لوگو امرداد
هفتم امرداد ماه؛ به جاودانگی پیوست

میرزابرزو آمیغی، مردی که در یادها ماندگار شد

borzu amighiهفتم امردادماه 1348 هازمان زرتشتی یکی از چهره‌های نام‌دار فرهنگی خود را از دست داد. مردی که در بیش از نیم سده از زندگی پربارش همواره با سخت‌کوشی و نیک‌اندیشی در پرورش نسل جوان هازمان زرتشتی و غیر زرتشتی کوشید.

برزو آمیغی در سال 1265 خورشیدی در کرمان چشم به جهان گشود. پدرش مرزبان، نام‌ور به «مرزبان‌قلی» بود که انضباط کاری از ویژگی‌های شخصیتی‌اش به شمار می‌آمد. همین ویژگی در فرزندش برزو نهفته بود و شوند پیش‌برد کارهایش در سراسر زندگی شد. میرزابرزو آمیغی بیش از 50 سال از زندگی خود را در خدمت به آموزش و پرورش کرمان سپری کرد. او بسیار شیفته‌ی آموزش بود و پیشه‌های پیشنهادی دیگر با دست‌مزد بالاتر را به شوند این دل‌بستگی نمی‌پذیرفت. افزون‌بر زرتشتیان کرمان مسلمانان هم دوست داشتند فرزندانشان در مدزسه‌ای که میرزابرزو مدیریتش را بر دوش داشت درس بخوانند. به گواه بسیاری از هم‌روزگاران وی میرزابرزو از مردان فرهیخته، درست‌کار و دارای پشتکار در در کار خود بود و آثار زندگی او با پرورش نسلی که آموزش داده است هنوز به چشم می‌خورد.  

آن‌چه در ادامه پیش روی شما قرار می‌گیرد بخشی از یادکرد و خاطرات بانو پروین آمیغی فرزند بزرگ «میرزا برزو» است. این یادکرد به پیشنهاد امرداد، به بهانه‌ی سال‌روز درگذشت این بزرگ‌مرد، به قلم آرمین و بنفشه شهریاری نوه‌های میرزا برزو آمیغی به نگارش درآمده است.

«میرزا برزو آمیغی هر روز ساعت شش صبح از خواب بیدار می‌شد و پس از خوردن صبحانه‌ای ناچیز و انجام نیایش نزدیک ساعت هفت صبح به مدرسه‌ی ایرانشهر کرمان می‌رفت. همیشه نخستین تنی بود که پیش از همه آن‌جا بود و پس از همه مدرسه را ترک می‌کرد. میرزابرزو زبان انگلیسی ‌را در هند آموخته بود و به‌خوبی به این زبان گفت‌وگو می‌کرد از این‌رو 49 سال به عنوان دبیر زبان انگلیسی، آموزش این زبان را بر دوش داشت. وی همچنین دبیر ادبیات فارسی و مدیر مدرسه‌ی ایرانشهر کرمان بود که در زمان مدیریت میرزا برزو یکی از مهم‌ترین و نام‌ورترین دبیرستان‌های کرمان به شمار می‌آمد. وی در شیوه‌ی آموزش و مدیریت بین همگان زبان‌زد بود و آنی در خدمت کوتاهی نمی‌کرد. هر روز نیایش پنج‌گاه را به جای می‌آورد و اوستا می‌خواند. تابستان که می‌شد با دوستان و نزدیکان به بندر بالی‌آباد که مکانی ییلاقی با آب و هوای خنک بود و در پیرامون کرمان جای داشت می‌رفتند که بسیار خوش می گذشت. یک شب در طبیعت زیبا و زیر نور مهتاب در بالی‌آباد همگی به خواب رفته بودند. ناگهان مار بزرگی که در لابلای شاخه‌های درختان حلقه زده بود همه را ترساند. میرزا برزو با  دل‌داری و اطمینان دادن به این‌که این مار آزاری به ما نمی‌رساند آرامش را به همه برگرداند، همگی در همان شرایط دوباره به خواب رفتند و هیچ مشکلی هم پیش نیامد. در گردش‌های گروهی دانش‌آموزان مدرسه را همراهی می کرد و بانو کشور همسر میرزا برزو صبحانه، ناهار و شام دانش‌آموزان را آماده و به نسبت بخش می‌کرد. بانو کشور و میرزابرزو پس از 14 سال دارای فرزند شدند و این رخداد فرخنده و باشکوهی در زندگی مشترک آن‌ها به‌شمار می‌آمد. با زاده شدن فرزند نخست‌شان «پروین» هفت شبانه‌روز به شادی و پای‌کوبی پرداختند و با خوراک‌های رنگارنگ از میهمانان و بستگان و نزدیکان پذیرایی کردند. پس از گذشت دو سال سال  فرزند دختر دیگری در این خانواده زاده شد که  نامش را «تاجور» گذاشتند. فرزندان میرزا برزو تنها همین دو دختر با نام‌های پروین و تاجور هستند .

