لوگو امرداد
راهکارهای افزایش توان مالی انجمن (2)

نهادهای اجتماعی ما هنوز متوجه تغییر شرایط نشده‌اند

behnam moradian3همواره یکی از چالش‌های پیش روی انجمن زرتشتیان تهران دشواری‌های مالی بوده است. دشواری‌هایی که مانع از انجام بسیاری کارها و فعالیت‌ها در این انجمن شده است. از این‌رو، چندی پیش از شما خوانندگان گرامی امرداد پرسیدیم که راهکار شما برای افزایش توان مالی انجمن چیست؟ و اکنون نیز از برخی کارشناسان و افراد باتجربه‌ی هازمان زرتشتی این پرسش را پرسیدیم.

در زیر دیدگاه بهنام مرادیان، کارشناس ارشد اقتصاد از دانشگاه علامه‌ طباطبایی و کنش‌گر هازمان زرتشتی را در این‌باره می‌خوانید.

«بی‌مایه فطیر است»، «هر چه قدر پول بدهی آش می‌خوری»، «چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن» و …

در پس همه‌ی این ضرب‌المثل‌های رایج در میان فارسی‌زبانان، تاکید بر یک چیز به چشم می‌آید و آن این است که گره‌های زندگی با پول و توان مالی باز می‌شود. این موضوع در زندگی فردی تا سازمان‌ها و نهادها و کشورها و حتا در مقیاس بین‌المللی وجود دارد.

انجمن زرتشتیان تهران و دیگر انجمن‌های محلی زرتشتی، با هدف کلی بهبود عملکرد اجتماعی جامعه زرتشتیان در هر منطقه‌ی جغرافیایی پدید آمده‌اند. البته در زیر این هدف کلی، می‌توان اهداف و کارکردهای گوناگون و گسترده‌ای را تصور کرد. اما حتا اگر به همین محدوده‌ی اهداف مورد نظر و تصور رایج کنونی برای انجمن‌ها بسنده کنیم، می‌بینیم که توان مالی، یک بخش مهم از انجام وظایف و دست‌یابی به اهداف است.

در این نوشتار بر آن هستیم تا چالش‌های انجمن زرتشتیان تهران در تولید ثروت و افزایش توان مالی را بررسی کنیم و راه‌کارهایی را برای آن پیشنهاد دهیم.

در گام نخست باید ببینیم چرا اینجا ایستاده‌ایم و «بودجه نداریم» ترجیع‌بند همه گفتگوهای انجمنی شده است:

۱: دگرگونی ساختار آفرینش ثروت در جامعه و ثابت ماندن ساختار تامین مالی انجمن از زمان شکل‌گیری تا کنون: زمانی که انجمن‌های زرتشتی در سرتاسر ایران شکل گرفتند، بر اساس گونه‌ای «آماده‌خوری» طراحی شدند. به این معنا که این نهادها، خیریه بودند و توسط منابع مالی بیرونی تامین می‌شدند و فقط مجموعه کارهای تعریف‌شده‌ای را به عنوان وظایف مددکاری، فرهنگی، دینی و … انجام می‌دادند. به عبارت دیگر در طراحی انجمن‌ها، چیزی به نام آفرینش ثروت و درآمدزایی پیش‌بینی نشد. دلیل این پدیده آن بود که ساختار اقتصادی از یک سده پیش تا به امروز، در سایه نفت، در همه ابعاد دولتی بوده است و نگاه مبتنی بر کارآفرینی و ثروت‌زایی اولویتی نداشته است. دلیل دوم این بود که گروهی از ثروتمندان زرتشتی با کسب و کارهایی مانند بازرگانی (صادرات و واردات) یا کشاورزی در مقیاس‌های بزرگ، درآمد کافی برای تامین این انجمن‌ها را داشتند. با همین مقیاس این بزرگان اقتصادی هم این انجمن‌ها را پشتیبانی مالی می‌کردند و هم ریاست آن را بر عهده می‌گرفتند. این الگو در تهران و همه شهرها پیاده شد. در دوره پهلوی دوم و با رشد طبقه متوسط زرتشتیان در اقتصاد در حال رشد تهران، کمک‌های مالی کوچک‌تر افراد عادی جامعه هم به کمک‌های مالی بزرگ‌تر ثروتمندان افزوده می‌شد. از همین‌رو همه چیز به نظر مناسب و مساعد می‌آمد و نگرانی خاصی نیز وجود نداشت. مکان‌های زرتشتی ساخته می‌شدند. برنامه‌های فرهنگی و غیره برگزار می‌شدند و زندگی در جریان بود.

