: ماد و هخامنشی» گفت: فرهنگ و تمدنِ پربار ایرانی که به هزاره‌های دور بازمی‌گردد، سالیانی است پرتوهای درخشان و رخشانش جهان را روشنی بخشیده است. فرهنگ و تمدن ایرانی همچون لاجورد شَهوار بدخشان ثمرۀ تابش خورشید است و سعی باد و باران. ازاین‌رو شناخت و شناساندن و پاسداری از فرهنگ و تمدن بِشکوه و گران‌سنگ جهانِ ایرانی، خویشکاری همۀ ایرانیانی است که دل در گرو این آب و خاک و میراث آن دارند.

او افزود: ایران چیست و جهان ایرانی و ایرانی‌مأب کجاست؟ درباره ایران و جهان ایرانی و جهان ایرانی‌مأب شاید بیش از اینکه ایرانیان به پژوهش پرداخته باشند ناایرانیان به پژوهش پرداخته‌اند. اصطلاح‌هایی چون Iranian World یا Persian World یا Persianate World اصطلاح‌هایی است که برخی از پژوهشگران ناایرانی در کتاب‌ها و مقاله‌ها از آن بهره گرفته‌اند، بااین‌حال تعریفی از جهان ایرانی نشده است. شاید جهان ایرانی چنان نمایان و آشکار است که نیازی نبوده تا تعریفی جامع از جهان ایرانی بیان شود. نویسندگان چندی در قلمرو ادبیات و زبان فارسی بوده‌اند که به جهان ایرانی پرداخته‌اند و آن را بررسی کرده‌اند، بااین‌حال به جهان ایرانی از چشم‌انداز باستان‌شناسی و تاریخ کمتر پرداخته شده است.

این پژوهشگر بیان کرد: برخی زبان فارسی را شناسۀ جهان ایرانی قلمداد کرده‌اند و هرجا که زبان فارسی رفته و گسترش پیدا کرده، آنجا را جهان ایرانی نامیده‌اند، بااین‌حال باید توجه داشت که جهان ایرانی فراتر از زبان فارسی است. چنانکه در برخی از سرزمین‌ها، زبان فارسی سخنور ندارد اما زبان‌های دیگر ایرانی، در سرزمین‌های دوردست دیده می‌شود همچون زبان آسی با گویش‌هایش همچون ایرونی و دیگوری که در قفقاز سخن‌ور دارد. افزون بر زبان، نشانه‌های دیگری جز زبان هست همچون معماری و هنر و چیزهایی از این دست که در سرزمین‌های دیگر آشکار و نهان دیده می‌شود که نشان‌دهنده جهان ایرانی است، ازهمین‌رو باید به همۀ نشانه‌های جهان ایرانی نگریست.

آریامنش درباره قلمرو جهان ایرانی گفت: ایران و جهان ایرانی را شاید بتوان در سه قلمرو دید و نگریست. قلمرو نخست سرزمین امروزی ما ایران است که می‌توان همۀ ویژگی‌های ایرانی را کمابیش یکجا در آن دید. قلمرو دوم، سرزمین‌هایی است که زمانی بخش از قلمرو سیاسی ایران بوده‌اند و اگرچه امروز جزیی از ایران نیستند، ویژگی‌های فرهنگ ایرانی را کمابیش در خود دارند. قلمرو سوم نیز سرزمین‌هایی است که هرگز بخشی از قلمرو سیاسی ایران نبوده‌اند اما وام‌دار ویژگی‌های ایرانی همچون فرهنگ و هنر و معماری و چیزهایی از این دست بوده و هستند.

او افزود: جهان ایرانی و ایرانی‌مأب، جهان سیاسی نیست بلکه جهان فرهنگ است. جهان ترنم ماندگار خسروانی سرودها و گلبانگ‌های پهلوی است که هنوز نیز در ختا و ختن پژواک گنجِ زندگان نیوشنده دارد و نیوشاگان. جهان نقش است و نقاشی که هنوز نیز در سغد و سمرقند، نگارینه دارد و نگارگران.

