جهانبینی ایرانی ریشه در فرهنگ هزاران ساله او دارد كه منابع شناخت آن در فرهنگنامهی اوستا گردآوری شده است. این منابع را میتوان در چهار گروه دستهبندی كرد:
الف) یشتهای كهن، این كتاب باور ایرانیان را در دوران استورهای نشان میدهد.
ب) ستوت یسن، این كتاب گاتها (كتاب آسمانی اشو زرتشت) و سرودهایی چون هفت هات و فْروَرَد را در بر داشته، آموزشهای پیامبر و باور زرتشتیان نخستین را مینمایاند (كه در شماره پیشین به آن پرداخته شد).
پ) وندیداد، آیینهای است كه باورهای قبیلهی مغان ماد را نشان میدهد. این باورها به طور مشخص در زمان اردشیر دوم هخامنشی با رنگ زرتشتی نمایان میشوند و در دوره ساسانیان كه خود را از دوده دارای دارایان هخامنشی میدانستند به اوج گسترش و قدرت خود میرسند.
ت) نوشتههای بجا مانده از دوران ساسانی. دینكرد كه از نه دفتر ساخته شده بود، بنمایههای اندیشهوری، رفتار و اخلاق را بر پایهی فقه دینی زمان نشان میدهد. التقاط همه این باورها با باورهای انیرانی (نا ایرانی) در بندهشن دیده میشود. این كتاب در دوره ساسانیان از روی نوشتهای باستانی بازنویسی و پایهای برای فقه زرتشتیان زمان تبدیل میگردد.
در این جستار كوشش خواهد شد با بررسی منابع یاد شده جایگاه اخلاق زیستی در جهانبینی ایرانی نشان داده شود.
1 – یشتها
بنابر یشتها (ی شْ ت، به معنی سرودهای نیایش) [4] خدای نیك جهان را در شش چهره، به ترتیب آسمان، زمین، آب، گیاه، جانوران و در آخر سال ( سال خورشیدی) انسان را آفرید. انسان در پنج روز پایان سال از فروردین (= راهنمای اهورایی، هدایت الهی) برخوردار شد. محیط زیست برای ایرانیان آنچنان ارزشمند بود كه ایزدی برای هر یك از عناصر محیط زیست خود همچون آتش، آب، زمین، باد، گیاه و جانوران نیك داشتند. یشتهایی نیز برای ایزد بانوانی چون دانش، دین (بینش ـ وجدان)، راستی و ثروت سروده شده كه گویای ارزش والای این ویژگیها نزد ایرانیان است. دشتهای سرسبز، چراگاههای آباد، رودها و چشمههای جاری با آب گوارا، صلح، دوستی و دامهای خوب از ثروتهای نیك بود. راستكاران از ایزدان برای چنین ثروتهایی خواستار پیروزی هستند كه برآورده می گردد ولی نذرهای گرانبار كسانی كه خواهان پیروزی برای نابود كردن یا دزدیدن این ثروتها هستند، پذیرفته نمیشود.
دلكشترین یشتها در ستایش ایزد بانو آناهیتا و ایزد مهر است. آناهیتا نماد آبها بویژه رودهای جاری است. زندگی بخش و زداینده بدیها، رودی پاك و بیآلایش كه از آسمان به سوی زمین جاری است. او كه به سان دوشیزهای مقدس انگاشته میشود، پستان و زهدان زنان راستكار را پاك و پرشیر كرده، زایمان را آسان میسازد. پرستشگاههای آناهیتا در كنار منابع طبیعی آب ساخته میشد تا بتوانند آب را تقدیس كنند. ایزد مهركه گرما و نور خورشید است، هر روز جهان را میپاید تا كسی به جهان زنده آسیبی نرساند. او كه دارنده دشتهای فراخ و نگهبان راستی بود، به صورت مردی جنگاور دارای هزار چشم و گوش مجسم میشود. او ضعیفترین نالهها را میشنود و به یاری ستم دیدگان میشتابد. مهرپرستی آنچنان قدرتمند بود كه به یونان و رم هم گسترش یافت و امروزه یادگارهای فراوانی از آن در فرهنگ اروپایی (چون مقدس بودن روز خورشید (sunday)) همچنین در واژه مهراب ( معرب آن محراب) دیده میشود.
