امروز فرخ و پیروز روز دی بهمهر ایزد و فروردینماه سال 3759 زرتشتی، یکشنبه 15 فروردینماه 1400 خورشیدی، چهارم آوریل 2021 میلادی
میرزا علیاکبر نفیسی نامور به ناظم الاطبای کرمانی، زادهی ۱۵ فروردین ماه ۱۲۲۶ خورشیدی، پزشک، ادیب و دانشمند ایرانی و از برجستهترین پزشکان ایرانی پایان روزگار قاجار و پزشک ویژهی دربار مظفرالدینشاه و کارآمد در امضای فرمان مشروطیت بودهاست.
وی در بنیادگذاری چند بیمارستان (:مریضخانه) به شیوهی اروپایی در تهران و مشهد و… نقش اساسی داشته و از بنیادگذاران نخستین مجلس حفظالصحه در تاریخ ایران به شمار میآید.
تألیفات پزشکی وی بیشمار بوده و در زمینههای غیرپزشکی نیز شاخصترین اثر او فرهنگ لغت بزرگ و چهارجلدی است که با عنوان فرهنگ ناظمالاطبا پرآوازه است.
پدرش میرزا حسن طبیب کرمانی بود که مانند نیاکانش به طبابت اشتغال داشت. نیاکان او، اعضای خاندان نفیسیهای کرمان از چند سده پیش در این شهر به طبابت اشتغال داشتهاند و نسب آنها به حکیم برهانالدین نفیس بن عوض بن حکیم کرمانی از نامیترین پزشکان سدهی نهم هجری و پزشک دربار الغ بیک بن شاهرخ بن تیمور گورکانی میرسیدهاست.
وی تحصیلات مقدماتی خود را در کرمان به پایان رسانید و مقدمات علوم و فنون طب را نزد پدر و دیگر پزشکان (:اطبای) آن دوران فرا گرفت اما برای ذوق و توانایی سرشتی که در وجود او بود، بیشتر خواهان به فرا گرفتن حکمت الهی و فلسفه بود. حاکم وقت کرمان، محمداسماعیل خان وکیلالملک نامور به وکیلالملک یکم چون استعداد و شایستگی شخصی و خانوادگی «میرزا علیاکبر خان نفیسی» را برای فرا گرفتن دانش پزشکی (:طبابت) میدانست، او را برای آموختن این دانش برانگیخت.
وی در نوزده سالگی به تهران آمد و با پشتکار و سختکوشی در دارالفنون به تحصیل پرداخت و چنان استعداد و دلبستگی در این کار از خود نشان داد که پس از اندک زمانی به دستیاری و معاونت استادان خود برگزیده شد و در سال ۱۲۸۵ مَهی (:قمری) همراه با تحصیل در دارالفنون برای پزشکی (:طبابت) در فوج مهندسی قشون انتخاب شد.
در سال ۱۲۸۸ مَهی؛ که قحطی و بیماریهای گوناگون شهر تهران را فرا گرفت، دکتر علیاکبر خان نفیسی برای درمان بیماران خدمات و فداکاریهای بسیاری کرد و مدت چهارماه در بیمارستان دولتی تهران مشغول خدمت به تهی دستان و نیازمندان بود. وی در سال ۱۲۸۹ مهی دانشآموختهی پزشکی (:طب) شد.
در سال ۱۲۹۰ مهی، ناصرالدین شاه قاجار پس از بازگشت از نخستین سفر خود به اروپا به دنبال آن برآمد که بیمارستانی به راه و روش اروپایی در تهران پایهگذاری کند و برای این کار «میرزا علیاکبر خان نفیسی» را انتخاب کرد. وی تا سال ۱۲۹۸ مهی مسوولیت این بیمارستان را که به مریضخانه دولتی پرآوازه شد بردوش داشت و از اینرو فرنام (:لقب) «حکیمباشی» گرفت.
در سال ۱۲۹۸ مهی، وی به عنوان پزشک (:طبیب) ویژه به همراهی حاج میرزاحسین خان مشیرالدوله نامور به سپهسالار که به حکومت خراسان و تولیت آستان قدس رضوی برگزیده شده بود، به مشهد رفت و در آنجا به دستور «سپهسالار» بیمارستان رضوی را با شیوهی بیمارستانهای اروپایی بازسازی و بنیاد کرد، چنانچه که به پاس خدماتش در این سفر و پاکاری (:مأموریت» به دریافت نشان و نشان پاداش (:حمایل) سرتیپی رسید.
در سال ۱۳۱۵ مهی، مدرسه شرف را پایهگذاری کرد و تا سال ۱۳۲۳ مهی نه تنها بدون دریافت پاداش مالی آن را به شیوهی اروپایی اداره میکرد بلکه بیشتر مخارج آن را خودش میپرداخت .
نامبرده در آغاز همسری از خاندان دولتشاهی اختیار کرد که در جوانی درگذشت و از او دو فرزند ماند: یکی در کودکی درگذشت و دیگری علیاصغر نفیسی نخستین وزیر بهداشت ایران شد. همسر دوم او نیز در جوانی درگذشت و فرزندی به جا نگذاشت. همسر سوم جلیلالدوله از خاندان خواجه نوری بود و از جانب مادر دخترزاده میرزا فتحالله نوری برادرزاده میرزا آقاخان نوری. جلیلالدوله چهار پسر و سه دختر داشت که نخستین آنان سعید نفیسی، زبانشناس، پژوهشگر ادبیات فارسی، بود.
وی گذشته از آن که مدت پنجاهوهفت سال تمام، شب و روز به درمان بیماران میپرداخت و حتا این خویشکاری (:وظیفه) را تا پایان زندگانی خویش که ناتوان شده بود، ادامه داده، هرگاه که زمان آسایش بهدست میآورد در کار خویش یا کارهای دیگر به نوشتن و ترجمه (از زبان فرانسوی) نیز میپرداخت. برجستهترین اثر وی در زمینهی علوم غیرپزشکی، کتاب بزرگ فرهنگ نفیسی نامور به فرهنگ ناظم الاطبا است که شامل چهار جلد بزرگ با درونمایه کمابیش ۲۶۰۰۰ لغت فارسی و تازی است و او تا واپسین روزهای زندگانی خود به نوشتن ان پرداخت.
روز پانزدهم از هر ماه زرتشتی دی به مهر نام گرفته است. سه روز در هر ماه سالنمای زرتشتی با پیشوند «دی» همراه است. روزهای هشتم ، پانزدهم و بیستوسوم ماه زرتشتی كه برای پرهیز از اشتباه با پسوند نام روز پس از خودش شناخته میشوند؛ برای نمونه فردای روز دیبهمهر روز مهر است.
«دی» اوستایی «دَثوش» به چم پروردگار و دادار است. روزهای دی در هر ماه روزهای نیایش همگانی، به آتشکده رفتن و آسایش و دست از كار كشیدن زرتشتیان است (روز استراحت) .
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
روز دی است خیز و بیار ای نگار مِی
ای ترک ، مِی بیار كه تركی گرفت دی
می ده برطل و جام كه در بزم خسروی
بنشست شاه شاد ملک ارسلان به مِی
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
سر شوی و موی و ناخن پیرای
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار
به (دیبآذر) اندر سر و تن بشوی
به پیرای ناخن ، بیارای موی