فراگیری (اپیدمی) ویروس کرونا همراه با بیماری انبوه انسانها و مرگ و میر نسبتاً چشمگیر، اگرچه نه به اندازه مرگ و میر ناشی از جنگها و تصادفهای جاده ای (حداقل تاکنون)، تاثیرات بسیار کاهنده و دردناکی بر زندگی اجتماعی و خانوادگی مردم داشته است. کاهش شدید روابط اجتماعی، از دست دادن عزیزان و از دست رفتن افراد جامعه، به ویژه نیروهای جوان و کارآمد، از جمله آنهاست، اگرچه بنا بر خبرهای موجود، بیشتر مرگها در بین افراد بالای شصت سال روی داده است.
با این همه پراکنده شدن شتابان این ویروس و آمار نحوه گسترش آن، جلوگیری از شفافیت اخبار اولیه توسط مقامات و به دنبال آن بالا رفتن شمار بیماران گرفتار، و شمار بسیار درگذشتگان و سایر دادههای به دست آمده میتوانند به ما درسهای مثبتی هم بدهند که خوب است به آنها توجه کنیم.
من نمیتوانم این جنبهها را از دید پزشکی یا بهداشتی بررسی کنم چرا که در این زمینه آگاهی ندارم ولی میتوانم به عنوان یک جغرافیدان و جغرافی خوان (که هنوز به این ویروس گرفتار نشده) به برخی نکتههای سودمند (مثبت) اشاره کنم. باید توجه داشت که ممکن است برخی از این نکات سودمند با دیدگاههایی ویژه (مانند برخی دیدگاههای سیاسی و ایده ئولوژیک خاص) هماهنگ نبوده و به گونه دیگری دیده شوند.
نخستین درس: بشر اشرف مخلوقات نیست! هر نیرو و عاملی که بتواند پندارهای نادرست و دروغین را بساید و پاک کند سودمند است. ورود نام و اثر این ویروس به تاریخ بشر نشان داد که با همه پیشرفتهای علمیو غیر علمی(یا گاه با همه پسرفتها!!) بشر در برابر یک ویروس که حتی با چشم دیده نمیشود چقدر ناتوان است. افزون بر این نشان داد که پراکندگی یک ویروس ناشناخته تا چه حد میتواند به وحشت انبوه آدمیان بیانجامد. فکر نکنیم که فقط دایناسورها بوده اند که میلیونها میلیون از آنها، با همه نیرو و بزرگی جسمیشان، در مدت زمان کوتاهی در حد هزار سال از صفحه زمین ناپدید شدند بلکه این نابودی برای آدمیانی هم که زمین و هوا و حقوق طبیعی هستی و طبیعت و آدمیت را پاس نمیدارند ممکن است روی دهد.
دومین درس: پخش شدن این بیماری کشنده، در برخی از کشورها بسیار آهسته تر و در برخی بسیار تندتر اتفاق افتاده است. در یک کشور مانند هندوستان که با چین بسیار نزدیک تر است تا امروز (سیزدهم اسفند 98) نزدیک به سی نفر گرفتار شده اند و هنوز خبری از مرگ کسی دریافت نشده است ولی در کشورهایی مانند ایران و ایتالیا که بسیار دورترند تعداد آلوده شدهها (بیماران مثبت) به ترتیب تا 2300 نفر (هفتاد و هفت مرگ) و 1200 مورد (هفتاد و نه مرگ) تا 13 اسفندماه 1398 به شکل رسمیگزارش شده است. بررسی و پژوهش چرایی و چند و چون گسترش خفیف این بیماری واگیردار در برخی کشورهای بسیار نزدیک به چین (مثل هند) و برعکس گسترش بسیار شتابان آن در برخی کشورها مثل ایران و ایتالیا بسیار ارزشمند و مفید است. چه گونه برداشتها و تفکرهایی به رویاروییها و روشهایی انجامیده اند که به گسترش پرشتاب بیماری و مرگ و میر در یک کشور و کاهش گسترش بیماری و کمیمیزان مرگ و میر در کشوری دیگر انجامیده است؟! هیچ آزمایشگاهی به شکل طبیعی و در حد گسترده چنین موقعیت و زمینه ای را برای پژوهش در باره نحوه تفکر و برخورد یک سیستم و روشهای گوناگون مواجهه با چنین مشکل بهداشتی-پزشکی پیچیده فراهم نمیآورد. از این موضوع میتوان درسهای بسیار آموخت که در بیداری و هوشیاری اجتماعی سودمند است.
