یکم تا هفتم شهریورماه 1395 خورشیدی،هم زمان با هفتهی فرهنگی همدان با روز پزشک آغاز شد و برنامههای گوناگون و رویدادهای فرهنگی مهمی را در بر داشت که چهرهی استان را دگرگون کرد.
به گزارش اَمرداد، جشن ثبت «لالجین» به عنوان شهرجهانی سفال، با باشَندگی (:حضور) مقامهای ارشد سازمان میراث فرهنگی کشور و مهمانان داخلی و خارجی از برنامههای این هفته فرهنگی بود. باشندگی مریم زندی عکاس برجستهی کشور در همدان همراه با برگزاری مستر کلاس پیشرفتهی عکاسی که دوستداران و عکاسان زیادی را از استانهای گوناگون به همدان کشانده بود از دیگر برنامههای این همایش بود. اما یکی از برنامههای فرهنگی این هفته برگزاری «همایش همدان شناسی» بود که با کوشش تشکلهای حوزهی میراث فرهنگی و گردشگری همدان و با همکاری اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان در سالن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همدان برگزار شد. این همایش آدینه(:جمعه) با باشندگی دکتر پرویز اذکایی، دکتر محمد بقایی ماکان، دکتر بهمن نامور مطلق و ایران شناسان و تاریخنگاران همدانی برگزار شد. در این برنامه همچنین از کتابهای «مادستان گفتارهای همدان شناسی» از حسین زندی، رمان «یارم همدانی و…» از محمدحسن شهیدی و «قصر نه پنجره» از آرزو شاطاهری رونمایی شد.
در آغاز این آیین (:مراسم) راحله خاکباز دبیر اجرایی همایش و مدیر عامل انجمن پویشگران سفر پاک گفت : «مردم نقش بسیار موثری در نگاهداری فرهنگ و میراث کشور ما دارند. در همین راستا انجمن پویشگران سفر پاک با همکاری اداره کل میراث فرهنگی کوشش کرد در این مسیر حرکت کند تا بتوانیم همدان را از نگاهی دیگر بشناسیم و معرفی کنیم.»
نصرالله آژنگ نویسنده و همدان شناس در این همایش با اشاره به کارهای خود گفت: « در خصوص همدان شناسی از سال 1330خورشیدی،% با مشفق در نشریات کار میکردم و برای شناخت همدان کوشش کردم، در شماره 23 مجله فرهنگ همدان بیشتر محلهها و کوچهها را معرفی کردهام، همدان در روزگار شهریاری قاجاریه، واژههای مهجور در همدان، زندگینامه ها و نخستین شهردار همدان را در کتاب دانستنیهای ایران منتشر کردهام و به پیشینهی همدان و بازیهای همدان، خوراک ها، مطبخ و ابزار خوراکپزی در نشریات گوناگون پرداختهام.»
آژنگ در ادامه افزود : « در رادیو همدان 25 جلسه از سنتهای همدان در ماه رمضان، خوراک ها و آیینهای همدان در ماه رمضان را ارایه کردهام. درباره نخستین سینماهای همدان و تاریخچه همدان، سال 93 و 94 در برنامههای گوناگون صحبت کرده ام و در خصوص ساختمانسازی در گذشتهی همدان در همایش سفال و لالجین، مقاله تاثیر سفال در ادبیات را ارایه داده ام.»
این پژوهشگر با اشاره به نام برخی همدان شناسان در گذشته گفت : « استادانی چون پنبهچی، عبدالمعالی، حاج قاسم علایی، حاج قاسم عطار، انجوی شیرازی، محمدتقی قرهداغی در زمینهی همدان شناسی کار کردهاند و من هم شاگرد آنان بودم.»
آژنگ در بخش دیگری از سخنانش گفت: « ساختن و صنعت در همدان از چرخبافی، شانه، تلمبه و…، آیینهای هیاتهای عزاداری و عروسی و آداب مهمانداری و گونههای خوراکهای معمول، آماده کردن پشت بام برای خوابیدن مهمان، حضور مردم در گورستان، شامورتی بازی و تعزیه، پر کردن ظرفهای سفالی در روزهای پایانی سال در گورستان، مراسم ختنهسوران، زایمان، آداب حمام رفتن، شناساندن قلعههای همدان و چهارباغها همه نیازمند یک پژوهشگاه است که شوربختانه در نبود چنین مراکزی در حال نابودی و فراموشی است.»
