امروز آسمان ایزد از ماه مهر سال 3758 زرتشتی، دوشنبه 21 مهرماه 1399 خورشیدی، 12 اکتبر 2020 میلادی
چنین روزی، 12 اکتبر در سال 539 پیش از میلاد، فرمانروایی ایران یکپارچه (واحدـمرکزی)، ایجاد جامعه جهانی ملل مشترکالمنافع ایران (امپراتوری پارسیان به نوشته تاریخنگاران غرب) و صدور منشور حقوق بشر (نوشته شده در استوانه کوروش) پایهگذاری شد. از آن روز بیش از 25 سده میگذرد.
کوروش بزرگ (سیروس، سایرسCyrus the Great) در اکتبر سال 539 پیش از میلاد و پس از چیرگی بر شهر بابل که برپایهی گاهشماری، 12 و یا 13 اکتبر آن سال انجام شد، پایهگذاری ایران یکپارچه (سه طایفه ایرانی پارس، ماد و پارت ـ پارسها در جنوب و شرق، مادها در غرب از محور ری و پارتها، خراسانیهایی که تاجیک هم خوانده میشوند در شمال شرقی) و نیز تشکیل یک جامعهی جهانی آمیخته از ملل مشترکالمنافع دارای یک دولت انتخابی واحد را اعلام کرد تا جنگ، فقر و تفاوتها از میان برود. وی سرزمینهای متصرفی را ملل مشترکالمنافع ایران اعلام داشت که میتوانند دین، زبان و آیین خود را که این آیین شکنندهی اخلاق و رفتار نیک نبایدباشند، نگه دارند و قول داد که بلندپایگان کشوری این ملل نیز محلی گمارده شوند (نه از دیگر نقاط). بدین گونه کوروش از امپراتوری ایران به نام یک جامعه مشترکالمنافع یاد کرده و خواهان «جهانِ تک دولتی» مرکب از ملل دارای استقلال در امور داخلی شده بود که اندیشمندان در دو-سه سدهی اخیر آن را راه حل درگیریهای امروزهی بشریت دانستهاند.
شهر بابل (بابیلون، بابیلو) پایتخت یک دولت به همین نام ، 12 و یا 13 اکتبر سال 539 پیش از میلاد به دست ارتش ایرانیان افتاد و کوروش بزرگ وارد آن شهر شد و برآورده شدن آرزوی خود را كه ایجاد یک جامعه جهانی مشترک المنافع بود اعلام کرد و تلاشهای 20 سالهاش را برای رسیدن به آن آرمان و همبستگی ایرانیان با یک دولت یکپارچهی سراسری به عنوان پایهی جامعه جهانی مشترک المنافع برشمرد. در همین شهر بود كه كوروش حقوق بشر را اعلام كرد كه لوح استوانهای شکل با نوشتهی آن، از آن زمان تاكنون بهجا مانده و نخستین اعلامیه حقوق بشر بشمار میآید. منشور کورش، فرمان کوروش بزرگ هخامنشی است که به زبان بابلی نو، روی استوانهی گلی (مهمترین سند حقوق بشر در دنیا است) پس از فتح بابل توسط خود او برآن نوشته شد و متعلق به ایران و در موزه بریتانیا قراردارد. وی بر همین پایه، یهودیان زندانی دولت بابل را آزاد و روانه زادگاهشان ساخت. برای آزادی ملتهای گوناگون از اسارت بابلیان، فرمانی صادر كرد كه بر پایهی آن ۴۰ هزار نفر از بند اسارت آزاد شدند و به سرزمینهای خود بازگشتند.
از زمان هخامنشیان تا پایان دوران ساسانیان همه سرزمین بابل تا آشورستان و کردستان عراق امروز ساتراپی نهم ایران نام داشت.
بخشهای جداشده ایرانزمین در راستای همکاریهای اقتصادی و فرهنگی به یگدیگر نزدیک شدند که بهتازگی نام «منطقه نوروز» بر آنها گذارده شده است زیراکه فرهنگ و نیاکان (تاریخ) مشترک دارند.
آسمانروز ای چو ماه آسمان
باده نوش و دار دل را شادمان
بیستوهفتمین روز از هر ماه در گاهشمار مزدیسنی آسمان نامیده میشود. آسمان از آفریدههای اهورایی و ایزد نگهدارندهی سپهر. واژهی آسمان در اوستا به صورت اسن، اسمن، در پارسی میانه و در پازند به صورت آسمان آمده است. این واژه در اوستا به چم (:معنی) سنگ نیز به کار رفته است. آسمان نخستین آفریدهی اهورامزدا پیش از جهان مادی است که آغاز و انجام آن نادیدنی است. (یشتها فروردین یشت بند۳) و در اوستا ستوده شده است.آفرینش دیگر پدیدهها با آسمان در پیوند است. به این معنی که اهورامزدا از گوهر آسمان آب و از آب زمین را آفرید. و به یاری آسمان شادی را آفرید. “که در دوران آمیختگی که ”روزگار ماست” آفریدگان به شادی زندگی کنند. ایرانیان باستان آسمان را هفت پایه میدانستند. نخست ابر پایهی دیگر سپهر اختران، سه دیگر ستارگان آلوده نشده، چهارم بهشت که ماه بدان پایه ایستد، ششم گاه امشاسپندان، هفتم روشنایی بیکران که جای اورمزد است. در برخی منابع برای آسمان فقط سه پایه، ستاره پایه و ماه پایه و خورشید پایه نام برده شده است اما در ادبیات پهلوی از هفت طبقهی آسمان یاد شده است. همکاران آسمان، شهریور، خور و مهر و انارم ”انغر روشن ”میباشند.
آسمان نخستین گیتیایی اهورامزداست و در گهنبار میدیوزرم آفریده شده است. آسمان از آفریده های بسیار زیبا و ستودنی اهورامزداست. آسمان برای ایرانیان باستان سرچشمه نور و گرمای خورشید بوده و همان گونه که خورشید نیایش می شده، آسمان هم ستوده می شده است.
در شاهنامه آمده است:
« مه بهمن و آسمان روز بود / که فالم بدین نامه پیروز بود».
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
آسمانروز ای چو ماه آسمان / باده نوش و دار دل را شادمان
جان ز باده شاد کن زیرا که عقل / باده را بیند همی شادی جان
هر زمان باده خور ای تازه چو گل / تازه کن شادی به باده هر زمان
یک پاسخ
درود بیکران بر کوروش ودنیای یک پارچه اش که از توهم خدا استفاده نشده براساس رفتار نیک کردار نیک پندارنیک بوده سازمان ملل الان باید از توهم خدا که دروغ بوده وهست بنابر اندیشه نوع واز بین بردن جنگ باشد نه دین ومذهب که توهین به جان هستی وبی نهایت گرای است ماده چیزی که از بین نمیرودکه دنبال منافع بیکران است علم را بر پایه توهم دین مذهب مضحک است دنیا برای همه بیکران تمام نشدنی منافع دارد پس بخاطر توهم زندگی انسانی از دست ندهیم دانش با توهم یکی نیست دنیارا باهم بسازیم نه از بین ببریم مثل کوروش بزرگ بینهایت گراواندیشه ورز بدون جنگ یک پارچه بسازیم به امید وبزودی همه یکی بشویم