سومین درس سودمند: با کاهش رفت و آمدها، به ویژه رفت و آمدهای با خودروهای شخصی و نیز کم شدن رفت و آمدهای عمومیحتی، ممکن است وضعیت هوای شهرها تا حد زیادی بهتر شود و این میتواند به خودپالایی محیط زیست کمک کند. شاید کره زمین دیگر از بی تفاوتی ما انسانها در برابر آلودگیهای شدید زیست-محیطی خسته شده بوده و برآمدن این ویروس چیزی فراتر از برخاستن میمونهای آدم نما برای گرفتن زمین[1] بوده باشد.
چهارمین درس: با گسترش چیرگی این ویروس، خانوادهها و فامیل هر چه بیشتر در منزل و به گرد هم جمع آمده اند و برای مدتی ناچار شده اند یکدیگر را بیشتر ببینند و تحمل کنند(!!). اگرچه باز هم حتی وقتی زن و شوهر و فرزندان و فامیل گرد هم آمده اند ممکن است موبایل در دست و واتساپ و تلگرام و گوگل و یاهو و …حرف اول را در ارتباطات بزنند ولی باز هم شاید خانوادههایی باشند که دنبال راههایی بگردند که بتوانند زمان را در یک بازه نامعلوم ولی در یک مکان مشخص و محدود بگذرانند. این که آدمییاد گیرد که چگونه با نزدیک ترین افراد خانواده مدتی نامعلوم ولی در مکانی محدود را به خوبی و خوشی سر کند واقعا کمتر آزمایش پس داده بود و حالا زمان آن رسیده است. در این شرایط تا چه حد ارزش علاقه و عادت به کتاب خوانی، بازیهای فکری مثل شطرنج یا … یا نیمه فکری-نیمه شانسی مانند تخته نرد و مار و نردبام بازی و ورق بازی مشخص میشود. ای کاش عادت به کتاب و کتابخوانی داشتیم!
درس پنجم: فرصت خوبی پیش آمد که بر خلاف روال رایج قانونی (یا حتی نیمه قانونی) زندانیان را آزاد کنند و آنهم شب عید!! چه رسم خوبی. چرا باید یک ویروس کشنده کاری کند که تا بحال هیچگاه انجام نشده است و میشد که انجام گیرد. البته این که این زندانیان چطور و چگونه در آزادی رفتار خواهند کرد نمیدانم و نمیتوانم بدانم چون آماری از گروههای زندانی و نوع جرایم آنها ندارم ولی ممکن است بیشتر آنها شب عید در کنار خانواده خویش خوشحال باشند. ولی ای کاش زندانیان موسوم به “زندانیان سیاسی” این شب عید آزاد میشدند که نزد خانواده خویش بازگردند.
درس ششم: همه انسانها کم و بیش اگر آزاد باشند و تحت فشار و قید و بند عقیدتی و سیاسی نباشند بسته به میزان درک و سواد و آگاهی خویش به شکل مشابه هم رفتار میکنند. در این بحران که من نامش را میگذارم: “بیداری ویروس کرونا” به جای “بیماری” نه تنها در ایران بلکه در کشورهایی از نظر اقتصادی و اجتماعی پیشرفته مانند آمریکا و انگلستان به محض رسیدن خطر کرونا، فقط در درازای یک تا دو هفته برخی از موارد بهداشتی و تمیزکاری مانند ماسک بهداشتی و مایع تمیز کردن دست و حتی در استرالیا کاغذ توالت نایاب یا بسیار کمیاب شد!! در بیشتر فروشگاههای انگلستان مایع استرلیزه کردن دست و ماسک صورت، از چند روز پیش کیمیا شده و یافت نمیشود! البته نه اینکه جایی احتکار شده باشد که اگر شده هم ما خبر نداریم ولی به علت هجوم درخواست بالا تمام قفسهها از این نوع مواد خالی شده است. به عبارتی ماهیت و نفس انسان در زمان حمله وحشت یکسان عمل میکند و بین سیاه و سفید و شرقی و غربی و با دین و بی دین تفاوتی نیست.