نصرالله آژنگ در پایان گفت : « آنچه مرا دلبستهی فرهنگ همدان کرد، گورستان شهر بود که معرکهگیری و شامورتی بازی و پردههای نمایش میدادند و حسین همدانی از جمله نقاشان آن بود. این آیین انگیزهی علاقهمندی من به فرهنگ و زبان همدان شد. همچنین کوشش برای نگاهداری واژههای همدانی بسیار کم است و شوربختانه رسانهها و تلویزیون از واژههای همدانی و اصطلاحات استفاده نمیکنند و این واژهها در حال فراموشی است. بازیهای همدانی همه فراموش شده است. پس برگزاری چنین همایشهایی بهراستی، زنگ خطری است که مسوولان باید متوجه کمبودها شوند.»
دکتربهمن نامور مطلق نمادشناس و استورهپژوه، یکی دیگر از سخنرانان این همایش بود. او با اشاره به فرهنگ همدان گفت: « باید تلاش در راستای شناساندن افراد، آیین و فرهنگ همدانی در سطح ملی داشته باشیم. جهان در حال گذار است و اگمان میرود جهان آینده شبیه جهان امروز نخواهد بود. آنچه قابل پیشبینی است، این است که جنبههای ملیگرایانه کمرنگ خواهد شد. شاید شهرها و مناظق مهمتر شوند و این ما را دچار همگرایی کرده و ما را بیشتر شبیه بههم خواهد کرد. همهی گویشها و پوشاک و گوناگونی فرهنگی انسانها را از میان برده و همه شبیه هم میشویم و با یک گویش و یک لباس. اما امروزه میفهمیم گوناگونی در گویشها، زبانها و پوشاک زیباست، همانند شدن از دست رفتن هویت خواهد بود.»
معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور افزود : « همدان هم از این طرح همگرایی مطلق رنج کشیده، آنچه در این پارادایم دارد اتفاق میافتد امیدواریم همدان دوباره بازگردد و اصالت ها وداشتههایش را دوباره پررنگ و بارور کند. همدانیها آدمهای عمیقی هستند، ولی تبلیغات خوبی ندارند و برای دیده شدن کوششی نمی کنند.»
نامور مطلق در دنباله ی سخنانش گفت : « این ذخایر منطقهای نیستند، بلکه ملی و انسانی اند. این همگرایی هویت را از میان میبرد و از میان رفتن هویت خطرناک بوده و انسانها را خطرناک میکند. هنگامی من گویش و فرهنگ همدانی خودم را داشته باشم در جهت حفظ آبروی همدان خواهم کوشید. اما هنگامی که همه یک شکل باشند، برایمان مهم نیست و این یعنی خطرناک شدن انسان.»
این پژوهشگر حوزه نمادشناسی افزود: « دوباره شهرها دارند مهم میشوند، پاریس شناخته شدهتر از فرانسه است. امیدواریم با این پارادایم دوباره در جهت زنده کردن و شناساندن همدان و فرهنگ شهرمان کوشش کنیم. تنوع زبانی یک هدیه خداوندی است و انگیزهی یکپارچگی انسانها میشود. ما گوناگونترین صنایع دستی را داریم. چون گوناگونی قومی بسیاری داریم و این فرصت برای ما عالی است.»
بهمن نامور مطلق در بخش دیگری از سخنانش به رویداد ثبت جهانی لالجین اشاره کرد و گفت: «توجه کردن به رخدادها در جهان امروز بسیار مهم است. لالجین را ثبت جهانی کردیم، این یک رخداد بوده و مهم است. رخدادها با قبل از خود گسست ایجاد میکنند و معنای تازه تولید میکنند. همگرایی برپایهی تکرار معنا را از میان میبرد و تکرار انگیزهی همگرایی میشود. انسان تنها موجودی است که بهدنبال معنا است. رخداد تکرار را از میان میبرد. ازدواج یک رخداد در زندگی شخصی است و این تکرار را از میان میبرد. داشتن شغل یا داشتن فرزند رخدادهای شخصی هستند. بنابراین باید به رخدادها توجه کنیم و سعی کنیم از رخدادها بهره ببریم. همواره از تلاشگران همدان نام ببریم که فراموش نشوند.»