2- وندیداد
وندیداد فرهنگنامهی باور مغان ماد است كه با افزودن و كاستن مطالبی، به آن رنگ زرتشتی داده شده است [7]. در سرتاسر وندیداد جهان آوردگاه دو خدای نیك و بد است. اهریمن و دیوان همواره میكوشند تا آفریدگان مزدا بویژه آتش، آب، زمین، گیاه، جانداران و مردم را بیازارانند و بمیرانند. راستكاران با پاك نگه داشتن، خانه ساختن، آباد كردن (كاشتن گیاه) و كارهایی از این دست با خدای بد میجنگند ولی بد كاران با آلودن، ویران كردن و بریدن گیاهان به اهریمن یاری میرسانند. مجازات چنین افرادی از پرداخت كفاره تا مرگ بود. در فرگرد 3 بند 4 این كتاب، شادترین زمین زمینی است كه دارای بیشترین كشت و كار، بهترین چراگاه و درختان دارای بر خوراكی است. در بند 21 از فرگرد 8 آرزو میشود كه مبادا دیو دروغكار بدخواه گیتی را نابود كند. در بند 11 همان فرگرد ناشادترین زمین، زمینی است خاكآلوده و خشك كه مرد راستكار با زن و بچه در آن گم شده، ناله و فریاد كند. هر گونه پلیدی یا انسانهای پلید به چنین زمین ناشاد برده میشد تا اهریمن نتواند زمینهای شاد را ناشاد كند. در فرگرد 11 بندهای 5 تا 11 زمین چون زن، مادر آفریدگان مزدا دانسته شده، تعهد میشود كه هرگونه ناپاكی، پلیدی و بد اندیشی را از خانه، آتش، آب، زمین، گیاه و چارپا برانداخته شود.
3- نوشتههای پهلوی
دینكرد كتابی است [9] كه راه روش زندگی بر پایهی آموزههای دینی در زمانه ساسانیان را نشان میدهد. در كتاب سوم دینكرد هنگام برشمردن خویشكاری (وظیفه) شهریاران، یكی دیگر از بایستههای شهریاری را پاییدن (حفاظت) آب، خاك، هوا و آتش (به سخن امروزی محیط زیست) میداند تا بدبختی و بنمایههای بیماری و ناخوشی مردم ریشه كن شود. در این كتاب همچنین آمده كه شهریار بایستی كس بگمارد تا ناراستی در كارها نبوده باشد. پاداش و پادافره (مجازات) دادگرانه درستكاران و دروغكاران كشور را پیراسته خواهد كرد. وابسته بودن خرسندی راستین هر كس به خرسندی دیگران، آسیب نرساندن به جهان زنده و كوشش برای آبادی همچنان از دیگر آموزشهای این كتاب است.
در یادگار بزرگمهر اندرز داده شده است كه هركس سود خود را در سود دیگران بجوید و جهان را آباد كند تا خود سود ببرد[8]. در درخت آسوریك جدل درخت خرما و بز كه هر یك به نقش خود در آبادی جهان و ثروت مردم میبالند، گویای جایگاهآبادی جهان و ثروتمندی همه مردم، در داستانهای مردمی دوره ساسانی است[8].
بنابر درِ 77 از سد درِ بندهشن [به نقل از 7] پنج خرمی و رامش و ستایش زمین را هست. نخست مردم نیك كردار، پرهیزگار و خدا شناس بر وی خانه سازند و آبادی (سرسبزی) كنند. دو دیگر آنكه زن مستور و پارسا بر زمین فرزند زاید و پروراند. سوم آن كه دار و درخت بنشانند و آبادی كنند. چهارم آن كه مردم و حیوانات و دیگر آفریدههای مزدا بر وی زیند و پرورند. پنجم آن كه سوراخ مار و كژدم و موش و جمندگان و خرفستران بیرون كنند.
بندهشن كتابی است كه آمیختگی و التقاط دینی در زمان ساسانیان را نشان میدهد. در این كتاب جهان میدان جنگ دو خدای نیك و بد است. آنها برای مبارزه با یكدیگر آفریدگان نیك و بد را میآفرینند. بنابر این كتاب خدای نیك زمین را در سه مرحله به صورت سخت، گَرد و گٍل نرم میآفریند. زمین مادر همهی آفریدگان است و برای جنگ با خدای بد كوهها را لایه بر لایه میرویاند و زیر و زبر بر مینهد، همچون ریشه درختان، تا آبها بدان در تازند. ایزد زامیاد نیز از آن حمایت میكند. در این مبارزه خدای بد گیاه نخستین را میخشكاند اما امشاسپندان و ایزدان مینوی گیاه را به آسمان برده به كمك ایزد تیشتر (باران) صدها هزار گیاه سودمند پدید آورده و در جای جای زمین میپراكنند. بدینگونه در این مبارزه جهان را یاوری بسیاری از گیاه بود. خدای بد در آنها خار و پوست خشن و زهر میآمیزد. نخستین جاندار سرشت گیاهی داشت و زمانی كه مرد از اندامهای او در خاك پنجاه و پنج دانه خوراكی و دوازده گیاه دارویی رویید. تخمهی آن را ایزدان به ماه بردند و پاك گردانیدن. از این تخمه انواع گوناگون جانوران خاكی، آبی و پرندگان پدید آمدند.
با آفرینش مرد پرهیزگار، اهریمن از كار افتادگی خود و دیوان را از او دید. آنچنان ناتوان شد كه سه هزار سال به گیجی فرو افتاد. دیوان هر چه گفتند كه چگونه با آفریدگان مزدا خواهند جنگید، اهریمن به هوش نیامد. تا آن كه ماده دیو جهی به او گفت: برخیزی ای پدر ما. من آنچنان درد به جان مرد پرهیزگار و گاو ورزا بهلم كه زندگی را نشاید. فره ایشان بدزدم. آب را بیازارم، زمین را بیازارم، آتش را بیازارم، گیاه را بیازارم، همه آفرینش مزدا آفریده را بیازارم. از این بدكرداریها اهریمن آنچنان آرامش یافت كه از گیجی بدر آمد.
اورمزد خود بُن مردم را به خویش گرفت. بهمن كه بزرگترین امشاسپند (فرشته) خداوند است نگهبانی از چارپایان سودمند را بر عهده گرفت. اردیبهشت از آتش و شهریور از فلزات نگهبانی میكنند. اسفند نگهبانی از زن و زمین را به خود میگیرد. از اوست كه همه آفریدگان مزدا میزایند. هركه زمین را بیازارد یا رامش بخشد، اسفند را آزرده یا آسوده گرداند. آناهیتا كه مادر آبهاست یاور اوست. خرداد از آبها و امرداد از گیاهان نگاهبانی میكنند. این دو به ترتیب با دیوهای تشنگی و گشنگی میجنگند. در اینكار هر امشاسپند را سه یا چهار ایزد یاری مینماید. آزردن، آلودن و آسیب رساندن به هر یك از این عناصر محیط زیست سبب آزردن امشاسپندان و ایزدان میگردید و پادافرهی سخت در پی دارد.
در پایان شایسته یادآوریست كه در گاهشمار ایرانی ماه دوازده ماه سی روزه و هر روز نامی دارد. هرگاه نام روز و نام ماه یكی میشد، آن روز را به جشن ( = نیایش همگانی) میپرداختند. در این جشنها همراه با شادمانی و ستودنِ موضوع جشن، از خداوند برای دهش موضوع جشن سپاسگزاری میكردند. موضوع این جشنها به ترتیب ماههای سال در فروردین، راهنمایی اهورایی و روانهای درگذشتگان؛ در اردیبهشت، آتش؛ در خرداد، آبها؛ در تیر، ستاره تیشتر كه قرین باران بود؛ در اَمرداد، گیاهان؛ در شهریور، سنگ و فلز؛ در مهر، راستی، پیمان و عدالت، در آبان، آبها؛ در آذر، آتش؛ در دی، دادار ـ خداوند؛ در بهمن، جانداران سودمند و در اسفند، زن و زمین بود. در هر جشن (از جمله پنج روز پایانی و پنج روز آغازین سال نو = جشن نو شدن و بهرهمند شدن از هدایت الهی) سفرهای پهن میگردد كه در آن هفت عنصر در هفت سینی گذاشته میشود:
به یاد بهمن (=منش نیك) تخم مرغ، شیر یا شیر برنج؛ آتش به یاد اردیبهشت (= بهترین هنجار و دانش)؛ فلز، بویژه سكه نقره، به یاد شهریور (= شهریاری برگزیدنی، بنده هیچ چیز نبودن)؛ سفره روی زمین پهن میشود به یاد اسفند (= آرامش پیش برندهای كه از دانش، دلدادگی و ایمان پدید میآید)؛ آب، گلاب و شربتهای گوناگون به یاد خرداد (= رسایی، كمال)؛ سبزه، خوراكیهای گیاهی مانند نان، حلوا و سمنو همچنین انواع میوههای تر و میوههای خشك به یاد اَمُرداد (= جاوانگی). انسان كه این شش صفت را در خود پروراند روحش چون آیینه پاك و شفاف شده، فروغ خداوند را بازتابش میكند. بنابراین آیینه و كتاب آسمانی نیز به یاد خداوند در این سفره گذاشته میشود. سفره هفتسین یادگار این سفره است.
منابع:
بهار، مهرداد (گزارنده)، فرنبغ دادگی (نگارنده)، 1369، بندهشن، انتشارات توس، تهران، چاپ نخست، 237ص.
پورداود، ابراهیم (گزارنده)، 1356، یشتها، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، دوره دو جلدی.
جعفری، علی اكبر، 1361، پیام زرتشت، انتشارات فروهر، چاپ سوم، 183ص.
رضی، هاشم (ترجمه و تفسیر)، 1376، وندیداد، انتشارات فكر روز تهران، چاپ نخست، دوره چهار جلدی.
عریان، سعید (گزارشگر)، آسانا، جاماسبجی دستورجی جاماسب (گردآورنده)، 1371، متون پهلوی، كتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، چاپ نخست، 170+393 ص.
فضیلت، فریدون (مترجم)، آذرفرنبغ فرخزادان و آذرباد امیدان (مولفین)، كتاب سوم دینكرد (درس نامهی دین مزدایی)، دفتر یكم، انتشارات فرهنگ دهخدا، چاپ نخست، 1381، 642ص.