ماجرایی که بر دریاچهی ارومیه رفته است، شگفتآور و غمانگیز است. باور کردنی نیست دریاچهای را که در ارزش و اهمیت آن تردیدی نیست، بدان سادگی و از سر بیبرنامگی و کارهای شتابزده و نسنجیده، به حال و روزی انداختیم که هر آن بیم مرگ آن میرود. زمانی پی بردیم که از دست رفتن چنان پهنهی آبیای چه زیان جبرانناپذیری دارد که کموبیش کار از دست رفته بود و افسوس و دریغ راه به جایی نمیبُرد. اکنون، کوششها و دست و پا زدنها برای برگردان دریاچه به همان گونهای که بود، هر چند ثمربخش است اما تا رسیدن به وضعیتی دلخواه، راه بسیاری در پیش خواهیم داشت. با این همه، میتوان بسیار کارها کرد تا شاید این پهنهی آبی گرانبها، به یکباره از دست نرود و پیامدهایش گریبان ما را نگیرد.
چند سال پیش بود که بسیاری از بازگشت زندگی به دریاچه ارومیه به تمامی ناامید شده بودند و از مرگ دریاچه و فرارسیدن «سونامی نمک» سخن میگفتند (خبرگزاری ایسنا، آذر 1396). حق با آنها بود. خشکسالیهای پیدرپی، بر کارهای ناروایی که انجام شده بود، از سدسازی گرفته تا جادهسازی، افزوده شده بود و هر سال حال ناگوار دریاچهی ارومیه بدتر و بدتر میشد. بخت یار شد و با بارشها و ترسالیای که پیش آمد، اندکی به زندگی دوبارهی دریاچه امید بستیم. با این همه، تنها با ارادهای استوار برای نجات دریاچه، میتوان به آینده خوشبین بود.
پیامدهایی که خشکی دریاچهی ارومیه خواهد داشت، هولناکتر از آن است که تصورش لرزه بر اندام ما نیفکند. کارشناسان میگویند که اگر دریاچه خشک شود، زندگی 5 میلیون تَن سراسر و 5/ 1 میلیون تَن نیز کموبیش، تهدید خواهد شد (تارنمای دنیای اقتصاد، آذر 1396). از همه بدتر، ریزگردهایی خواهد بود که دریاچه را به کانون تولید گرد و غبار تبدیل خواهد کرد و اثرهای آن تا کیلومترها آن سوتر، حتا به کرج، خواهد رسید (خبرگزاری فارس، آبان 1396). آن ریزگردها، نهتنها زمینها را نابارور خواهد ساخت، بلکه بر سلامت انسانها نیز اثرهای ویرانگر خواهد داشت. چرا که به شکل توفان و گردباد برمیخیزند و کمترین آسیب آنها برای انسان، بیماریهای ریوی خواهد بود. افزونبر اینکه اثر مرگآوری بر ریه و خون انسان خواهد گذاشت. این را هم بیافزاییم که افزایش سرطانها و فشار خون، بیماریهای چشمی، گسترش بیماریهای پوستی و سقط جنین «تنها بخش کوچکی از مخاطرات خشک شدن دریاچه ارومیه بر روی سلامت مردم منطقه و دیگر مناطق کشور خواهد بود» (خبرگزاری مهر، 2 تیر 1399). هر چند کارشناسان میگویند که هنوز دریاچهی ارومیه دچار رخداد ناگوار تولید گرد و غبار نشده است.