درس بسیار سودمند هفتم: با وجود همه تحریمهایی که نسبت به ایران ایجاد شده بود ولی در مواجهه با مشکل این بیماری و برای کمک به مردم ایران، مواد دارویی و بهداشتی از کشورهای اروپایی راهی ایران شده است. اینکه واقعاً تا حد این موارد به طور عادلانه به دست مردم عادی و معمولی کوچه و خیابان برسد مثل همه این ده بیست سال اخیر، جای پرسش است ولی نفس کمک و همیاری عمومیاز سوی کشورهایی که با تحریم بر حکومت ایران هم رای بوده اند در این شرایط دشوار جالب توجه است. این همکاری انسانی کشورهای غربی را در فاجعه زلزله بم و رودبار هم دیده بودیم و چادرهای بسیار مرغوب نظامیخارجی که سر از بازار در آورده بودند. آرزو داریم که “کرونا” درس بیداری باشد برای مسئولین و برخی از مردم ما که زندگی اجتماعی بشر تنها در سایه همیاری و همکاری و دوستی ادامه مییابد و نه دشمنی و نفرت.
درس بسیار سودمند هشتم: شوربختانه با رسیدن کرونا، بسیاری از فعالیتها و جنب وجوشهای مفید و ارزشمند از کار افتاد و تعطیل شد. بسیاری از مراکز مفید مانند کتابخانهها، مدارس و دانشگاهها نیز، اگرچه به شکل کوتاه مدت، تعطیل گردیدند. اما نکته مثبت اینکه برخی اماکن به ظاهر فرهنگی-دینی نیز که مثل قارچ در شصت هفتاد سال اخیر (به ویژه در این چهل سال) از بودجه و ثروت و زندگی این ملت روییده بودند فعلا به طور موقت بسته شده اند. ای کاش همه این گونه مکانهایی به کتابخانه و یا هتل یا مسکن عمومیتبدیل میگشت تا مردم استفاده درست و بهینه ای از آنها به عمل میآوردند. “بیداری کرونا” به ما نشان داد جامعه در مواقع حساس و بحرانی، بیشتر از همه، با چند عامل اصلی و ارزشمند است که زنده میماند:
سرپناه امن، خوراک کافی، بهداشت و پزشکی، آموزش علمیو در درجه نخست پشتیبانی دولتی و مدیریت صادقانه. بقیه موارد کم و بیش یا تفنن و زینت هستند و یا حرف مفت و بی ارزش برای کلاه برداری و سودجویی.
درس نهم: “بیداری کرونا” نشان داده است که بسیار عادل است. علاوه بر این نشان داد که مهم ترین نهادها و پایههایی که میتوانند به چند عامل یاد شده بالا کمک کنند عبارت اند از: صنعت و اقتصاد سالم و پویا، نهادهای آموزشی پزشکی و علمیمانند دانشگاهها و بیمارستانها، کشاورزی پویا و پیشرفته، سیستم مدیریتی و برنامه ریزی کارآمد در همه سطوح با افراد دانا و دلسوز، مردم دوست و وطن دوست. بیداری کرونا نشان داد که ویروس برای نوع دین و ایده ئولوژی و بی دین و با دین تفاوتی قایل نمیشود و از این نظر بسیار عادلانه برخورد میکند. اما آن بخش از جامعه که سازنده پویایی و پیشرفت اقتصاد صنعتی و کشاورزی و موجب شکوفایی علمیو فنی هستند در برابر این ویروس میتوانند با مدیریتی درست و اندیشمندانه (نه خیال پردازانه و شعار گونه) بسیار بهتر پاسخگو باشند.