پس از انقلاب اسلامی، کسب و کارهای بزرگان اقتصادی زرتشتی با مشکل جدی رو به رو شد. بسیاری تعطیل و برخی دیگر ورشکسته شدند. از همین رو، آن منابع خلق ثروت بیرونی یا از کار افتادند و یا به مقدار خیلی زیادی ضعیف شدند و دیگر آن توان ثروت‌آفرینی پیوسته و پایدار را نداشتند. منابع مردمی که از ابتدا هم کوچک بودند با تغییرات شرایط سیاسی و اقتصادی کوچک‌تر نیز شدند. روند مهاجرت در دهه‌های اخیر نیز به این پدیده دامن زد.

اما در طول این فرایند و به ویژه در چهار دهه‌ی اخیر، ساختار انجمن‌های ما، هیچ تغییری نکرد. به عبارتی کسی به این مساله نیندیشید که باید در شرایط جدید، رویکرد و روش جدیدی در پیش گرفت. در نتیجه به تدریج ذخایر مالی چه دهش‌مندان و چه انجمن‌ها مصرف شد، سپرده‌ها شکسته و مصرف شدند و منابع درآمدی پیش‌بینی‌شده ناکارآمد و ناچیز بودند. در نتیجه امروز به نقطه‌ای رسیده‌ایم که انجمن برای پرداخت دستمزد کارمندانش هم مشکل دارد.

۲: اساس‌نامه‌ای که در گذشته باقی مانده است: همان‌طور که در بالا گفتیم شرایط اقتصادی تغییر کرد، اما اساس‌نامه‌ی انجمن که همان آیین‌نامه‌ی عملیاتی و اجرایی انجمن است هیچ تغییری نکرد. این اساسنامه روش‌های درآمدزایی، نوع مدیریت انجمن و … را در همان چارچوب «آماده‌خوری» در نظر گرفته است و امکان حرکت‌های جدی‌تر و جدیدتر را نمی‌دهد.

۳: نبود تمرکز، عمل‌گرایی و مدیریت حرفه‌ای: شما اگر بخواهید یک دکه روزنامه‌فروشی در خیابان ولی‌عصر تهران دایر کنید یا در خیابان کارگر جنوبی، یک فلافل‌فروشی «پر کن بخور» راه‌اندازی کنید، این مستلزم آموختن مجموعه‌ای از مهارت‌ها، انجام مجموعه‌ای از امور حقوقی و قانونی، استخدام نیروی انسانی، برنامه‌ریزی و مطالعه امکان‌سنجی موثر و دقیق و از همه آن‌ها مهم‌تر کار پیوسته از ۷ بامداد تا ۱۱ شب است.

اما آنچه در انجمن زرتشتیان اتفاق می‌افتد، بدون توجه به ترکیب اعضای آن و تنها به دلیل ساختار قانونی آن، فاصله زیادی با چنین چیزی دارد. انجمن مجموعه مدیریتی حرفه‌ای و استخدامی ندارد. تنها نیروهای تمام‌وقت انجمن، کارمندان و کارگران این مجموعه هستند که کوچک‌ترین سهمی در تصمیم‌گیری‌های این نهاد ندارند. بخش مدیریتی انجمن که اعضای هیات مدیره آن هستند، با وجود احترام‌انگیز بودن، الزاما تخصص‌های مبتنی بر کسب و کار یا مدیریت ندارند و میزان زمانی که می‌توانند در اختیار این نهاد بگذارند کم است. اگر باز به مثال فلافل‌فروشی‌مان برگردیم، با این روش صرف وقت و نظارت، یک روز نان تمام می‌شود، یک روز کاهو نشسته است، یک روز سس خردل نداریم و ….

