دریاچههای ایران کمشمار نیستند و برشمردن همهی آنها زمانبَر خواهد بود. با این همه، از سه دریاچه نمیتوان به آسانی گذشت و تنها به بُردن نامی از آنها بسنده کرد. آن سه گسترهی آبی، از شمال ایران تا باختر و جنوب سرزمینمان جای گرفتهاند.
این سه گانهها را که درخشش و دلربایی دیگری دارند، باید افزونتر شناخت.
دریاچه کوهگول؛ کنار گلهای کوهستانی آویشن
در گسترهی کوهستانی دنا، در استان کهگیلویه و بویراحمد، هر آنچه به زمین ما رنگ و تازگی میبخشد و چشمنوازش میسازد، میتوان دید. تابلویی نقشدرنقش و فریباست که بیدریغ دامن گسترده است. از آن جلوهگریها، دریاچههای فصلی دنا نمایانتر و فراوانتر هستند. با بارش برف و باران زمستانی، در روزهای سرد سال و آغاز بهار شکل میگیرند و با پایان فصل گرم، رو پنهان میکنند و پهنهای خشک میشوند تا دیگربار با گذر زمستان، سر برآورند. «دریاچه کوهگول» یکی از آنهاست.
دریاچهی کوهگول، 32 کیلومتر با شهر یاسوج، مرکز استان، فاصله دارد و در شمال خاوری شهر «سی سخت» جای گرفته است، در گردنهای به نام «بیژن». همان گردنهای که جادهای از میان آن میگذرد و در تمام زمستان پوشیده از برف است و گذر از آن ناشدنی. تنها 8 کیلومتر آن سوتر از شهر سی سخت است که به دریاچهی کوهگول میتوان رسید.
پهنهای که دریاچهی سی سخت در آن جای گرفته است، مجموعهای از زیبایی است. خودِ دریاچه کوهگول به کنار که بیشتر آن را خواهیم شناخت. از دشت لالههای واژگون و آبشار تنگ نمک چه میتوان گفت جز ستایش و شگفتی بسیار. پیرامون این آبشار زیبا را انبوهی از گلهای زرد نرگسی، بنفشه و زنبق فراگرفته است که در فصلهای بهار و تابستان، دیدنیها دارند. آبوهوای آنجا نیز روحافزا و جانبخش است.
دسترسی به دریاچهی کوهگول اندکی دشوار است. آنجا گسترهای کوهستانی است و پستی و بلندیهای بسیاری دارد. دریاچه نیز در میان کوههای آسمانسای جای گرفته است. شگفت است که تا به دریاچه نرسیم و کموبیش در 50 متری آن جای نگیریم، آن پهنهی آبی دیده نمیشود. کوهها از دریاچهی کوهگول، مانند گوهری گرانبها، نگاهبانی میکنند و از چشمها پنهان میدارند.
نباید گمان کرد که کوهگول به معنای «کوهی از گُل» است. بومیهای آنجا به کوهی که دریاچه و تالاب و پهنهای آبی داشته باشد، کوه گول میگویند. هرچند در دریاچه کوهگول چیزی که کم نیست شمار گل است؛ به ویژه گلهای آویشن با بوی خوش کوهستانیشان؛ و نیز گلهای شقایق و گیاهان وحشی که کران تا کران گستردهاند؛ مانند ریواس، جاشیر (که دو گونهی خوراکی و غیر خوراکی دارد و ویژگی درمانگری)، پونهی کوهی و نعناع کوهی. همهی آنها، در آنجا به فراوانی یافتنی هستند.
دریاچهی کوهگول در فصلهای پُربارش 15 متر ژرفا دارد و در پهنهای نیم هکتاری جاری است. در کنارههای دریاچه نیز شمار انبوهی از اردکهای کلهسبز، لکلکها، حواصیلها، دُرناها و چنگرها را میتوان دید؛ و نیز پرندگانی دیگر. آنجا زیستگاهی دلخواه و آرام برای پرندگان بومی و کوچرو است. در کوه نزدیک دریاچه نیز صدای کبکها را بارها و بارها میتوان شنید. حیات وحش پیرامون دریاچه پُرشمار است؛ بهویژه گربهسانان.
دریاچهی کوه گول بیگمان شاهکاری از زیستبوم ایران است؛ دریاچهای که در نیمی از سال پیداست و در نیمی دیگر خشک و ناپیدا.
دریاچهی سقالکسار؛ پاکیزهترین دریاچهی کشور
در میان دریاچههای ایران، یکی را میشناسیم که در پاکیزگی زبانزد است: «دریاچه سقالکسار»، در استان سبز در سبز گیلان. هر پهنهی آبیای، اگر ساکن و بیحرکت باشد، گمان آلودگی آن میرود. آب، تنها زمانی پاک و نیالوده خواهد بود که جاری باشد. اما یک نمونه میشناسیم که از این قانون پیروی نمیکند. آن نمونه، همین دریاچهی سقالکسار است. آبهای سقالکسار راهی به بیرون از دریاچه ندارند و در پهنهای استخرگونه، جای گرفتهاند، اما شگفت است که هرگز در هیچ زمانی از سال نهتنها آلوده نیستند بلکه بسیار پاکیزه و زلالاند.
پیرامون دریاچه نیز زباله و دورریزی نمیبینید. این دیگر به قانونی بازمیگردد که نگاهبانان سقالکسار برقرار کردهاند. آن قانون شنیدنی چنین است که به هر گردشگری کیسهی زبالهای داده میشود و از آنها میخواهند که زبالههای خود را درون کیسهها بریزند. اگر گردشگران چنین کنند، دو سوم از پول ورودیای که پرداخت کردهاند به آنها بازگردانده میشود! به همین سادگی و با طرحی دلپسند، میتوان از زیستبوم نگاهبانی کرد و آن را نیالود.
