امروز انارام ایزد از ماه اردیبهشت سال 3758 زرتشتی، دوشنبه 29 اردیبهشتماه 1399 خورشیدی، 18 می 2020 میلادی
میران شاه توس، زادگاه و آرامگاه فردوسی بزرگ را چنان ویران ساخت كه از آن جز ویرانهای برجا نماند.
ویرانی شهر توس به دست میران شاه پسر امیرتیمور (تیمور لَنگ) را 18 می سال 1389 میلادی گزارش كردهاند و چون مسیر رودخانهها را هم به سوی مشهد تغییر داده بود، توس دیگر به آن صورت آباد نشد. اما، نام این شهر باستانی همه جا در كنار اسم فردوسی، میهندوست بزرگ ایران كه 25 اردیبهشت، روز بزرگداشت او بود، زنده مانده است. نوشتهاند که پس از انقلاب، گروهی از اسلامیون نیز به تخریب آرامگاه فردوسی برآمده بودند که آیتالله خامنهای (در آن زمان حجتالاسلام) متوجه قصد آنان شد و با ارسال پیام کتبی مانع از تخریب شد. این دستخط تا مدتی در آنجا قرار داده شده بود تا فرد و یا افراد درصدد تخریب آرامگاه و مجسمه فردوسی که گفت “چه ایران نباشد تَن من مباد” برنیایند.
فردوسی که یک دهقانزاده بود در سال 977 میلادی به دنیا آمد و بسال 1010 درگذشت. فردوسی با مشاهده تلاشهای سامانیان به زنده کردن زبان پارسی و فرهنگ ایرانی بود که به اندیشه تدوین شاهنامه (تاریخ) افتاد که تاریخ منظوم ایران باستان است. اهمیت کار او در این است که بدون چشمداشت این کار بزرگ را به انجام رسانید. (برگرفته از روزنامک، نوشیروان کیهانیزاده)
کسانی که با اندیشه، گفتار و کردار نیک زندگی میکنند و با دروغ و ناپاکی مبارزه میورزند، سرانجام به سرای نور و سرور خواهند شتافت.
انارام ز پیران شنیدم چنان
که می خورد باید به رطلِ گران
در گاهشمار زرتشتی سال به ١٢ ماه ٣٠ روزه بخش میشود که هر روز به نامی آراسته است. امروز سیاُمین روز از ماه مهر در گاهشمار زرتشتی است و «انارام» نام دارد.
سیامین روزماه انیران یا انارام، به معنی فروغ بیپایان جهان مینوی است. در اوستا: «اَنَغرِرَاوچَ» است. انارام به چم «روشنایی بیپایان» است. برابر با آموزشهای اشوزرتشت؛ کسانی که با اندیشه، گفتار و کردار نیک زندگی میکنند و با دروغ و ناپاکی مبارزه میورزند، سرانجام به سرای نور و سرور خواهند شتافت که سرشار از خرسندی و شادمانی برای آنهاست. این سرا، همان خانه واپسین و جایگاه روشنایی و فروغ بیپایان است. زرتشتیان در این روز به سفر میروند و اهورامزدا را به شوند دادههای نیکش ستایش میکنند.
گل «مرو اردشیران» نماد انارام در دین زرتشتی است.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
انارام ز پیران شنیدم چنان / که می خورد باید به رطلِ گران
بیار ای نگار آن می مشکبوی / کزو نافه مشک یابی دهان
دل اندر کم و بیش گیتی مبند / همی دار جان را همی شادمان
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
موی و ناخن پیرای و زن به زنی کن که فرزند نامور زاید.
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
در این روز جامه بیفزای بر / بدوز و بپوش و بیارای بر
(اَنیران) بود نیک، زن خواستن / همان ناخن و موی پیراستن