شگفتیهای غار کرفتو یکی دو تا نیست؛ مالامال از دیدنیهایی است که آنرا در میان غارهای ایران کممانند میسازد. کرفتو در دل رشتهکوهی آهکی و بلند و در شمال درهای ژرف جای گرفته است. از شهر دیواندره در استان کردستان، 72 کیلومتر دوری دارد و صخرههای سختگذرش، در گذشتهها غار را از دسترس گذرندگان دور میکرد؛ مگر با دشوارهایی توانفرسا و بالا رفتن از کوهی که بهسادگی دستیاب نبود.
بخشهای از غار کرفتو دستکند است و ساختهی انسانهای دور تاریخی؛ بخشهایی نیز طبیعی است و بر اثر میلیونها سال دگرگونیهای زمینشناسی پدید آمده است. این غار چهار اشکوبهای است. معماری پیچیدهای دارد و انسانهایی که از دوران پیش از تاریخ تا سدههای نزدیکتر به روزگار ما در آن زیستهاند، اتاقها و راهروهایی تودرتو درون غار پدید آوردهاند که شگفتی هر نگرندهای را برمیانگیزد. اتاقها، روزنههایی پنجرهمانند دارند و پلههایی که راه به اشکوبها میبرند. آن مردمان تاریخی و پیشاتاریخی چنان درون غار را ساختهاند که پناهگاهی اطمینانبخش و امن برای ساکنانش باشد.
یک گمان دربارهی غار کرفتو همین است که آنجا پناهگاهی گروهی برای مردمی بوده است که از یورش و چپاول دشمنان، به غار پناه میبردند و از غار، جایی برای دفاع از خود و استواربخشی نظامی میساختند.
میگویند که شکلگیری کرفتو به دوران «مزوزوییک» یا «میانه زیستی» بازمیگردد. این دوران، 160 میلیون سال زمان بُرده است تا به پایان برسد و همان روزگارانی است که در آن دایناسورها پدید آمدند و ناپدید شدند. در دوران میانهی زیستی، کرفتو در زیرآب بوده و در پایان آن دوران نمایان شده است. سپس در هر دورهی زمینشناسی، دگرگونیهای بسیاری یافته و انسانها نیز در آن دست بردهاند و دستکندهایی ساختهاند تا به شکل کنونی آن درآمده است.
آنچه تاکنون از کرفتو شناسایی شده است، ژرفایی نزدیک به 750 متری است. پس از آن، راههایی است که باید کشف و نگریسته شود؛ کاری که تاکنون شدنی نبوده است. در آن بخشهای شناخته شده، راههای فرعی بسیاری هست که غار را مانند ماز (لابیرنت) کرده است.
در اشکوب چهارم کرفتو، تراشههای سنگی بهدست آمده است که نشان از گذران انسانهای غارنشین در این بخش از غار دارد؛ یعنی روزگاران پیشاتاریخی که خط اختراع نشده بود. نقشهایی که در برخی دیوارهای غار دیده میشود نقاشیهایی از جانوران، انسان و گیاهان است و کار همان غارنشینان پیشاتاریخی است. اما در دورانهای تاریخی نیز کرفتو پناهجای انسانها بوده است. بهویژه باستان شناسان نشانههای تاریخیای در این غار یافتهاند که نشان میدهد نهتنها در روزگار اشکانیان و ساسانیان از این غار بهره میبردهاند، بلکه در سدههای ششم تا هشتم مهی (:قمری) نیز زیستگاه گذرا (:موقت) مردم آن گستره بوده است.
از روزگار سلوکیان (جانشینان اسکندر در ایران) نیز در کرفتو نشانههایی میتوان جُست. سنگنگارهای بر سردرِ یکی از اتاقهای اشکوب سوم هست که در آن چنین نوشتهای یافتهاند: «این خانهی هراکلس است. باشد که پلیدی در آن راه نیابد». هراکلس بزرگترین پهلوان استورهای یونان و روم باستان بود و برای مقدونیان مقدس شناخته میشد. گمان باستانشناسان چنین است که پس از پیروزیهای مهرداد دوم اشکانی، سلوکیان به این سو رانده شدهاند و زمانی که نمیدانیم چه اندازه به درازا کشیده است، در کرفتو پناه گرفتهاند.
