گهنبار چهره میدیارمگاه در تاریخ 15 دیماه(چهارم ژانویه ۲۰۲۵) در مرکز زرتشتیان سن دیگو با اوستاخوانی موبد فریبرز شهزادی برگزار شد.
این آیین با دهش بانو همایون خسرویانی به نامگانه همسرشان، روانشاد گشتاسب کرمانی برگزار شد. پس از اوستاخوانی، خانواده روانشاد گشتاسب کرمانی با پخش فیلمی از زندگی پربار زندهیاد گشتاسب کرمانی، یاد و خاطره او را زنده کردند. در ادامه از باشندگان با لرک، میوه، چای، شیرینی، آش و گوشت بریانی پذیرایی شد.
گزیدهای از زندگینامه آقای گشتاسب کرمانی به شرح زیر است:
گشتاسب کرمانی فرزند خدامراد کرمانی و همایون خورسند در سال ۱۳۰۰ در شهر یزد زاده شد. وی پس از سپری کردن مقاطع تحصیلی از دانشسرای معلمی در سال ۱۳۲۲ دانشآموخته شد. روانشاد گشتاسب کرمانی زندگی خود را وقف آموزش و نگاهداری فرهنگ ایرانی و زرتشتی کرد. در طول دوران حرفهای خود، در مدرسههای گوناگون کاشان، یزد و تهران به آموزش دانش آموزان ایرانی و زرتشتی پرداخت. از بارزترین دوران کاری ایشان میتوان به آموزش در مدرسه استاد خدابخش تهران پارس و دبیرستان کیخسروی یزد اشاره کرد. ایشان همچنین سالیان زیادی در سمت مدیر دبستان جمشیدجم خوش درخشیدند. روانشاد گشتاسب کرمانی در سال ۱۳۵۴ خورشیدی پس سالیان زیاد آموزش و مدیریت بازنشسته شد.
همچنین زندهیاد گشتاسب کرمانی فعالیتهای گستردهای درزمینهی تاریخ ایران و شناساندن دین زرتشتی انجام داد. وی به مدت پنج سال بهعنوان هموند فعال انجمن زرتشتیان جوانان یزد خدمت کرد و در دوره سیوچهارم انجمن زرتشتیان، هموند هیاتمدیره وقت انجمن زرتشتیان تهران بود. علاقه گشتاسب کرمانی به فرهنگ، شعر و هنر ایرانی و زرتشتی باعث شد تا نشریه پندارها که یکی از نخستین ماهنامههای زرتشتیان بود را به چاپ برساند و به مدت چهار سال آن نشریه را مدیریت کند.
روانشاد گشتاسب کرمانی در سال ۱۳۷۶ درگذشت و از او همسرش همایون خسرویانی، فرزندش فرهاد کرمانی، عروسش رامک رهنمون و کسری کرمانی، نوه وی به یادگار مانده است.
همچنین گروهی از زرتشتیان در پسین روز پیش از گهنبار در مرکز زرتشتیان سندیگو گرد هم آمدند و برای روز گهنبار همازور شدند.
فرتور از پریسا اورمزدی است.
6744
3 پاسخ
به به واقعا هرجا دل خوش باشه وطن همان جاست ایران و خارج از ایران هم ندارد بر همگان خجسته و همیشه به شادی باشید
ای کاش مصاحبه ای از همین افراد انجام می شد و متوجه می شدید که چه غم دوری از وطن واسشون هست!
بیرون گود نشستین و می گین هرجا دل خوش باشه!!!! زهی خیال و اوهام!
با درود
اینگونه که شما میگویید نیست دوست گرامی فرشید جان سیروس ، هیچ کجا ایران اهورایی نمیشود . “ز ناچاری چغندر گوشت خونم “” از روی ناچاری چغندر میخورم و فکر میکنم گوشت است ” . نیک بدان که اگر جسم بیشتر ایرانیان در برون مرز است ولی قلب و دلشان در ایران است
خرد نگه دار همگان باد