این در حالی است که انجمن تهران، باید ۶ مدرسه، ۲ سالن اجتماعات در دو گوشه تهران، یک پروژه فرهنگی-ورزشی در حال ساخت، یک درمانگاه، یک آتشکده، یک آرامگاه، یک مهدکودک، یک پذیرشگاه، یک خانه‌ی فرهنگ و هنر، یک کتابخانه و …. را مدیریت کند.

راهکارها و راهبردها:

الف: تصمیم بگیریم و مطمئن باشیم: به نظر می‌رسد هنوز نهادهای اجتماعی ما متوجه تغییر شرایط نشده‌اند و در میان سخنان مدیران آن هنوز حرف از «کمک دهش‌مندان» می‌زنند. اما پرسش اصلی این است که ما اکنون چند کارآفرین و ثروت‌افزای زرتشتی داریم که سالیانه برای نمونه ۱ میلیارد تومان سود خالص نهایی داشته باشند؟

مساله اصلی این است که انجمن‌های ما باید به این جمع‌بندی برسند که باید به سوی درآمدزایی مستقل بروند. مانند یک نهاد اقتصادی که قصد ثروت‌آفرینی دارد. حال می‌تواند بر این اساس، اساس‌نامه‌اش را بهبود دهد و یا این‌که در همین چارچوب تلاش‌هایش متمرکز کند. اما گام نخست این است که دندان لق «تفکر دهشمندی» را بکشیم.

ب: حرفه‌ای عمل کنیم: کسب و کار و درآمدزایی بدون تمرکز و کار حرفه‌ای تمام وقت پیش نمی‌رود. بیل گیتس، استیو جابز، فیل نایت و دیگر کارآفرینان بزرگ جهان با هفته‌ای چند ساعت، شرکت‌های چند میلیارد دلاری نساخته‌اند. فلافل‌فروش سر خیابان هم همین‌طور. انجمن نیازمند نیروهای حرفه‌ای با توان اجرایی و مدیریتی است و این ساختار ۲۱ نفره که قرار است درباره‌‌‌ی هر مساله‌ای هم تصمیم‌سازی کنند، هم تصمیم‌گیری و هم اجرا، نمی‌تواند هیچ کسب و کار موفقی را پیش ببرد.

پ: ساختمان‌سازی را کم و گردش‌گری را افزایش دهیم: انجمن‌ زرتشتیان تهران، همواره از ساختمان‌هایش به عنوان منبع مالی و درآمدزایی خودش یاد کرده است. اما آیا واقعا چنین است؟ آیا هیچ وقت دفتر حساب و کتاب‌هایمان را باز کرده‌ایم ببینیم درآمدهای بخور و نمیر ساختمان‌های اجاره‌ای انجمن پوشش‌دهنده هزینه‌های تعمیر و نگه‌داری آن‌ها و هزینه‌ی سرمایه‌گذاری اولیه برای ساخت آن‌ها را می‌دهد؟

در یک نگاه اجمالی به دور و بر خود می‌توانید ببینید این اجاره املاک تجاری است که سرسام‌آور است و می‌تواند برای مالک سودآور باشد نه املاک مسکونی. افزون بر این‌که انجمن خانه‌هایش را به طور متوسط ۳۰ درصد کم‌تر از بازار، اجاره می‌دهد. املاک تجاری و مغازه‌های انجمن نیز بیش‌تر به شکل سرقفلی واگذار شده‌اند و اجاره‌هایشان باز کم است. در نتیجه باید منتظر شد برای تغییر شغل یا جابه‌جایی و دریافت حق‌الرضا.

در مقابل بخش دیگری از اقتصاد در حال رشد است و آن گردش‌گری فرهنگی است. ما اگر بتوانیم به سوی «گردش‌گری پایدار» برویم، هم تعامل بهینه‌ای با جامعه بیرون خواهیم داشت و هم می‌توانیم درآمد پایداری ایجاد کنیم. اما گردش‌گری، بلیت فروختن نیست. عرضه خدماتی فرهنگی است به گونه‌ای که بافت فرهنگی و فیزیکی مجموعه را نیز حفظ کند و به آن آسیب نزند. به عبارتی این پدیده نیز یک کسب و کار جدی است که نیاز به مطالعه، تمرکز و تخصص دارد.