پروین فرزند بزرگ میرزا برزو پیرو راه پدر به پیشه‌ی ارجمند آموزگاری روی آورد. پروین معاون مدرسه‌ی «کیخسروشاهرخ» و آموزگار مدرسه دخترانه‌‌ی «شهریاری» کرمان بود. تاجور دیگر فرزند خانواده هم به کارهای فرهنگی انجمن شهر، شهرستان و انجمن زرتشتیان می‌پرداخت. به گفته‌ی دختر کوچکترش تاجور، میرزا برزو که فرنشین انجمن زرتشتیان کرمان بود یک‌بار پس از این‌که از انجمن به خانه آمد در حال شمردن پول‌های انجمن بود که دریافت، مبلغ 400  تومان کم آورده است. به‌خاطر آورد که آن‌را به آموزگاری وام(:قرض) داده است سپس از حساب شخصی خود این مبلغ را پرداخت تا کسری را جبران کند. همه‌ی آموزگاران ملی را دولتی کرد تا حقوق بالاتری بگیرند ولی خودش هم‌چنان ملی باقی ماند. می‌گفت: «خواستم تنها خدمت به مردم و جامعه است.» با دست‌مزد ماهی شش تومان استخدام شد و دست‌مزدش در سال‌های پایانی خدمت، به 1200 تومان رسید. در دبیرستان‌های کیخسروشاهرخ و ایرانشهر کرمان رایگان انگلیسی را آموزش می‌داد. با دانش‌آموزان ورزش می‌کرد و هم‌زمان  بسیار سخت کوش بود و به یادگیری و فراگیری درس دانش‌آموزان بسیار اهمیت می‌داد. برآیند(:نتیجه) این سخت‌کوشی و سخت‌گیری شاگردان بسیاری هستند که در مکتب میرزا برزو آمیغی پرورش یافتند و بسیاری از آن‌ها از از ادیبان و مردان بزرگ در هازمان امروز ما، به‌شمار می‌آیند. در کتاب «تاریخ و فرهنگ کرمان» از میرزا برزو آمیغی به پاس خدمت ارزنده‌اش به فرهنگ ایران‌زمین با عنوان یکی از بزرگ‌ترین مردان این دیار و یکی از سرشناس‌ترین چهره‌های هازمان زرتشتی به نیکی یاد شده است. همچنین به یاد این بزرگ‌مرد عرصه‌ی دانش و فرهنگ خیابانی که مدرسه ایرانشهر کرمان در آن جای دارد به نام خیابان «برزو آمیغی» نام گذاری شده است.»

و در پایان در رسای میرزا برزو آمیغی می‌توان به این بیت از حافظ اشاره کرد:

«هرگزنمیرد آن‌که دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده‌ی عالم دوام ما»

 

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

3 پاسخ

  1. روانش شاد و بهشتی باد. چه خوب که از این شخصیتهای مهم و تاثیرگذار یاد شد.

  2. چه زیبا و چه پربار مانند چشمه اینگونه رادمردانی وجود داشته اند که سرتاسر وجودشان از عشق سرچشمه میگرفته است و امروز حس تنهایی میکنیم از آنها

  3. روحش شاد .
    و صد حیف که از این چهره ی سخت کوش و فداکار فرهنگی دیگر تکرار نشد ….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-06-28