درس بسیار جالب دهم: با نگاهی گذرا به ایمیلها و اخبار و پستهای واتساپی و تلگرامیدریافتی خودم و دوستان نزدیک متوجه شده ام که تعداد زیادی از مردم با افزایش اخبار و آگاهی در مورد نکات منفی و هشداردهنده به ویژه جنبههای دهشت ناک این بیماری میانه خوبی ندارند و از این اخبار راضی نیستند. در نتیجه در میانه رزم کرونا، رقص و آواز میطلبند و سور و سات و خوشی میجویند. قرنهاست که چشم بر واقعیتها بسته ایم و از واقعیتی که دور و بر ما میگذرد و یا در جهان دارد روی میدهد فقط رقص و آواز و خنده و شوخی و خندوانه و دورهمیرا میپذیریم و تحمل میکنیم. یک عده دیگر هم که دنبال دعا و نیایش و دست به دامان مردگان هستند که بلکه کمک کنند!! حال چه کسانی باید به طور جدی در پی یافتن راه چاره درمان و یا پیشگیری از تلفات بیشتر و کاهش صدمات این بیماری باشند آن را به عهده دیگران واگذار میکنیم. این درس آخر بود!
با امید بهبودی هرچه بیشتر بیماران و گذر از این شرایط دشوار و بحرانی به همت جمعی و عمومیمردم با استفاده از علم و دانش روز.
[1] منظور من اشاره به فیلم بنام و مشهور “سیاره میمونها” است که در ایران پیش از انقلاب به نام سیاره وحشیها نشان داده شده بود.
چهاردهم اسفندماه 1398
* دکتر داریوش مهرشاهی، هموند بازنشسته گروه جغرافیای دانشگاه یزد
6 پاسخ
آقا داريوش عزيز ، مقاله خوبي نوشتن ايد! كاش شما بيشتر از بعد جغرافيايي اين بيماري را بررسي مي كرديد كه چرا هندي ها كمتر مبتلا مي شوند و مرگ و مير هم نداشته اند. شايد مربوط به تغذيه هندي ها باشد يا،…!
یا درود خدمت شما. در این رابطه می شود که مطالعه نمود ولی احتمال دارد بیشتر به نحوه ارتباطات و آمد و رفت های بین بخش درگیر بیماری (ووهان) با کشور هند مربوط باشد. چون از این موضوع آگاهی ندارم نمی توانم نظری بدهم. ولی پیشنهاد شما خوب و مناسب است. در صورت یافتن منابع و سرچشمه های کافی سعی میکنم یک بررسی اولیه انجام دهم. شاد باشید
در یک سایت به نام ایران اینترنشنال نوشتار جالبی یافتم که توضیحی در رابطه با پرسش شما داده بود. لینک این است:
https://iranintl.com/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%DA%A9%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D9%86%D8%AF-%DA%86%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B4%DB%8C%D9%88%D8%B9-%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7-%D9%86%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F
موضوع به نحوه ارتباط زمینی یا هوایی با چین و چگونگی هشدار و پیشگیری های اولیه و جدی در هند و دقت و حساسیت مدیریت بحران در جلوگیری از ارتباطات هوایی در زمان شروع بیماری مربوط می شود.
با درود. صحبت شما درست است ولی باید تعدادی منابع یا پژوهش باشد که بشود بررسی کرد. در حال حاضر به نظر می رسد تفاوت نحوه ارتباطات و مدیریت فرودگاه ها و مبداء و مقصدها و هشیاری و آگاهی دهی به موقع تاثیر داشته است.
منبعی که امروز پیدا کردم می فرستم.
تندرست باشید
احتمالا جهان بعد از این ویروس متفاوت از پیش از آن خواهد بود! باید امیدوار بود که بشر از این اتفاق تلخ، حداقل درس هایی که به آن به درستی اشاره کرده اید، آموخته باشد و البته آن را به فراموشی ندهد.
با درود و سپاس. ایدون باد