اندکی آنسوتر از جایی که خیابان پُرآوازهی لالهزار تهران هست، زمینهای پهنهور و آکنده از دار و درختی بود که باغ لاله نامیده میشد. اما باغ به همان شکل نماند و بخشی از آنکه هم راستا با لالهزار بود، بدل به ویرانهای شد. سپستر، در سالهای پایانی پادشاهی قاجار، بخشی از آن ویرانه را خیابان لُختی نامیدند؛ نامی پرسشبرانگیز و چهبسا خندهآور. خیابان لُختی همان است که اکنون خیابان سعدی نامیده میشود و دو بخش سعدی شمالی و جنوبی دارد. این خیابان از یکسو به لالهزار و از سوی دیگر به محلهی بهارستان راه دارد و خیابان جمهوری (شاهآباد پیشین) آن را دوبخشی میسازد.
نخست باید بدانیم چرا آنجا را خیابان لختی مینامیدند؟ برخی چنین گفتهاند که نخستین نشانههای نوگرایی و دگرگونی پوشش تهرانیها در لالهزار و خیابان لختی دیده شد. جوانهای خوشپوشی که در گذشته به آنها فُکلی میگفتند و زنانی که چادر را کنار گذاشته بودند و مغازههای لالهزار پاتوق همیشگی آنها بود، برای گردش و خودنمایی به خیابان کناری لالهزار میرفتند. از اینرو، تهرانیهای باذوق نام این بخش از شهرشان را خیابان لختی گذاشتند تا اشارهای به پوشش و سر و وضع گردشگران جوان خیابان باشد.
با این همه، روایت دیگری دربارهی نامگذاری این خیابان هست و نشان میدهد که چرا خیابان سعدی کنونی را لختی نامگذاری کرده بودند. میگویند این بخش از تهران چنان خلوت و ترسآور بود که کمتر کسی به تنهایی شهامت گذر از آن را داشت. هیچ ساختمان و سازهای هم در آن ساخته نشده بود. از اینرو، این خیابان لخت و بیگذر، جایی برای جولان جیببُرها و زورگوها شده بود و اگر کسی بیهوا گذرش به آنجا میافتاد، دار و ندارش را به زور از او میگرفتند. به همین سبب این بخش در نزد مردم به خیابان لختی آوازه پیدا کرد و همین نام بر روی آن ماند تا آنکه در زمان رضاشاه با ساختوسازهای که در آنجا انجام گرفت و سر و سامانی که به خیابان داده شد، نام آن را به سعدی، شاعر بزرگ ایرانی، برگرداندند.
لختی خیابانی باریک بود. گویا نخستین باغ وحش تهران نیز در این خیابان بنیانگذاری شد. ایرانیان در زمان ناصرالدینشاه با نشانههای زندگی و ساختار شهرهای باخترزمین آشنا شدند و دست به پیروی از آنها زدند. یکی از آن تقلیدها ساخت باغوحش بود. ناصرالدینشاه دستور داد در زمین خالی کنار لالهزار، همان که خیابان لختی مینامیدند، باغ وحشی به شیوهی باغوحشهای اروپایی بسازند. این باغوحش که در آغاز «مجمع وحوش» نامیده میشد!، شگفتی مردم را برمیانگیخت. خیابان را هم گاهی به جای لختی، خیابان باغوحش مینامیدند.
هم اینکه اندکاندک ساختوسازها در خیابان لختی آغاز شد و از دل آن، کوی و برزنها برآمد، یکی از هنرمندان دورهی قاجار به نام مزینالدولهی نقاشباشی، خانهای در یکی از کوچههای آنجا ساخت که اکنون نیز در خیابان سعدی به نام کوچهی نقاشباشی شناخته میشود و در برخوردگاه خیابان سعدی و جمهوری جای دارد. آگاهیهای ما دربارهی این کوچه و سبب نامگذاری آن از پژوهش و جستوجوهای مجید بجنوردی، تهرانشناس، به دست آمده است. او در جستاری آگاهیبخش چنین نوشته است که کوچهی نقاشباشی از دیرینهترین کوچههای تهران است و در آنجا خانهی میرزاعلی اکبرخان نقاشباشی ساخته شده بود و نامگذاری کوچه هم به سبب همان خانه بود. برپایهی پژوهش بجنوردی، مزینالدوله نقاشباشی از شمار دانشآموختگانی بود که در زمان ناصرالدینشاه قاجار به فرانسه فرستاده شد و پس از دانشاندوزی و بازگشت به ایران، در مدرسهی دارالفنون به آموزش زبان فرانسه، نقاشی و موسیقی سرگرم شد. او در سال 1311 خورشیدی چشم از جهان فروبست.
نونواری خیابان سعدی
نوگراییها و خیابانسازیها مدرن در زمان رضاشاه گسترش فراوان یافت. به ویژه در شهر تهران بسیاری از نشانه های کهن زدوده شد و سازهای نو و مدرن جای آن ها را گرفت. در این میان، خیابان لختی که دیگر سعدی نامیده می شد، خیابان بوذرجمهری (خیابان 15خرداد کنونی) و خیابان شاهآباد (خیابان جمهوری اکنون) دستخوش دگرگونیهای فراوان و نوجویانهای شد و مغازهها و مراکز خرید بسیاری در آنجا شکل گرفت. خیابان سعدی نیز از خلوتی بیرون آمد و جایی پُر رفتوآمد شد.
