ایران با داشتن شمار بالای بناهای آجری در خاورمیانه، هنوز گنجخانهای ویژه برای شناساندن این هنر ندارد.
همایش ملی «آجر و آجرکاری در هنر مهرازی(:معماری) ایران» بهعنوان هنری از یاد رفته، بخشی از هویت مهرازی ما و یکی از مصالح بومی و کارآمد در سرزمین ایران با پشتیبانی معاونت پژوهشی فرهنگستان هنر و باشندگی پیشکسوتان این پیشه، استادان، پژوهشگران و دانشجویان در فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش امرداد، برای برگزاری این همایش، پس از گرفتن پروانه ملی از سازمان مدیریت و برنامهریزی نهاد ریاست جمهوری و ثبت در پایگاه استنادی جهان اسلام (ISC) برنامههای دانشیِ همایش با دعوت از صاحبنظران این حوزه و تشکیل شورای علمی پیشبینی شد.
دو پیش همایش در شهرهای دزفول و کرمان، پیش از همایش در تهران برگزار شد. در پیش همایش دزفول افزون بر ارایه سه مقاله دانشی، عبدالمجید ارفعی برگردان (:مترجم) منشور کورش به همراه پنج هنرمند در حوزه معماری سنتی مورد سپاسمندی قرار گرفتند.
دومین پیش همایش «آجر و آجرکاری در هنر معماری ایران؛ کرمان» در بهمنماه سال جاری با ارایه 5 مقاله دانشی برگزار شد؛ در حاشیه همایش نیز نمایشگاهی از عکسهای علیرضا فخریزاده کرمانی با موضوع آجرکاری بناهای تاریخی کرمان برپاشد.
در همایش ملی «آجر و آجرکاری در هنر و معماری ایران؛ تهران» از 12 هنرمند حوزه مهرازی سنتی سپاسمندی شد و در این همایش 8 مقاله دانشی در دو نشست کارشناسانه به همراه برگزاری نمایشگاه «خاک و خیال» از آثار و بناهای تاریخی دورهی مادها تا سلجوقی، شامل 265 نگاره از جمله برنامههای جانبی این همایش بود.
کیانوش معتقدی، پژوهشگر هنرهای ایرانی ـ اسلامی که در این همایش باشنده و از نمایشگاه نیز دیدن کردهبود رای خود را درباره نمایشگاه «خاک و خیال» چنین بیان کرد: «نمایشگاه بسیار ارزشمندی است؛ برای نخستینبار میبینیم مجموعهای از نگارههایی از آجرکاری گرآوری شدهاست و این گام مثبتی است چون ما در حوزه هنزیمان به ویژه آجرکاری با فقر منابع و مستند روبهرو هستیم.
اگرچه بسیار دیر است ولی نیاز است در همه هنرها بهویژه سفالینههای زرینفام، آجرکاری بانک اطلاعاتی داشتهباشیم تا پژوهشگران و دانشجویان با نگاه به آن بتوانند پژوهشهای بایسته را انجام دهند.»
مردم کمتر در این همایشها باشنده هستند ولی نیاز است آنان نیز با این موضوعات آشنا شوند تا افزون بر آگاهی از هویت کشوری که در آن زندگی میکنند، آموزشهای بایسته را برای چگونگی از پاسداری آنان ببینند. معتقدی گفت که مخاطبان فرهنگستان هنر افراد دانشگاهی هستند و بیگمان با آگاهیرسانی درست و برپایی نمایشگاههایی چون «خاک و خیال» و ساختن تارنماهای ویژه در جهان مجازی که با جستجو ساده بتوان به آن دسترسی داشت، میتوان بازدید کنندگان بیشتری را جذب کرد. به دید من این سرزمین با این همه دانشگاه هنر و مهرازی، شمار کسانی که حتا در این همایش باشنده هستند بسیار اندک است؛ من گمان میکردم بیشتر از صدها تن اینجا باشند!»