دکتر نامور مطلق افزود: « از این پارادایم استفاده کنیم و رخداد ایجاد کنیم، جشن داشته باشیم، آیینها را اجرا کنیم. اینها مواد نخستین برای گردشگری ماست. چون جهان به دنبال استثناها است و استثنا معنا تولید میکنند. این جذاب است تا گردشگران فرهنگی وارد این شهر شوند، به خاک لالجین نیست به طرحهای برجسته و اصیل هنرمندان همدانی روی سفال است. ما باید حکمت سینوی را روی سفال ببینیم. باید روانی سروده باباطاهر را روی سفال ببینیم. نیاز به رخدادهایی داریم که به شبکه شدن فکر کنند. رخدادهای همدان به ملایر وصل شوند و به شکل شبکه در بیایند.»
دکتر محمد بقایی ماکان ادیب و پژوهشگر، سخنران دیگر این مراسم بود که با اشاره به کتیبههای گنجنامه گفت: « بزرگ است اهورامزدا که آن زمین را آفرید و آسمان را آفرید و شادی را برای مردم آفرید. همدان یکی از پایهگذاران فرهنگ ایرانی است. جالب است که در فرهنگ این شهر مبنا شادی است و این نکته مهمی است. دو شهر که پیوندی میان ما و جهان باستان ایجاد میکنند، همدان و شیراز هستند. در شیراز ما پاسارگاد و تخت جمشید را داریم و در همدان آثار فرهنگی ایران کهنتر از شیراز هستند، تا گنبد علویان که امروزیتر است.»
محمد بقایی ماکان با نقد سخنان نامور مطلق افزود: «این یکپارچگی فرهنگ آلیاژ شدهای است که نامش را میگذاریم فرهنگ ملی، ما یک فرهنگ ملی داریم و نمیتوانیم فرهنگمان را پارهپاره و جدا کنیم. این شهر یزد و لباس همدان است. ما نمیتوانیم پدیده مهمی به نام ملیگرایی و ملیت دوستی را بیارزش بدانیم. هرکسی که شیرازی است ایرانی هم هست. درست است که هر کدام فرهنگ جداگانه دارند، ولی از پیوستن اینهاست که ما فرهنگ ایرانی داریم و اگر اینها از هم جدا شوند ملیت ما از میان میرود.»
بقایی ماکان در ادامهی سخنانش گفت: « هنگامی که حلقه در ردهی جمع قرار میگیرد، زنجیر میشود. مایه تاثر و تاسف من شد که در شهری مانند همدان که پایهگذار و پایهریز فرهنگ و مدنیت ایران است بگوییم ملیگرایی ما را از هم جدا میکند. تنها چیزی که ما را به هم پیوند میدهد، همین پدیده است. هنگامی که درخطر این هستیم فرهنگ خود را از دست بدهیم، چیزی که ما را به هم پیوند میزند، ملیگرایی خواهد بود و جای شوربختی است که پشت میز نشینان اینگونه در جهت از میان بردن انگیزهی ملیگرایی در ایران هستند.»
این پژوهشگر افزود : خیام یک رباعی دارد که می گوید : پیش از من و تو لیل و نهاری بودهست /
گردنده فلک نیز به کاری بودست / زنهار قدم به خاک، آهسته نهی/ کان مردمک چشم نگاری بودست. مصداق مصرع آخر این بیت را در هر شهری نمی وانید به کار ببندید. تنها شهر شیراز و همدان است. این ما را به هم پیوند میدهد و هویت ما یعنی این. ایرانی بودن ما به کتیبهی گنج نامه است، نه به شناسنامه و کارت ملی. روح ایرانی باید در ما باشد.»
بقایی ماکان افزود: «به انگیزهی این که همدان بسیار نزدیک به نهاوند بود، پس ازرخدادی که تازیان از آن با عنوان فتح الفتوح نام میبرند، نخستین جایی که مورد یورش تازیان قرار گرفت، این شهرِ عزیز بود. اما آنها به سادگی به آداب و رسوم تازیان در نیامدند. چه در زمان عمرکه بسیار مقاومت نشان دادند و چه در زمان عثمان که همدانیها را ملزم به پرداخت جزیه کردند. همدان و مازندران دو منطقهای است که دیرتر از سایر قومها پایداری کردند. و این نشان میدهد مردم این منطقه علاقه به وطن خود داشتند. کودکی که در همدان زاده میشود و دور و تا دورخودش را انسانهای بزرگ گرفته، در او تاثیر میگذارد.»