این را نیز باید دانست که نخستین ساختمان نوگرای تهران در خیابان سعدی ساخته شد. ساختمان یاد شده از آنِ کمپانی «سینگر» بود. سینگر شرکتی آمریکایی و تولید کنندهی چرخ خیاطی بود. ساختمان آن در زمان رضاشاه با طراحی چیرهدستانهی مارکوف گرجی در خیابان سعدی، پس از چهارراه مخبرالدوله، ساخته شد. مارکوف در ساخت این سازه از سنگ تراورتن استفاده کرد و نمای آن را به گونهای ساخت که افزون بر اثرپذیری از معماری نوکلاسیک اروپایی، یادآور کلسیای استپانوس در جلفای آذربایجان شرقی است. در برآوردن این سازه، از آجر و خشت نیز استفاده شده است. تا پایان دههی پنجاه خورشیدی، کمپانی سینگر در این ساختمان جای داشت و طبقهی (:اشکوب) همکف آن را ویژهی برگزاری نمایشگاه چرخ خیاطیهای تولیدشدهاش کرده بود. پس از انقلاب، ساختمان سینگر به شکل متروکه درآمد. چند سال پیش زمزمههایی دربارهی ویرانی آن شنیده میشد و چنین میگفتند که قرار است تنها نمای ساختمان بهجا بماند. افزونبر اینکه این سازه در سالهای گذشته دستخوش دگرگونیهایی شد، گذر خط زیرزمینی مترو در ایستگاه سعدی نیز تَرکهایی بر پیکر ساختمان سینگر پدید آورده است.
یکی دیگر از ساختمانهای مشهور خیابان سعدی، بیمارستان امیراعلم است. این بیمارستان قدیمی به کوشش دکتر امیرخان امیراعلم در سال 1325 خورشیدی به نام «بیمارستان نسوان» آغاز بهکار کرد. هدف از بنیانگذاری آن ساخت زایشگاه و آموزش و تربیت پرستار و ماما بود. ساختمان بیمارستان امیراعلم که اکنون نیز به کار خود ادامه میدهد، در بخش شمالی خیابان سعدی جای دارد. دکتر امیراعلم، پزشک و استاد دانشگاه بود که در سال 1340 خورشیدی درگذشت. او افزون بر ساخت این بیمارستان و خدمات پزشکی بسیار، پیشگام مایهکوبی در ایران نیز شناخته میشود.
در آذرماه سال 1321 خورشیدی، خیابان سعدی جایی برای یکی از رویدادهای پُرسر و صدای سیاسی آن زمان شد. در آن تاریخ مردم تهران در اعتراض به نایابی خوراک و گرانی دست به راهپیمایی زدند و خانهی نخستوزیر وقت، احمد قوام را چپاول کردند. شورش گرسنگان به خیابان سعدی و سپس خیابانهای فردوسی و لالهزار کشیده شد و به مداخلهی پلیس و کشتهشدن شماری از مردم انجامید. این رویداد در تاریخ معاصر ایران به نام «بلوای نان» آوازه پیدا کرده است.
با آغاز به کار بنگاههای مسافربری و باربری در زمان پهلوی دوم، خیابان سعدی نیز جایی برای دفتر و گاراژ بنگاهها شد. شرکتهای مسافربری «ایران تور» و «کشورتور» در این خیابان سرگرم کار بودند. سومین پمپ بنزین تهران نیز در خیابان سعدی ساخته شد. پیش از آن در خیابانهای امیریه و بوذرجمهری ایستگاههای پمپ بنزین آغاز به کار کرده بودند. پمپ بنزین خیابان سعدی به نام «پمپ 6» آوازه داشت.
خیابان سعدی اکنون و در این سالها، یکی از مراکز مهم بورس تهران به شمار میآید. در دیماه 1394 پروژهی بهسازی شهرداری تهران آسیبهای جدیی به تزیینات آجری ارزشمند این خیابان زد (گزارش خبرگزاری ایسنا). افزونبر اینکه گچبریهای قدیمی مغازههای خیابان سعدی نیز از میان رفت.
* با بهرهجویی از: «ویکی پدیا»، تارنمای بیمارستان امیراعلم، و نیز تارنمای «اخبار بنا». جستار مجید بجنوردی دربارهی کوچهی نقاشباشی در شمارهی سوم «مجلهی تهران» (مهرماه 1399) چاپ شده است.
تندیس سعدی در مسیر جنوبی خیابان سعدی
قدیمی ترین شیرینی فروشی تهران ( مینیون ) از مهاجران ارامنه به ایران
بیمارستان قدیمی امیرعلم خیابان سعدی
موزه عروسکها در کوچه فیات ابتدای دروازه دولت سعدی
ساختمان متروکه شرکت چرخ خیاطی سینگر
تقاطع خیابان جمهوری – خیابان سعدی
مسجد قدیمی قائم در خیابان سعدی
مسجد قدیمی قائم در خیابان سعدی
تقاطع خیابان جمهوری و سعدی
موزهی پمپ بنزین سردروازه دولت سعدی
فرتورها از همایون مهرزاد است.
2393
یک پاسخ
بسیار عالی ای کاش در اینستاگرام هم استوری میکردید