لوگو امرداد
روزی روزگاری، تهران (8)

فان‌فار؛ شهربازی و قلمرو کودکان

fanfarدر گذشته‌ی تاریخی ما، ساخت تفریح‌گاهی برای کودکان و بازی‌های گروهی آن‌ها اندیشیده نشده بود. بچه‌ها در کوی و برزن محله، زمان اندکی کنار هم بازی می‌کردند و در بیش‌تر ساعت‌های روز ناگزیر بودند که دوشادوش بزرگ‌ترها کار کنند. ساخت شهربازی و مکانی که ویژه‌ی کودکان باشد ثمره‌ی آشنایی ایرانیان با اندیشه‌های باخترزمینی است و از دستاوردهای مدرنیته شناخته می‌شود.
در آغاز سده‌ی چهاردهم خورشیدی و شکل‌گیری نهادهای نوین مدنی، نگرش باریک‌بینانه‌تر به آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان شکل گرفت و پرورش گاه‌ها و مدرسه‌هایی با ساز و کار نو پدید آمد. با این همه ساخت مجموعه‌ای برای تفریح و بازی کودکان، یا همان شهربازی، زمان بُرد. نخستین شهربازی در دهه‌ی سی و در پارک سنگلج، یا پارک شهر کنونی، ساخته شد و سرگرمی‌هایی مانند تاب، سرسره و الاکلنگ داشت. اما مجموعه‌ای که بتوان آن را شهربازی به معنای امروزین‌اش نامید، در محله‌ی ونک پی افکنده شد و «فان‌فار» نامیده می‌شد. پیش از آن، جایی به نام «اتوبان کودک» بنا شده بود که به آن اشاره خواهیم کرد.

فان‌فار، مجموعه‌ای برای بازی کودکان
روستای ونک در دهه‌ی سی خورشیدی با ساخت‌و‌سازهای بسیار، تبدیل به محله‌ای در پایتخت شد. زمین‌های این بخش از پیرامون تهران به فروش رفت و دولت در دهه‌ی چهل با ساخت زمین‌هایی برای ورزش، سینما، هتل و نمونه‌هایی دیگر، از محله‌ی نوساز ونک مجموعه‌ای پدید آورد که ساختاری دیگرگون داشت. ساخت بزرگراه پارک وی در میانه‌ی سال‌های 1346 تا 1348، این بخش از شهر تهران را به دیگر بخش‌ها پیوند داد. مرکز تفریحی و سرگرمی کودکان که فان‌فار نامیده می‌شد، در همان زمان و به سال 1347، ساخته شد.
فان‌فار مجموعه‌ای کم‌وبیش کوچک در جنوب میدان ونک بود. ابزارهای بازی گوناگون در این مجموعه گذاشته بودند و کودکان برای نخستین‌بار در زمینی بازی می‌کردند که برای آن‌ها ساخته شده بود. اسباب‌بازی‌های برقی، چرخ‌و‌فلک، الاکلنگ و سرسره، بخشی از بازی‌های سرگرم‌کننده‌ی کودکان بود. در کنار آن، بازی‌های دیگری تدارک دیده بودند و با پرداخت ورودیه می‌شد از شهربازی فان‌فار استفاده کرد.
آگهی‌ای که در همان زمان برای آیین گشایش فان‌فار در روزنامه چاپ شده بود، خبر از باشندگی چهره‌های برجسته‌ی دولتی در آن آیین می‌داد و نشان از آن داشت که مدیران شهری دریافته بودند که ساخت شهربازی برای کودکان تا چه اندازه در سلامت روان آن‌ها اهمیت دارد و از بایستگی‌های فضاهای شهری و اجتماعی شمرده می‌شود. آگهی‌های تبلیغی دیگر فان‌فار که به آن «گاردن پارتی» نیز می‌گفتند، چنین پیش‌درآمدی داشت: «گاردن پارتی، مجلل، باشکوه، بی‌نظیر»!
با همه‌ی اهمیتی که ساخت مجموعه‌ای از بازی و سرگرمی برای کودکان در تهرانِ دهه‌های سی و چهل دارد، اما از یاد نباید بُرد که این مجموعه‌ها در دسترس همه‌ی کودکان نبود و خانواده‌های بسیاری بودند که تنگناهای مالی و سختی گذران زندگی رفتن آن‌ها به شهربازی‌ها را دشوار می‌ساخت. چرا که بهای استفاده از آن ابزارهای بازی،‌ گران بود و هر کسی توانایی پرداخت آن را نداشت، ناگزیر تنها تماشاگر بودند و به همان نگاه کردن دل خوش می‌کردند. با این همه، برای آن دسته از کسانی که به شهربازی می‌رفتند، فان‌فار جایی دیدنی بود. عکسی از دهه‌ی سی خورشیدی در دست هست که نمایی از فان‌فار را در شب نشان می‌دهد. هر چند در آن عکس شمار زنان و مردان بیش‌تر از کودکان است! چراغ‌های روشن و سراسری فان‌فار و تابلوی فروشگاه‌های آن، در عکس نمایان است و نشان از رونق بسیار آن مجموعه‌ی تفریحی دارد.
به هر روی، استقبال از فان‌فار و دل‌پذیر بودن محیط آن برای کودکان، سرپرستان مجموعه را به فکر انداخت که جایی بزرگ‌تر برای شهربازی بسازند. از این‌رو مجموعه‌ی فان‌فار را در سال 1353 به زمین‌های اوین، در کنار نمایشگاه بین‌المللی تهران، بُردند و نام آن را «لوناپارک» گذاشتند. هر چند پیش از آن چندگاهی محل فان‌فار در پارک فرح (پارک لاله کنونی) بُرده شده بود.
از ساعت 4 پسین تا پاسی از شب لوناپارک در اختیار کودکان و بزرگ‌ترهای همراه‌شان بود. صدای شادی و هیجان کودکان حتا تا درکه نیز می‌رسید و چه‌بسا سبب برهم خوردن آسایش روستاییان درکه و اوین می‌شد. با این همه، لوناپارک چنان جایی در دل بچه‌ها باز کرده بود که می‌شد آن مایه از دردسرهای کوچک را نادیده گرفت. به همین سبب سرپرستان مجموعه تصمیم گرفتند که نه‌تنها در بهار و تابستان، بلکه در دو فصل دیگر سال نیز درهای لوناپارک را به روی بچه‌ها باز کنند و در همه‌ی فصل‌ها پذیرای شمار فراوان کودکان و نوجوانان و خانواده‌هایشان باشند.
در لوناپارک، در کنار شمار بسیار زیادی از ابزارهای بازی، دکه‌هایی نیز برای فروش بستنی، خوراکی و بسیاری از دیگر از پسندهای کودکان دیده می‌شد. پیشه‌هایی که با دنیای کودکان و نوجوانان سر و کار داشتند نیز در لوناپارک سرگرم کار بودند. به همین سبب بود که ورودیه‌ی لوناپارک بیش از آن بود که همه‌ی خانواده‌ها توان پرداخت آن را داشته باشند.
ترکیب سنی کسانی که به لوناپارک می‌رفتند، گوناگون بود. دختران و پسران، مردان و زنان جوان، پدر و مادرها و فرزندان‌شان و حتا گاه سالخوردگان به آنجا می‌رفتند.
لوناپارک که در سال‌های پس از انقلاب به «شهربازی» تغییر نام داده بود، در سال 1385 بسته شد و به کار خود برای کودکان و نوجوانان پایان داد.