دریاچهی سقالکسار اگرچه نزد گیلانیها شناخته شده بود، اما دیگران کمتر نامی از آن شنیده بودند. تا آنکه در سال 1392 خورشیدی، در آنجا فیلمی سینمایی به نام «ماهی و گربه» کارگردانی و ساخته شد. این فیلم که چندین جایزهی بینالمللی را بُرد و آوازهی بسیاری یافت، سبب آشنایی افزونتر دیگران با دریاچهی سقالکسار و زیباییهای آن برای گردشگران شد. تمامی پلانهای فیلم گربه و ماهی پیرامون دریاچه گرفته شده است.
دریاچهی سقالکسار در 15 کیلومتری شهر رشت و در روستایی به همان نام سقالک سار جای دارد. آنچه دریاچه را پدید آورده، سدی خاکی است. بومیها به این دریاچه «سالکه سار» میگویند. دربارهی معنای سقالکسار نیز گاه گفتهاند که تپه و بالای تپه معنی میدهد؛ گاه نیز اشاره کردهاند که به جایی که پرندگان آب میخورند، سقالکسار گفته میشود. در گذشته لکلکها و سارها به فراوانی در روستای نزدیک دریاچه زندگی میکردند و از چشمهی آن، آب مینوشیدند. از اینرو، چنین نامی را به دریاچه دادهاند.
این دریاچه که در پشت سدی خاکی است، آب مورد نیاز خود را از ریزشهای فصلی و چشمهساران پیرامونش برآورده میکند. درازای آن نزدیک به 600 متر است و پهنایی 500 متری دارد. پیرامون آن نیز انبوهی از درختان جنگلی است. از همینروست که در زمان کمآبی، تنههای درختان را میتوان دید که از آب بیرون زدهاند و چشماندازی دیدنی پدید آوردهاند.
چهار فصل دریاچهی سقالکسار بیشمار دیدنی است. بهویژه پاییزان آن که تابلویی از هزار رنگ است. در سالهای گذشته نیز درست در میانهی دریاچه کلبهای به رنگ قرمز دیده میشد که در زمان بارشهای فراوان، تا سقف پوشیده از آب بود. شیروانی سرخرنگ این کلبه، از دیدنیهای دریاچه بود و دربارهی ساخت آن نیز قصهها و افسانهها بر سر زبانها بود. بداناندازه که معماگونه و رازآمیز دانسته میشد. افسوس که این جاذبهی دیدنی سقالکسار را برداشتهاند.
پیشتر از قانون پاکیزگی دریاچه سقالکسار یاد کردیم. یک قانون دیگر نیز در آنجا حاکم است: شنا کردن و ماهیگیری در این دریاچه ممنوع است!
دریاچه برم فیروز؛ گوهری دیگر در دامان زاگرس
در دامنهی رشته کوه زاگرس، در شهر سبز سپیدان، در استان فارس، دریاچهای به نام «بَرم فیروز» دیدنیها به آن گستره بخشیده است. تنها 15 کیلومتر آن سوتر از سپیدان این دریاچه را میتوان دید. اما برای رسیدن به آنجا و بهرهبردن از طبیعت هزار نقشاش، باید از راهی پُر از شیبوفراز و کوهستانی گذشت؛ راهی که با هر گام، بلندایی افزونتر میگیرد.
ویژگی دریاچه برم فیروز چنین است که با آب شدن برفها در فصل بهار و تابستان، دریاچه شکل میگیرد. اما زمان برفانبار زمستانی که میرسد، دریاچه در زیر لایهای یخزده و ستبر پنهان میشود. زمان پدیداری برم فیروز در اردیبهشتماه است و دیدنیترین و سحرانگیزترین هنگام برای تماشای آن در خردادماه. در این ماه، چهرهی برم فیروز شکوه و زیبایی خیرهکنندهای دارد و بهراستی دلرباست. این زیبایی، بیشتر به بخش شمالی دریاچه بازمیگردد که پوشیده از گل و گیاه است. بخش باختری آن در فصل بهار هنوز هم نشانههایی از برفهای ذوبنشدهی زمستانی دارد.
دریاچه میان دو کوه جای گرفته است. یکی کوه برم فیروز، که نام خود را به این پهنهی آبی داده است و «کوه ریز بلند» نیز نامیده میشود. بلندای این کوه به 3720 متر میرسد. سراسر کوه برم فیروز آکنده از شیبها و درههاست. دیگری کوه «قلاگرد» نامیده میشود با بلندایی 3650 متری. دوری قلاگرد از دریاچه، چندان نیست.
چشمانداز دریاچه برم فیروز، رویایی است. در آنجا پهنهای پُرآب را میبینیم که در یکسویش گلها و سبزهها سر برآوردهاند و در سوی دیگرش برفها همه جا را سپیدپوش کردهاند. بهراستی که جای جای ایران ما زیباست!
* با بهرهجویی از: تارنماهای «گردشگری ایران»، «تاریخ ما» و «سایت دانشگاه شیراز».
یک پاسخ
درود بر شما . در حقیقت چکادی به نام برم فیروز وجود ندارد اما این اشتباه متاسفانه همچنان ادامه دارد .( برم =دریاچه) و فیروز هم بدلیل پژواک ابی آسمانی یا فیروزه ای در سطح آب این برم هست که به آن لغب داده است پس نام این کوه ریزبلند و قلات گرد هست و وقتی می گویم دریاچه برم فیروز خودمان داریم دوبار می گوییم دریاچه و در انتها فیروز . درست آن چکاد ریزبلند و برم فیروز است که از نظر بلندا ریزبلند دومین بلندای استان فارس و پس از چکاد بل اقلید قرار دارد