ت: چالش بهره‌وری: بهره‌وری به معنای نسبت به دست آورده در مقایسه با آن‌چه هزینه کرده‌ایم است. یعنی از یک دارای چه مقدار خروجی به دست آمده است. حال پرسش این است که بهره‌وری در مجموعه داشته‌های انجمن چگونه است؟ درمانگاه یگانگی با چند درصد ظرفیت در حال فعالیت است؟ بودجه تخصیصی از سوی وزارت بهداشت به آن چگونه هزینه و سرمایه‌گذاری شده است؟ اگر این امکاناتی که اکنون در اختیار ما است در اختیار یک شرکت خصوصی بود، چگونه عمل می‌کرد؟ این موضوع را می‌توانید درباره تک تک انجمن‌ها و نهادهای زرتشتی بیازمایید. به نظر می‌رسد نهادهای ما چون از محل دهش، امکاناتی را در اختیار دارند، گویی انگیزه‌ای برای بهره‌برداری بهینه و بیشینه از آن ندارند. حال آن‌که داشته‌های ما، پتانسیل خیلی زیادی برای بهره‌برداری و درآمدزایی دارند.

سخن پایانی:

انجمن‌های ما، به ویژه انجمن زرتشتیان تهران، نیازمند یک بازنگری جدی، در نگاه و رویکرد خود به مدیریت اقتصادی و اداری خود است. درآمدزایی و افزایش توان مالی ممکن و میسر خواهد بود ولی با کار تمام وقت نیروهای حرفه‌ای و متخصص در زمینه‌ها و حیطه‌های نو. 

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

6 پاسخ

  1. بهمن جان تحلیل شما عالی بود. دستت درد نکند. البته شما خوش بین تر از من هستی و انجمن را رنگی میبینی.امید خدا گوش کنند.

  2. آقاى بهنام خيلى ممنون از ديدگاه علمى شما ام به نظر من با اين ستختار انجمن فعلى كه هر فكر نويى باًوتوى يك نفر .غير عملى ميشود هيچگونه تغييرى مقدور نيست چون اين انجمن با مديريت تنها يك مفر ميچرخد
    به نظر من تنها راه براى نجات انجمن تهران انحلال آن و انتخابات افراد جديد است و مردم زرتشتى نيز بايد متعهد باشند افراد درست وخوب را انتخاب كنند مثل شما بهنام و هم فكرام72662تان را

  3. با سپاس. جناب دكتر فرين:قبل از انحلال انجمن نخست بهتر است چند نفر مديران حرفه اي زرتشتي حاضر باشند كه بصورت افتخاري و مداوم در خدمت انجمن باشند.وگرنه چه سود.

  4. بهنام عزیز این تئوری پردازیها و شعار دادن ها را بگذار کنار و وارد گود شو . به عمل کار برآید.

  5. با سپاس از تحلیل خوب و ارایه راهکارهای مفید، فکر میکنم مهمترین کار جهت اصلاح مشکلات انجمن اصلاح ساختار آن است همانگونه که فرموده ای:
    نجمن نیازمند نیروهای حرفه‌ای با توان اجرایی و مدیریتی است و این ساختار ۲۱ نفره که قرار است درباره‌‌‌ی هر مساله‌ای هم تصمیم‌سازی کنند، هم تصمیم‌گیری و هم اجرا، نمی‌تواند هیچ کسب و کار موفقی را پیش ببرد.

  6. تحلیل خوب با زبان ساده بود امیدوارم انجمن راهکار مناسب را برای دشواری مالی خود برگزیند . در ضمن خانم دکتر ممنون از نظرتون با عرض معذرت ای کاش قبل از ارسال متن خودتون اون رو از نظر نوشتاری تصحیح می کردین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-06