همان مردمان دور و نزدیکی که به کرفتو پناه میبردهاند، گاه دست به ساخت راههایی زدهاند تا نیازهای خود را برآورده کنند. یکی از شگفتانگیزترین ساختههای آنان کندن تنورهای است که شیب تندی دارد. این تنوره با پلههایی به مجرای چشمهای میرسد. آنها با این کار، آب مورد نیاز خود را در تنوره ذخیره میکردند و بدینگونه میتوانستند تا زمان بسیاری محاصرهی دشمنان را تاب بیاورند. این شاهکار مهندسی از شگفتیهای کرفتو است.
اما درون اشکوب زیرین کرفتو، آب جریان دارد. بدان اندازه که گاه برای گذر از آن باید از قایقهای کوچک بهره برد. در زمستانها هوای غار گرم است و در تابستانها خنک. یک شگفتی طبیعی دیگر کرفتو این است که دامنهی جنوبی آن بادگیر نیست اما 500 متر آنسوتر، در دامنهی جنوب خاوری غار، بادها کوران میکنند و هوایی دیگرگون میسازند.
اشکوب سوم کرفتو زیباتر از بخشهای دیگر غار ست. مردمان غارنشین کرفتو، با بردباری شگفتآوری اتاقهایی با سقفهای قوسمانند ساختهاند و پلههایی شکل دادهاند که راه به بخشهای دیگر غار میبرد. حتا در دل آن سنگهای سخت درون غار، آرایههایی سنگی پدید آوردهاند که بهراستی شگقتانگیز است.
کرفتو از دید معماری و بافت ساختمانی، کممانند است، یا حتا میتوان گفت بیمانند. پیشترها دسترسی به آن دشوار بود و با پلکانهای چوبی به سختی به درون غار میرفتند اما اکنون پلکانی فلزی راه یافتن به غار را آسان کرده است. با اینهمه، همانگونه که پیشتر گفتیم، تاکنون کسی نتوانسته است همهی راههای کرفتو را بشناسد.
چندین خاورشناس در کرفتو دست به جستوجو و شناخت آن زدهاند؛ مانند: «کرپورتر» در 1818 و «راولینسون» در 1838 میلادی. ژاک دمورگان نیز در آغازین سالهای سدهی بیستم میلادی به کرفتو آمده است و پژوهشهایی دربارهی آن انجام داده است؛ و نیز چند خاورشناس دیگر.
این که «کرفتو» به چه معناست؟ تاکنون دیدگاههای گوناگونی پیشکشیده شده است. اما یکی از خواندنیترین آن دیدگاهها از آنِ احمد شریفیفر، پژوهندهی کُرد، است. او چنین باور دارد که کرفتو از دو واژهی «کرف» یا «کرفت» و «تو» ساخته شده است. کرف همان «کِرفه» زبان پهلوی است که «ثواب» معنی میدهد و «تو» نیز در زبانهای سومری و عیلامی به معنای «خورشید» و «گرما» بوده است. هنوز هم در زبان کُردی تاو یعنی گرما و «هه تاو» یعنی خورشید. پس میتوان کرفتو را به معنای «ستایشگاه خورشید» گمان بُرد. بر این پایه گمان دور از ذهنی نیست اگر کرفتو را یکی از پرستشگاههای مهرپرستان بدانیم.
غار شگفتانگیز کرفتو در 20 بهمنماه 1318 خورشیدی با شمارهی 330 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
*با بهرهجویی از: گزارش سمیه فرزامی در تارنمای خبرگزاری تسنیم؛ تارنمای فرمانداری دیواندره و ویکیپدیا.
نام دیگر غارهای دیدنی ایران را در نشانی زیر ببینید: