یکی از آیینهای نوروزی در فروردینماه آیین «سیزدهبهدر» است. آیینی سرشار از شور و شادی و سرزندگی از گذشتهی تاریخ تاکنون ماندگار. نهادهای ارزشمند در فرهنگ ایرانیان. یکی از کهن آیینهای نیاکان ما ایرانیان است که از هزارههای دور فرازونشیبهای بسیاری را گذرانیده و با همازوری و همبستگی آن را به نیکی پاس داشتهایم.
در آیین و گاهشماری زرتشتیان و ایرانیان باستان هر روز به یک نام ویژه آراسته شده است. سیزدهمین روز در هر ماه به نام ایزد باران تیر (تیشتر) نام گرفته است. در باور پیشینیان پیش از اشوزرتشت، برای این که ایزد باران، در سال جدید و در جنگ با «اَپوش» دیو خشکسالی پیروز شود، باید مردمان در نیایش از این ایزد یاد کنند و از او درخواست باریدن باران داشته باشند. با پیروزی تیر ایزد، باران میبارد، چشمهها میجوشند و رودها روان میگردند، سرسبزی را به ارمغان میآورند. زرتشتیان پس از پایان نوروز، بامداد روز تشتر ایزد و فروردینماه سفرهی نوروزی را برمیچینند. سبزهی هفتسین را در روز سیزدهبهدر با خود به در و دشت و کنار آب روان میبرند تا واپسین روزهای نوروزی را کنار سبزه و گیاه و آب روان چشمهها و جویبارها بگذرانند. سبزهها را با آرزوی سالی پربار و سرسبز به آب روان میسپارند. برای درخواست باران به درگاه اهورامزدا نیایش میکنند. جشن نوروز خود را با آرزوی سالی پر از باران و کشاورزی نیکو به پایان میرسانند.
چو سبزه سبز میگردد ز نوروز
به روز سیزدهم، آن روز پیروز
فزون بر سبزی دشت و چمنزار
به جان و دل بگردیم همچو گلزار
مر این روز را بخوانیم روز هستی
بگردیم مست از میهن پرستی
گره بر سبزه افکن تا شود باز
گره از ابروانت، ای سرافراز
بیفکن سبزه را در جویباران
که شویَد اندُه ما را چو باران
بگو تو آرزوهایت به مزدا
که باشد بهتر از امروز، فردا
نه نحس است و نه شوم و گجسته
هماره سیزده روزت باد خجسته.
بهار است. زمین سبز میشود، بلبل نغمهخوان. شکوفه شکوفه میشکفد. روز نو میشود سال نکو میشود. زمزمه نسیم پیچیده در گوش گلها، قصه شیرینِ رستن و بالیدن را باز میگوید. جوانهها از دل خاک سر برآورده و سبزهها چون مخملی سبز، دشتها و باغها را پوشاندهاند. کوهستانها، گلستانی پر از گلهای وحشی رنگارنگ شدهاند، گلهای زرد و سفید و ارغوانی در میان چمنهای سرسبز. بهار بهترینها را به طبیعت بخشیده است. امروز، سیزدهم فروردین روز طبیعت روز پایانی آیینهای نوروزی است.
واقعیت این است که ویروسی ناپیدا و مرگآفرین اوضاع این روزهای کشور و حتا جهان را نابسامان کرده است. باید برای حفظ تندرستی خود و اطرافیان هم که شده برخی عادتهای خود را کنار بگذاریم. نوروز امسال روزهایی نبود که چشم به راهش بودیم. این روزها برای پیشگیری از گسترش بیماری کرونا، ناچار به دوری از گردهمایی هستیم. امسال همچون سال گذشته چارهای نیست، میبایست روز طبیعت را در خانههای خود جشن بگیریم. هرچند تلخ و طاقتفرسا به امید روزهای بهتر. اما… تو چطور؟ امید، شکوفه شکوفه بروید و شکوفهی لبخند بر لبانت بنشیند. زمین زمین سبز شود و شادابی برگهای بهاری فرش دلت باشد.
مبادا گرما گرما مهربانی با طلوع خورشید بتابد و تو دل به سرما سپرده باشی. مبادا بهار بهار بیاید و تو زمستانی باشی؟ سیزده نوروز، در خانه بمان تا وجودت بهاری بماند تا زندگی را در تو جاری کند. سبزی و سرزندگی به روشنایی آب در زندگانی همگان روان باد.