امروز فروردین ایزد و اردیبهشتماه از سال 3758 زرتشتی، پنجشنبه 18 اردیبهشتماه 1399 خورشیدی، ششم ماه می 2020 میلادی هشتم ماه می سال ۲۰۰۱ میلادی
گروه باستان شناسان انگلیسی، ایتالیایی و یونانی اعلام کردند، آبراه خشایارشا را که در سال ۴۸۰ پیش از میلاد در خاک یونان ساخته شده بود، کشف کردهاند.
خشایار شا فرزند داریوش هخامنشی و چهارمین پادشاه دودمان هخامنشیان در هنگام یورش به یونان دستور داد که آبراههای برای گذر کشتیهای ناوگان ایران حفر شود. این آبراهه که به کوشش دو دانشمند ایرانی به نامهای آرتاخه و بوبراندا ساخته شده است، در نزدیکی کوه آتوس که یکی از مقدس ترین اماکن مسیحیت در کلیسای ارتدکس شرقی به حساب میآید، قرار گرفته است. کوه آتوس در جزیره ای در شمال یونان واقع شده است. این کوه در سال ۱۹۸۸ به فهرست جهانی یونسکو افزوده شد.
خشایارشا در جریان لشکرکشی خود به اروپا، برای تسهیل عبور کشتیهای نظامی ایران از یک سوی شبه جزیره به سوی دیگر آن، آن آبراه را ساخته بود که به مروز زمان در زیر خاک پنهان شده بود. باستانشناسانی که این آبراه را کشف کردهاند، گفتهاند که زبردستی و کاردانی مهندسان آن زمان در ساختن این آبراه دست کمی از امروز نداشته است.
عرض آبراه در قسمت زیرین کمتر از بالا بوده و دو کشتی به راحتی از کنار هم می توانستند عبور کنند. طول این آبراه ۱۶۰۰ متر و عرض آن در بالا ۳۴ متر بوده است.
کانال سوئز هم تاریخچه ای همچون تاریخچه آبراهه خشایارشا دارد. داریوش اول لوحه ای سنگی با خطوط میخی پارسی، عیلامی، بابلی و مصری را پس از ساخت کانال سوئز از خود برجای گذاشت که روی آن نوشته شده بود: منم داریوش، شاه شاهان، شاه کشور هایی که تمام نژاد ها مسکون است. شاه این سرزمین بزرگ تا آن دورها، پسر ویشتاسب هخامنشی… من پارسی هستم و به همراهی پارسیان مصر را گرفتم، امر کردم این کانال را بکنند از پی رود نیل که از مصر جاری است تا دریایی که از پارس بدان روند. این آبراه کنده شد چنان که فرمان دادم و کشتی ها از مصر بوسیله این کانال به سوی پارس روانه شدند چنان که اراده من بود.
هرودوت، تاریخنگار یونانی دربارهی کانال سوئز نوشته است پادشاهان مصری پیش از داریوش اول در اندیشهی پیوستن نیل به دریای سرخ بودهاند. اما چون در مسیر راه، کوههای سنگی وجود داشت که کندن آنها کار آسانی نبود و همچنین آبراهه از میان وادی خشکی میگذشت که در آن آب نبود، این کار به پایان نرسید. حتی در روزگار پادشاهی نِخو ۱۲۰ هزار مصری در کار کندن آبراهه کشته شدند.
نوزدهمین روز از ماه در گاهشمار زرتشتی فروردین نام دارد. بر گرفته از فره وهر fravahr به چم (:معنی) پیش برنده و پیش کشنده است.
در ایران باستان باور داشتند که ذرهای از این نور اهورایی در هر آفریدهای به صورت امانت گذاشته شده است، این ذره در آغاز پاک و بدون آلودگی بوده و همیشه هم پاک خواهد ماند و هرگز هیچ آلودگی و ناپاکی را به خود نخواهد گرفت.
پیشینیان بر این باور بودند که فروهر در حقیقت روان درگذشتگان بوده و باور داشتند که روانهای مردگان در نخستین روزهای بهار نزد اقوام خود به زمین باز میگردند.
روز «فروردین» که به زبان پهلوی «فرورتن» است، از زبان پارسی باستان «افرورتی» نام گرفته شده و به چم فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است. گر چه فروردین از ریشه پَروردین بوده که به فروردین تغییر یافته مانند پارس و فارس، پیروز و فیروز و پروردین به چم ماه پرورش گلها و گیاهان و درختان، نیز نام گرفته است چون در این ماه دوباره پرورش مییابند.
فروردین همان فروهر است. فروهر ذرهای از نور اهورایی است که در بدن هرکس نهاده شده تا روان را به راه راست راهنمایی کند.
فروهر هیچگاه آلودگی به خود نمیپذیرد و پس از مرگ بدن، فروهر راه بالا را میپیماید و به سرچشمه خود میپیوندد.