این نویسنده افزود: « در این شهر ما چهرههایی داریم که برای فضای غمبار همدان در درازای تاریخ پس از فتح نهاوند حاکم بود، تاسف خوردهاند یکی از آنها عینالقضات همدانی است. او در بیتی میگوید؛ خمیازه کشیدیم به جای قدح می / ویران شود آن شهر که میخانه ندارد. در نیمهی نخست سدهی ششم مَهی(:قمری) همدان حتما میخانه داشته، ولی اشاره عینالقضات، اشاره به شادی است که در کتیبهی گنجنامه آمده است. منظور این عارف، شادمانی مردم است، یعنی شادی بر این شهر حاکم نبوده. شگفت این است که 800 سال پس از آن نصرت رحمانی باز هم این تعبیر را به کار میبرد. در حالی که دههی 40 در سر هرکوچه میخانهای بود. اما هنگامی که شاعری اینگونه از میخانه نام میبرد، در پی فضای آزاد برای بیان دیدگاه است. نصرت رحمانی میگوید: چه شهر غمزدهای، باز نیست میکده ای / به حال محتسب این دیارگریه کنید. هنگامی سروده شاعران را در مورد الوند بررسی میکنید، به دیگرگونی دیدگاه شگفتی بر میخورید که نسبت به دماوند وجود دارد. دماوند در سرودهی شاعران همیشه نماد زیبایی و استواری و شکوه است. البته همدان مانند منشوری است که نورهای زیادی از آن تابیده میشود. اگر چه در مورد الوند در سرودهی شاعران پژوهشی صورت نگرفته است، ولی من هنگامی به دیوان سرایندگان نگاه میکنم، میبینم بیشتر شاعران به الوند با نگاه تاثرآمیز نگاه میکنند و با غم و اندوه پیوند میدهند و گویی الوند همانند عقابی سر در گریبان در حال اندیشه و تامل است.»
سعدی می گوید:
شب فراق که داند که تا سحر چند است / مگر کسی که به زندان عشق در بند است
در میانه ی این غزل نیز میگوید :
فراق یار که پیش تو برگ کاهی نیست / بیا و بر دل من بین که کوه الوند است
یا در ترجیع بند زیبایی آمده است :
در عهد تو ای نگار دلبند / بس عهد بشکنند و سوگند
در میانه همین سروده می گوید :
باد است نصیحت رفیقان / و اندوه فراق، کوه الوند
هر جا نام الوند را می بینید با غم و اندوه هم پیوند است و این قابل بررسی است که چرا الوند را غمگین میپندارند.
سخنران بعدی ناهید زندی مورخ و پژوهشگر همدانی بود که با اشاره به پیشینه ایران شناسی گفت: «مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ / کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی؟!
جای بسی شگفتی و حتا شوربختی است که ناچاریم بگوییم علمی به نام «ایران شناسی» نیز از مطالعات غربیها درباره ایران و ایرانی سرچشمه میگیرد و شاید بیشترین و عمیقترین کارها در این زمینه به دست بیگانگانی صورت گرفته است که با آرمانهای استعماری به این کشور توجهی نشان دادهاند. اگر بخواهیم با دیدن نیمهی پر لیوان اندکی درد خود را تسکین دهیم، میتوانیم به مطالعات پراکنده پژوهشگران و سفرنامهنویسان مستقل نیز اشاره کنیم. اما واقعیت این است که بیشترین سفرنامهها را نیز فرستادههای سیاسی نوشتهاند که نمیتوان نگاه بیطرفانه را از آنان چشم داشت.»
