امرداد 25 ساله شد. یعنی سن ایدهآل برای ازدواج با یک رسانه دیگه، تو آمریکا بهش میگن merger &acquisition) اگر نه مثل من ترشیده میشه و در آستانهی 48 سالگی دیگه کسی باهاش ازدواج نمیکنه.
از شوخی که بگذریم در دنیایی که غولهای رسانهای بیلیونر مثل روپرت مورداک هم قادر به ادامه دادن نیستن و بوی الرحمانشون به مشام میرسه، ماندگاری یک نشریه با مخاطب خاص در کشوری مثل ایران، بیشتر به یک معجزه شباهت داره. خوشحالم که زنده هستم و 25 سالگی امرداد رو میبینم. بهعلت بالا و پایینهای زندگی خیلی دورووَر کارهای فرهنگی و نوشتن نبودم هر چند تکوتوک چیزهایی هم نوشتم (مثل ماجراهای آقای فندرسکی که اینجا در دوران رکود اقتصادی حولوحوش 2007 و 2008 مینوشتم برای ویژهنامهی زرتشتیان امرداد). نمیدونین الان چه حس خوبیه که فکر کنی عضوی از یک چیزی بودی که هنوزهم هست. دم همتون گرم که هستین. اینم یه شعر کوچیک ناقابل:
امرداد منی عشقم تو هستی
چه چیزی خوردهای؟ بینم که مستی!
پس از خورداد و تیری تو امرداد
چو آبی در کویری تو امرداد
تو جاویدان و بیمرگی امرداد
بمانی تا ابد چون شاخ شمشاد
آرش نورافروز،-تابستان 2703 ایرانی
فراخوان یادها و خاطرهها و دیدگاهها: امرداد؛ بیستوپنج سال با شما
یک پاسخ
جالب و زیبا بود آرش نورافروز عزیز. متن زیبا و ساده شما به دل می نشیند. سربلند باشید