امروز پیروز و فرخ روز خور ایزد، 11 خوردادماه سال 3759 زرتشتی، 9 خوردادماه 1400 خورشیدی، 30 می 2021 میلادی
466 سال پیش درپی یک رشته زد و خورد میان عثمانی و ایران که 23 سال به درازا کشید، پایان ماه می 1555 میلادی شاه تهماسب یکم و سلطان سلیمان در آماسیه Amasya یک پیمان صلح امضا کردند.
پیمان آماسیه نام پیمانی است که میان شاه تهماسب یکم، دومین پادشاه از دودمان صفویه پسر بزرگ شاه اسماعیل یکم و سلطان سلیمان یکم در سال ۱۵۵۵ میلادی و در شهر آماسیه بسته شد. این پیمان با مشخصکردن مرز ایران و عثمانی، پایانی بر جنگهای درازمدت دو کشور بود. این پیمان ۲۰ سال آرامش را بین دو کشور به ارمغان آورد. این پیمان با اردوکشی مصطفیپاشا به قفقاز (۱۵۷۸) و آغاز جنگ چلدر پایان پذیرفت.
قرارداد آماسیه اولین پیمان صلحی است که بین دولت ایران و عثمانی پس از جنگهای بیستساله به امضا رسید. چشمداشت سلطان سلیمان به ارمنستان و گرجستان شوند این زد و خوردها بود.
برپایهی قرارداد آماسیه، گرجستان و ارمنستان به گونهی مساوی میان ایران و عثمانی تقسیم شد. سرزمینهای آذربایجان، ارمنستان، داغستان جنوبی و گرجستان شرقی در اختیار دولت ایران قرار گرفت و گرجستان غربی، و سرزمین عراق کنونی به دولت عثمانی واگذار شد.
در این قرارداد، سلطان عثمانی موافقت کرد که با پیروان مذهب شیعه با مدارا رفتار کند و از زایران ایرانی که رهسپار مکه و مدینه هستند، پشتیبانی کند. افزون برآن، به فرماندهان مرزی نیز سفارش شود تا از صدور هرگونه دستوری که موجب زدوخورد مرزی شود، خودداری کنند.
صلح آماسیه، میان دو رود (:بینالنهرین) را هم شامل میشد. در تقسیم بینالنهرین (عراق جلگهای امروز و سرزمین در میان فرات و دجله و کرانهی این دو رود)، سهم عثمانی بیشتر از ایران تعیین شد. چون کربلا و نجف در سرزمین زیر پوشش عثمانی قرارگرفته بود، این دولت با رفت و آمد آزاد ایرانیان به این دو شهر برای زیارت مدارا کرد.
با امضای این قرارداد بود که عثمانی از راه بینالنهرین به خلیج فارس راه یافت. بااینکه در این قرارداد خطوط مرزی و حدود هر کشور به درستی روشن نشده بود، صلح اماسیه بیش از 20 سال دوام یافت.
خور یا هْوَر به چم (:معنی) خورشید، نام یازدهمین روز از هر ماه در گاهشمار زرتشتی است. آفتابخوانٓ خور، خوانًخور در گاتها به چـم خورشید آمده و اوستا هْوٓر آمده در پارسی خُور و هور یا خورشید مىگویند. هَورَخْشَئِتَو در پهلوى خْوَرَشتٓ در گاتها بدون شئت آمده است.
خراسان نیز از واژههای كهن و سرزمینهای خاوری بوده و به خورآسان مىخواندند به چم بر آینده و بالا رونده همان خورشید را گویند.
«ویس و رامین نو شتهی فخرالدین گرگانی»
بر آمدن گاه خورشید هركس سر آید
خراسان آن بود كز وی خور آید
خراسان پهلوی باشد خور آید
عراق و پارس را زو خور بر آید
خراسان هست معنی خور آبان
كجا زو خور بر آید سوی ایران
«سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش»
روز خور است ای به دو رخ همچو خور
تافت خور از چرخ فلک باده خور
باده خور و نیز مرا باده ده
افسوس احوال زمانه مخور
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
کودک به دبیرستان کن تا دبیر فرزانه بود
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (خور) روز، کودک به استاد ده / که گردد دبیری خردمند و به