دبیر علمی همایش جهان ایرانی: ماد و هخامنشی بیان کرد: جهان ایرانی را جهانی بس شکوهمند و بشکوه و گران‌سنگ دانست و گفت: این شکوه فروغین و فره‌مند را پژوهش‌ها و بررسی‌ها و کاوش‌های باستان‌شناسی و تاریخی و زبانی بیش از پیش از هزارتوی رازآمیز روزگار بیرون کشیده‌اند و هر روز جلوه‌ای از آن در چهارگوشۀ جهان رخ می‌نماید و خویشکاری ما پاسداری از این فرهنگ و تمدن گران‌سنگ جهانِ ایرانی است. آن هم در هنگامۀ ایران‌ستیزی‌های خودی و ناخودی.

او گفت: درد امروز ما ایران‌نشناسان و ایران‌نشناسی است. شماری از خرفسترانی که در آن‌سو و این‌سوی آب‌ها، بدون آگاهی و دانستن از تاریخ ایران و جهان ایرانی، با گرایش‌های ایران‌ستیزانه به تحلیل‌های تاریخی خام‌دستانه می‌پردازند و از هر گونه تاختن به فرهنگ و تاریخ ایران از کهن‌روزگار تا امروز دریغ نمی‌کنند و با تیشه‌ها، ریشه‌هایمان را نشانه می‌گیرند، ازهمین‌رو امروز بیش از پیش و بیش از دیروز و پریروز نیاز است تا به تاریخ خود نگاهی بی‌کینه داشته باشیم و هستی میهنی خود را بیش از پیش گرامی بداریم.

آریامنش در پایان سخنانش گفت: همایش جهان ایرانی: ماد و هخامنشی، آغاز همایش‌های جهان ایرانی است که برآنیم در ماه‌ها و سال‌های آینده آن را گسترش داده و به دوره‌های دیگر جهان ایرانی بپردازیم. با مادان و هخامنشیان آغاز کردیم که مادان و هخامنشیان سرسپرده به ایران بودند، امروز نیز از پس این همه سال، ما ایرانیان سرسپرده به ایرانیم.

عدم فهم دیپلماسی، نادیده گرفتن فن مذاکره و تقدیرگرایی

همچنین محمدرحیم ربانی‌زاده، استادیار، گروه پژوهشی تاریخ اجتماعی و اقتصادی ایران، پژوهشکده تاریخ گفت: من نقدی را بر گذشته این سرزمین که به باور اینجانب تاکنون هم ادامه دارد ارئه می‌کنم، نقد دیپلماسی هخامنشی. برای شکست و زوال یک حکومت عوامل متعددی دست به دست هم می‌دهند. مهم‌ترین عاملی که به آن می‌پردازم، عدم فهم دیپلماسی و مذاکره است. منکر این نیستم که هنر نزد ایرانیان است و بس یا بر پهنه بزرگی از دنیا حکومت می‌کردیم. عدم ادامه سیاست تسامح و تساهل کوچک شمردن دولت‌های همسایه و باورهای مذهبی از جمله عوامل است.

وی بیان کرد: عامل دیگر تقدیرگرایی است. هنوز هم معتقد هستیم سرنوشت ما از قبل نوشته شده و تلاش و کوشش بی فایده است. تا داریوش سوم وضع بر این گونه است. داریوش بر این عقیده بود که شاهک جوان اسکندر نمی‌تواند قد علم کند. زمانی داریوش به نتیجه رسید تا به یونانیان کمک کند که فرصت را از دست داده بودیم و کار از کار گذشته بود. دلیل دیگر سقوط عدم فهم از قدرت‌های اطراف بوده است. یا عدم توجه به اقلیت‌های مذهبی یکی از دلایل شکست تاریخی تا همین امروز بوده است. تساهل و تسامحی که در دوره کوروش کبیر از آن یاد می‌کنیم اما در دوره‌های بعد و جانشینان او حاکم نبود. همه مورخان سعی کردند بر اساس ساختار حاکم قلم بزنند و بنویسند.

فرتور رسیده است.
6744

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-09-11