اتوبان کودک، شهر بازی کودکان
پیش از فان‌فار و لوناپارک، شهربازی‌ای در تهران ساخته شده بود که «اتوبان کودک» نام داشت. این مجموعه در محله‌ی امیریه ساخته شده بود و اکنون جز زمینی خالی، چیزی از آن به‌جا نمانده است. پیش از ساخت اتوبان کودک، زمین‌های آن باغی از آنِ یکی از شاهزادگان قاجاری بود. این زمین، سپس‌تر و در سال‌های دیگر، به بلدیه (شهرداری) تهران واگذار شده بود.
زمان دقیق ساخت اتوبان کودک روشن نیست. نمی‌دانیم بانی آن چه کسی بوده است و اندیشه‌ی ساخت چنان جایی برای سرگرمی و بازی کودکان، چگونه شکل گرفته است. نخستین نشانه‌ها از این شهربازی به سال‌های آغازین دهه‌ی سی خورشیدی بازمی‌گردد. در آنجا کودکان تهرانی برای نخستین بار ابزارها و وسایل بازی‌ای می‌دیدند که ذهنیتی از آن نداشتند و برای آن‌ها تازگی داشت؛ مانند تونل وحشت، ترن برقی و ماشین‌های کوچکی که خود بچه‌ها آن‌ها را می‌راندند و برخی بازی‌های سرگرم‌کننده‌ی دیگر. ورودیه اتوبان کودک اندک و متناسب با درآمد کارکنان دولت بود. به‌روشنی پیدا نیست که مجموعه‌ی تفریحی اتوبان کودک چه سرنوشتی یافت و چرا بسته شد!

*با بهره‌جویی از: تارنماهای «پایگاه خبری تحلیل شهر»؛ گزارش راحله عبدالحسینی در «همشهری آنلاین»؛ کتاب «تاریخ تفریح در شهر تهران» نوشته‌ی حامد سلطان‌زاده (1397) و «ویکی پدیا».

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

2 پاسخ

  1. اطلاعات جالب وقابل توجه بود ممنون از شما، اما نگارش مقاله بدل نمی نشینه مثل پیشه ها و سپس تر و… اصلا نامأنوسه

  2. با سلام.
    در مورد اتوبان کودک که در این مقاله آمده است، بایستی نکته ای اصلاحی عرض کنم. والدین اینجانب، در دهه چهل، هر از گاهی مرا به آنجا میبردند. برخلاف آنچه که در این نوشته آمده است، تونل وحشت در آنجا وجود نداشت و ماشین های کوچک را نیز بچه ها خودشان نمی راندند، بلکه برقی بود و خودبخود حرکت میکرد. این ماشینهای برقی دونفره بود و بر روی ریل حرکت میکردند و مخصوص بچه های زیر هفت سال بود. قطار و ماشین، تنها وسایل بازی و سرگرمی در آنجا بود.
    خاطره ای نیز از آن فانفار بگویم. پدرم مرا در همان کودکی به فانفار برد تا سوار بر آن چرخ و فلک بشوم، بی آنکه توجهی به این موضوع کند که آیا فرزند کوچکش ترسی از ارتفاع دارد یا نه. بی آنکه خودش سوار شود، به تنهایی سوار بر آن چرخ و فلک شدم و وقتی به آن بالا رسیدم، از ترس آنچنان می گریستم که در همان چرخ اول مرا پیاده کردند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-01