برای وضعیتی که اکنون دریاچه ارومیه بدان مبتلا شده است، چهار سبب را برشمردهاند؛ یکی افزودن زمینهای کشاورزی در چند دههی گذشته در پیرامون دریاچه است. بدینگونه که 380 هزار هکتار زمین کشاورزی به حوضهی آبخیزی دریاچه افزوده شده است. میتوان حدس زد که این زمینهای کشاورزی چه اندازه آب از دریاچه میگیرند و چه زیانی به آن میزنند. سبب دوم حفر چاههای غیرمجاز است. در سالهای گذشته، 48 هزار چاه غیرمجاز پیرامون دریاچه کنده شده و سطح آبهای زیرزمینی دریاچه را به شیوهی وحشتناکی کاهش داده است (تارنمای فعالان محیطزیست). سبب دیگر، ساخت سدهاست؛ و سرانجام آنچه دریاچهی ارومیه را به این روز انداخته است، جادهای است که از میان دریاچه میگذرد و آن را دو بخشی میسازد. در دههی 60، طرح نسنجیدهای ارایه شد که برای آسانی حمل و نقل و کارهای بازرگانی، بزرگراهی در میان دریاچه ساخته شود! سرانجام در سال 1369 آن راه ساخته شد. این، خود سبب بزرگی برای خشکشدن دریاچه ارومیه بود.
پژوهشها نشان میدهد که در این سالها، ژرفای دریاچهی ارومیه آشکارا روبه کاهش گذاشته است. اگر 10 سال خشکسالی را بر آن بلاها که بر سر دریاچه آوردیم، بیفزایم، آنگاه آمارها به ما میگویند که در این سالها، 3 متر از ژرفای دریاچه، در سنجش با 20 سال گذشته، کاسته شده است.
بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی دریاچه نیز دشواری دیگری است. باز، آمارها میگویند که در سالهای 52- 1351 میزان بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی دریاچه 7/ 697 میلیون متر مکعب بوده است؛ این اندازه از بهرهبرداری در سالهای 93- 1392 به 6/ 2401 میلیون متر مکعب رسیده است (گزارش خبرگزاری ایسنا، فروردین 1396). از اینرو، در فاصلهی میان سالهای 1371 تا 1391، به طور میانگین سالانه نزدیک به 40 سانتیمتر از آب دریاچهی ارومیه کاسته شده است (تارنمای فعالان محیط زیست). البته این کاهش آب دریاچه تنها به سبب بهرهبرداریهای فراوان نیست، خشکسالیهای پیدرپی نیز در این فروکاست نقش داشته است.
در دیماه 1396 خورشیدی، 300 میلیون متر مکعب آب سدها به سوی دریاچه رهاسازی شد. با این همه، برپایهی آمارهای منتشر شده، تراز آب در همان سال، در سنجش با سالهای گذشته، کاهش 25 درصدی داشته است. اما در دو سه سال گذشته، کوششهایی که برای نجات دریاچهی ارومیه انجام گرفته، ثمربخش بوده است. هر چند باز برپایهی ترازنامهی دریاچه که در 29 شهریور امسال (1399) منتشر شد، در سنجش با سال گذشته، 6 سانتیمتر، برابر با 30 کیلومتر مربع در سطح و 10/ 0 میلیارد متر مکعب در حجم، دریاچه کاهش داشته است (تارنمای ستاد احیای دریاچه ارومیه). هر چند باز باید گفت و پافشاری کرد که کارهای انجام شده در این سالها، دریاچه ارومیه را از مرگ ناگزیر نجات داده است.
از یاد نبریم که نوسان بارشها نیز در به دست دادن آمارها و کاهش آب دریاچه نقش بسیار دارد. چرا که حوضهی آبریز دریاچهی ارومیه به تمامی وابسته به بارشهاست. برای نمونه، در سال 1395 که میزان بارشها بیش از متوسط هر سال بود، آب دریاچه نیز بالا آمد، اما در سال پس از آن، بارشها 30 درصد پایینتر از میانگین متوسط سالانه بود و آب دریاچه نیز کاهش یافت. در سال 1396، به سبب شدت گرمای هوا، میزان تبخیر دریاچه نیز افزایش یافت و هر روز یک سانتیمتر از سطح آب دریاچه کاهش پیدا کرد.