وی درباره بیتوجهی مردم به آثار تاریخی و هنری کشور گفت: «انگیزه بیتوجهی مردم به آثاری که در خیابانها جلو دیدشان است، نداشتن آموزشهای بایسته و شایسته است و این یکی از بزرگترین مشکل جامعه ما است. حتا در دبستانها به کودکان آموزش هنر تاثیرگذار نداریم؛ مردم ما هنوز تمایلی به دیدن موزه ندارند؛ بایستی یک سری موضوعات نهادینه شود و هیچ راهی ندارد مگر آموزش از دوره ابتدایی وارد زندگی و اندیشه ایرانیان شود.»
وی ادامه داد: «ما از یکصد سال پیش در این کشور موزه داریم، سده ها در این سرزمین آجرکاری و کاشیکاری داریم واین آیین آراستگی با فرهنگ ایرانی همیشه آمیخته بودهاست، در درون و خارج از زندگیاش به انگیزه نوع زندگی و داشتن زمان بیشتر، توجه بالایی به آراستن و هنر میکرد ولی شتاب بالای زندگی امروزی، پروانه این را نمیدهد دوستداران هنر و شهروندان یک جامعه ریزبینتر شوند که اگر آگاهیرسانی و روشنگری درستی صورت گیرد، بیگمان مورد توجه قرار خواهد گرفت.»
این پژوهشگر از ویرانیهای شتابانهای که در تهران صورت میگیرد گفت: «امروزه در تهران سردرهای تاریخی و کتیبههای هفترنگ کاشیکاری بسیاری در خانهها وجود دارد که با شتاب بالایی در حال ویرانی هستند که اگر تاجرین بومی توجه نشان میدادند بیگمان از آنان پاسداری بایسته میشد زیرا این آثار بخشی از هویت شهرشان بهشمار میآید ولی تا هنگامی که نیاموزند، نمیتوان چشمداشتی از آنان داشتهباشیم.»
امروز مهرازی آجری و سنتی بر روی بناها کمتر بهچشم میخورد و حتا در بخشی از خانهها مهرازی سنتی دیگر وجود ندارد. معتقدی از چرایی این موضوع گفت: «ایران در زمینه هنر و مهرازی در یکصد سال اخیر بسیار پایین آمده و کاستیهای بسیاری دیده میشود. امروز یک هنرمند یا کارشناس آجرکاری در کنار مهراز یا بساز و بفروش نیست که دیدگاه خود را بیان کند. سازندگان تنها در پی بازار هستند، بازار هم خواهان شتاب است. اگر قرار باشد سردری در زمانی دراز اجرا شود به صرفه نیست.
نیاز است پشتیبانانی برای هنر باشد که آن هنر بتواند درخشان شود. در درازای تاریخ چنین رخدادهایی بسیار دیده شدهاست. چنانچه برای پدید آمدن شاهنامه شاه طهماسب، یک پادشاه که از هنر هم آگاهی داشت، در درازای 20 سال پشتیبان هنر شده و هزینه صدها هنرمند را پرداخت میکند تا در نهایت شاهکاری مانند شاهنامه شاه طهماسب بهدست آید. مهرازی زیارتگاهها و مسجدها همینگونه بودهاست.»
وی در بخش دیگری از سخنانش افزود: «امروز همه چیز فدای مدرنیسم شده و همه با شتاب پیش میروند که شوربختانه پایان خوشی ندارد. شگفتانگیزتر آنکه ما وارون جهان که از جایی برآن شد داشتههایش را پاسداری کند و به هویت گذشتگانش بها دهد، ولی ما با شتاب همه چیز را نابود میکنیم و برای کسی هم مهم نیست که یک سردر قاجاری ویران شود و بناهای بیهویت جایگزین آن شود. البته اگر کارشناسی وجود داشت سردر را جمع کرده و به موزه آجر برده میشد.»
معتقدی با افسوس بسیاری گفت: « اندوهناک است که ما بزرگترین سرزمین در زمینه آجرکاری در خاورمیانه هستیم ولی گنجخانهای ویژه هنرهای سنتیمان نداریم و حتا آجر و آجرکاری، گچبریها، آینهکاریها و همه هنرهای وابسته به مهرازی که بخش بزرگی از هویت فرهنگی و دیداری این سرزمین را در خود نگهداشتهاند، جایی کوچک در گنجخانههایمان ندارند.»
عبدالمجید ارفعی در حال گشایش نمایشگاه « خاک و خیال»
فرتور از مارال آریایی است.
6744