امروز رام ایزد از ماه مهر سال 3758 زرتشتی، نَبُر روز پرهیز از خوردن گوشت، سهشنبه 15 مهرماه 1399 خورشیدی، ششم اکتبر 2020 میلادی
آری تا شقایق هست زندگی باید کرد؛ 15 مهرماه زادروز سهراب سپهری شاعر نوپرداز و نامدار همروزگار است. هنرمندی که نقاشیهای او و سایر آثارش همچون جهانی پر رمز و راز، بیننده را با خود به سیر و سلوكی عارفانه همراه میسازد تا این گونه در پس آن به پیدایی و گواهی آفریینده بپردازد و با راستی هستی آشنا شود.
سهراب سپهری از شاعران طبیعتگرا و از نقاشان همروزگار (:معاصر) ایرانزمین در ۱۵ مهرماه ۱۳۰۷ خورشیدی در شهر كاشان دیده به جهان گشود.
دبیرستان را در شهر کاشان گذراند و پس از آن با فارغ التحصیلی از دانشسرای مقدماتی پسران به استخدام اداره فرهنگ كاشان درآمد. سپس راهی تهران شد و دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را برای ادامه تحصیل برگزید. سهراب سپهری انسانی پویا و جستجوگر بود كه همواره در مسیر زندگی به سوی برتری میپیماید. به گونهای كه میتوان این پویش روحی و معنوی او را در شعرها و نقاشیهایش به نگاه نشست و این چنین به سیر و سلوكی دلانگیز دست یافت.
سهراب سپهری در نخستین روز اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ خورشیدی در پی مبتلا به بیماری سرطان در تهران در گذشت و در شهر كاشان تنها جایی كه به قول خودش به او آرامش میدهد و میدانست كه سرانجام در آنجا ماندگار خواهد شد… به آغوش خاک و طبیعت بازگشت. پیکر این هنرمند طبیعتگرا سرانجام در روستای مشهد اردهال در اطراف كاشان به خاک سپرده شد. آرامگاه سهراب سپهری، با قطعه آجر فیروزهای رنگ مشخص بود و سپس سنگ نوشتهای از هنرمند معاصر، رضا مافی، با قسمتی از شعر «واحه ای در لحظه» از کتاب حجم سبز از سهراب سپهری، جایگزین شد:
به سراغ من اگر میآیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
رویکرد طبیعت در شعرهای سهراب سپهری جایگاه ویژه ای دارد. همچنین انسان در آثار او از محوریت بالایی برخوردار است . همه اشیا برای او زنده هستند و روح و احساس دارند. همچنین خلاقیت این شاعر در استفاده بیمانند از رنگ و واژه بر كسی پوشیده نیست. دیدگاه سهراب سپهری در جهان شعر با دیگر شاعران دیگرگونیهای بنیادین دارد و قالب و معنای ویزه به خود را در شعر پدیدار کرده است.
به تماشا سوگند
و به آغاز كلام
و به پرواز كبوتر از ذهن
واژه ای در قفس است
حرف هایم ، مثل یک تكه چمن روشن بود
من به آنان گفتم
آفتابی لب درگاه شماست
كه اگر در بگشایید
به رفتار شما میتابد
سهراب سپهری در خاطراتش پس از تنبیه شدن توسط معلمش بهخاطر نقاشی میگوید: «نقاشی هنر است. هنر نفی عیب است. نمیتوان به كسی گفت: عیب تو این است كه هنر داری …» او به شیوه ای نیمهانتزاعی در حوزه نقاشی دست یافت. سهراب سپهری طبیعت و جهان پیرامون را ساده و بی آلایش می دید، در ذهن خود و در لا به لای رنگها، فرمها و بافتهای نرم و چشمنواز، در پی پیدایی و گواهی بر خدا میگشت، شعر و نقاشیهای سهراب سپهری مكمل هم بودند. خودش را بیشتر نقاش معرفی میكند تا شاعر و چنین میسراید:
پیشهام نقاشی است
گاه گاهی قفسی میسازم با رنگ
میفروشم به شما
تا به آواز شقایق كه در آن زندانی است
دل تنهائیتان، تازه شود
از نامیترین تابلوهای سهراب سپهری میتوان به طبیعت بیجان، علفها و تنه درخت، «شقایقها، جویبار و تنه درخت» و «منظره كویری» اشاره كرد.
مزدیسنی، پاسدار و موکّل روز بیست و یکم هر ماه خورشیدی است و در اوستا با صفت «بخشندهٔ چراگاه و اغذیهی خوب» از وی یاد شدهاست.
ترا روز رام از جهان رام باد
همان باد را با تو آرام باد
واژهی رام به معنای آرام، خوشحال، مطیع آمدهاست و هنوز هم این واژه به همین صورت یا به صورت رامش در معنی صلح و شادی و سازش به کار میرود. در این آیین گل خیری زردرنگ به این ایزد ویژه شده است.
رام یا ایزد رام، که در اوستا به صورت رامه یا رامن آمده و در زبان پهلوی به صورت رامشن یا همان رام خوانده شدهاست، در آیین زرتشت یکی از ایزدان یا فروزهی در خور نیایش است. این ایزد که آن را وای وه نیز گفتهاند، بر روز بیست و یکم هر ماه که آن را رام روز مینامند، موکّل است. چهارمین روز نَبُر یا پرهیز از خوردن گوشت است.
در کنار بهمن (وهمن یا وهومانا از امشاسپندان) سه دستیار او قرار میگیرند که نخستین آنها ماه، دومین گؤشورون و سومین رام است که قرینهٔ وای محسوب میشود و در زندگی بعد از مرگ نقش خاصی را ایفا مینماید. در واقع در زندگی پس از مرگ، رام به ارواح نیکوکار و عادل مدد میرساند تا مشکلات و موانع را پشت سر بگذارند. رام یکی از جنبههای زمان نیز به شمار میرود او نخستین پزشک مینوی است که چاره و درمان دردها به دست او سپرده شده است.
فردوسی میسراید:
ترا روز رام از جهان رام باد
همان باد را با تو آرام باد