پیشتر از اثرهای ویرانگر خشک شدن دریاچه ارومیه بر سلامت انسان یاد کردیم. اگر دریاچه خشک شود و دگرگونیای در محیط زیست آنجا پدید بیاید، جانداران دریاچه و پیرامون آن نیز در امان نخواهند بود. تنها بسنده است بدانیم خرچنگهای دریاچه که از جلبکها خوراکآوری میکنند، از میان میروند. این رویداد سبب رشد و تکثیر شتابان جلبکها و تجزیه و تخمیر دریاچه میشود و در زمان کوتاهی به پایان زندگی آن گسترهی پهناور آبی میانجامد.
کشاورزی آن گستره نیز از پیامدهایی که گریبانگیر دریاچهی ارومیه شده است، به دور نیست. کاهش سطح آب دریاچه و وزش بادها و توفانها، نمکها را به زمینهای کشاورزی کشانده است و سطح زیر کشت فراوردههای کشاورزی را کاهش داده است. صنعت گردشگری نیز از حال و روز دریاچه ارومیه زیانها دیده است. پیداست که هیچ گردشگری علاقهای به دیدن شورهزاری از نمک که زمانی دریاچهای مالامال از آب بود، ندارد.
اما چاره کار چیست و چگونه میتوان افزونبر کوششهایی که اکنون برای رهایی دریاچه ارومیه از خشکی و نابودی میشود، کارهای سودمند دیگری انجام داد؟
کارشناسان میگویند یکی از راههای اثرگذار برای نجات دریاچه ارومیه، کاهش مصرف 40 درصدی آب در بخش کشاورزی پیرامون دریاچه است. با چنین کاری، اگر یک میلیارد و 700 میلیون متر مکعب آب صرفهجویی شود، با توجه به اینکه حقآبهی دریاچه ارومیه 2 میلیارد و 578 میلیون متر مکعب است، دستِکم میتوان نیمی از آب دریاچه را برآورده کرد (گزارش خبرگزاری فارس، آبان 1396).
ممنوعیت افزایش برداشت از منابع آبی حوضهی آبریز و جلوگیری از برداشت غیرمجاز آبهای سطحی دریاچه، یک چارهی دیگر است. از سوی دیگر، دریاچهی ارومیه آکنده و مالامال از نمک است. کارشناسان میگویند که 13 هزار میلیارد تُن نمک در دریاچه ارومیه هست. چگونگی برداشت آن نمکها نیاز به مدیریت بسیار دارد تا از پخش ریزگردها جلوگیری شود. چاههای غیرمجاز نیز دشواری دیگری هستند که گریبان دریاچه را گرفتهاند. باید برای آنها چارهای اندیشیده شود. هر چند بستن چاه بر گذران زندگی کشاورزان اثرهای آسیبرسان دارد و تولید فراورده های کشاورزی را کاهش میدهد.
پرسیدنی است که وضعیت کنونی دریاچه ارومیه چگونه است و کارهای انجام شده چه اثری بر ماندگاری و از میان نرفتن آن داشته است؟
پژوهشهای علمی نشان میدهد که از سال 2015 تا 2019 میلادی، وضعیت دریاچه ارومیه تثبیت شده و تراز سطح آب آن روند مثبتی داشته است (گزارش ایسنا، 7 تیر 1399). اما این را هم باید گفت که آن تثبیت، شکننده است. چرا که بیشترین افزایش حجم آب در بخش کمژرفای جنوب دریاچه بوده است که در فصلهای گرم توان تبخیر بسیاری دارد. از اینرو چهبسا با پدید آمدن گرما و خشکسالی در سالهای آینده، روند زندهسازی (:احیا) دریاچه وارون شود (گزارش خبرگزاری ایسنا، تیر 1399).
هنوز برای دست شستن از دریاچه ارومیه زود است. درست است که آسیبها و زیانهای سالیان پیش، از اندازه گذشته بود، اما با ارادهای ملی و کارهایی پیوسته و اختصاص دادن بودجهی بسنده برای زندهسازی آن پهنهی آبی، میتوان به بازگشت دریاچهی ارومیه دل بست.
* با بهرهجویی از «سایت ستاد احیای دریاچه ارومیه» و نیز گزارش خبرگزاریهای «ایسنا»، «فارس» و «دنیای اقتصاد».