دویست و هفتاد و نهمین شب از سلسله شبهای بخارا با همراهی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و نشر زمستان، به شب «مهدی اخوان ثالث» ویژه شد.
این نشست سهشنبه پنجم بهمنماه 1395 خورشیدی، با باشندگی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، محمود دولتآبادی، دکتر بهرام پروینگنابادی، مرتضی امیری اسفندقه، زردشت اخوانثالث، علی دهباشی و دکتر محمد استعلامی به مناسبت رونمایی از کتاب مجموعهی کامل سرودههای اخوانثالث، که از سوی نشر زمستان منتشر شده بود، در کانون زبان فارسی، برگزار شد. نمایشگاه آثار خوشنویسی علی پسندیده از سرودههای مهدی اخوانثالث، بخشی دیگر از این شب بود. همچنین در این برنامه علی دهباشی، سردبیر مجلهی بخارا بخشهایی از خاطرات دکتر شفیعی کدکنی از مهدی اخوانثالث، از کتاب «حالات و مقالات م. امید» را برای باشندگان خواند.
متن کامل سخنرانیهای این نشست را در روزهای آینده در تارنمای امرداد بخوانید.
همسر محمود دولت آبادی
محمود دولتآبادی: نکتهای که در مقدمه میتوانم در مورد شعر م.امید و نویسندگان معاصر بگویم این است که سبک و فعالیت آنها از آستانهی مشروطیت به گونهای ویژه آغاز میشود. نویسندگان ما در آن دوران پیمانی را بستند که همهی آنها تاکنون به آن پایبند بودهاند. و آن پیمان دربرگیرندهی سرزمین و مردم سرزمین و استقلال سرزمین بود. آنها آزادی را هم به این پیمان افزودند. این پیمان تا روزگار اکنون رعایت شده است. اخوانثالث به عنوان یکی از نمونهها اینجاست.
محمود دولت آبادیدر پایان سخنان خود با اشاره به حضور لحن خراسانی در اشعار اخوان ثالث، شعر «میراث» را برای باشندگان خواند.
زردشت اخوان ثالث، فرزند مهدی اخوان ثالت
بهرام پروینگنابادی: غرب سنگرهای زیادی را در کشور ما فتح کرده است، چه در علوم سیاسی، چه در فلسفه، چه در داستاننویسی با رمانهای تاریخی و سپس رمان. آخرین سنگری که فتح شد شعر بود؛ چون شعر در کشور ما یک سنت هزار ساله دارد. ما تمام نازش و فخرمان به شعرمان است. شعر آخرین سنگری بود که این دیگرگونیها را پذیرفت چون برخاسته از سنت بود. کسی که با سنت خو میگیرد، خیالش از همه چیز راحت است. پایش را جایی نمیگذارد که بلغزد. از همین رو ما به نو آوری تن نمیدادیم. هنگامی هم که این اتفاق افتاد نخست نیما راه را باز کرد و سپس اخوان دو کار انجام داد: نخست اینکه نشان داد کار نیما ادامه سنتها است. اگر به مطبوعات آن زمان مراجعه کنید، خواهید دید که همیشه به نیما طعنه میزدند که شعر او شعر نیست. شعرهای او را فهم نمیکردند. در آن زمان درگیری بین نوپردازان و کهنهپردازان بود. اخوان با مقالهی عروضش نشان میدهد که این ادامهی منطقی شعر فارسی است. کار دومی که اخوان می کند این است که با شعرش راه را باز میکند. آنچه از اخوانثالث به ما می رسد، لذتی است که از شعرش می بریم، جهان بینی است که به ما میدهد و لحظاتی که با او داریم. شعر او حال ما را خوب میکند.
دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی
سیاوش دولتآبادی، فرزند محمود دولتآبادی
مرتضی امیری اسفندقه: خواستم بگویم که شعر اخوان را حفظ هستم! دیدم که نه! شعر اخوان من را در بزنگاههای زندگی حفظ کرده است: زمستانم را گرم داشته است با: فریبت میدهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست!
تابستانم را گرامی داشته است با: باغ بود و دره، چشم انداز پر مهتاب، ذاتها با سایههای خود هم اندازه، خیره در آفاق و اسرار عزیز شب
پاییزم را منزه کرده با: آسمانش را گرفته تنگ در آغوش، ابر، با آن پوستین سرد نمناکش، باغ بی برگی روز و شب تنهاست…
و بهارم را زیباتر ساخته است با: ای بهار همچنان تا جاودان در راه، همچنان تا جاودان بر شهرها و روستاهای دگر، بگذر و هرگز و هرگز بر بیابان غریب من منگر
زردشت اخوانثالث: مهدی اخوانثالث چهارم شهریورماه 1369 از این دنیا رفت. از آن زمان نزدیک به 27 سال میگذرد. در این 27 سال، به گواهی انتشار آثارش خوانندگان و مخاطبان شعرش هر روز بیشتر و بیشتر شدهاند. جوانانی 26 ـ 27 ساله، که پس از رفتن اخوان به دنیا آمدهاند عاشق سرودههای او هستند، این یعنی نفوذ اندیشه و شعر اخوان در ذهن و ضمیر خوانندگان جدیِ شعر. در این سالها در برابر این خیلِ دوستداران اخوان کوشیدهایم که میراث او را به شکلی مطلوب به دست خوانندگان و دوستدارانش برسانیم. آنان که با شعر او گریستهاند یا گاهی لبخند زدهاند و اندیشیدهاند. دنیا را شناختهاند و در یک کلام با او زیستهاند. شعرش حال آنها را خوبتر کرده است و نگاهی دیگر را به آنها هدیه داده و آموخته است. ازاین رو عزیزش میشمارند و به پاس همه اینها هر جا نام مهدی اخوانثالث میآید حاضر میشوند و یاد و خاطرهاش را زنده و گرامی میدارند.
فرتور از یسنا کیان است.
4585