این دانش آموخته ایرانشناسی در ادامهی سخنانش گفت: « سخن در این باره مثنویِ هفتاد من کاغذ خواهد بود، ولی اگر بخواهیم از پیشینهی پژوهشهای ایرانشناسی در ایران بگوییم با احترام و یادکرد از پژوهشگران مستقلی که دردرازای تاریخ ایران دربارهی این آب و خاک قلم زدهاند، باید به نخستین مرکزی که چهار یا پنج سده پس از مراکز غربی با این عنوان، در ایران شکل گرفت، اشاره کرد. «بنیاد ایرانشناسی» که در سال 1376 با کوشش حسن حبیبی در تهران تشکیل شد و از سال 1383با همکاری دانشگاه شهید بهشتی اقدام به پذیرش دانشجو کرد. این بنیاد به تدریج در 16 شهر، شاخههای استانی پایهگذاری کرد که از آن جمله میتوان به شعبههای بوشهر، آذربایجان غربی و شرقی، اردبیل، ایلام، لرستان، مرکزی، کرمان، کرمانشاه، کردستان، قزوین، یزد، سمنان، چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد و سیستان و بلوچستان اشاره کرد.»
ناهید زندی افزود : « شاید خیلی از ما استان سیستان و بلوچستان را استانی محروم بدانیم، ولی جالب است بدانیم شعبه بنیاد ایرانشناسی در این استان از سال 1378 آغاز به کار کردهاست. حال آن که در استانی با غنای تاریخی و فرهنگی همدان هنوز جای خالی این مرکز احساس میشود. شهری که نام بلند «پایتخت تاریخ و تمدن ایران» را بر آن نهادهایم، سالهاست در پیچ و خم کاغذبازیهای اداری، چشم به راه مرکزی است که نویسندگان، پژوهشگران و دوستداران به ایرانشناسی و به ویژه همدان شناسی را در خود جای دهد. جایی برای بحث علمی و تبادلدیدگاه و شاید برای نشستهای ماهیانهای که میتواند با معرفی پژوهشهای در حال انجام از موازیکاری در پژوهش جلوگیری کند و بر غنای کارهایی که در حوزه تاریخ محلی و فرهنگ عامه همدان انجام میشود، بیفزاید.»
این ایرانشناس در بخشی از سخنان خود گفت: « مدیران ارشد و مسوولان استانی در دو دههی گذشته نوع نگاه خود را به پایهگذاری این مرکز عملا بیان کردهاند و اکنون نوبت غیردولتیهاست که در عمل گامی برای بنیانگذاری این مرکز بردارند. چراغ نخست این خانه را استاد «پرویز اذکایی» افروخته و کتابخانهای را که برآیند(:حاصل) عمر پربار علمی ایشان بود، به عنوان کتابخانهی تخصصی ایرانشناسی در اختیار پژوهشگران و دوستداران به این حوزه قرار دادند. بیگمان اگر مرکز منسجمی به عنوان ایرانشناسی وجود داشت این گنج بزرگ به جای آموزش و پرورش در این مرکز جای میگرفت. اما دریغ که کم لطفیها سبب شده هنوز این مساله در حد آرزوی اهل پژوهش باقی بماند.»
حسین یزدانی پژوهشگر همدانی با ارایه گزارشی از تاریخ و پیشینهی شهر همدان در این همایش گفت: « همدان در زمان هخامنشی همیشه پایتخت تابستانی بوده و این برای همدان موقعیت سیاسی و اجتماعی خوب و جایگاه ارزشمندی ایجاد کرده است. پس از اسلام هم این جایگاه فرهنگی همدان ادامه داشته و دو سدهی نخست اسلامی خانواده وکیل بودند که نقل کنندهی حدیث بودند.»
در پایان این همایش سه کتاب از سه نویسنده همدانی رونمایی شد. در آغاز نویسندهی کتاب «یارم همدانی و… »در این مراسم گفت: «کتاب یارم همدانی و… پنجاهمین اثر من است. پیش از این کتابهای من در زمینهی علوم اجتماعی و روش تحقیق بوده و این نخستین کار من در زمینهی ادبیات داستانی است. هنگامی که برخی از مخاطبان که کتاب را خواندند، نقدهای خود را منتشر کردند متوجه شدم برخیها آن را به عنوان تاریخ خواندهاند. در حالی که منظور من این نبوده است، من داستان نوشتهام.»
دکتر پرویز اذکایی نیز از کتاب یارم همدانی و…یاد کرد و گفت: « این کتاب در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به دستم رسید و هنگامی به همدان رسیدم، نخستین کاری که کردم این کتاب را خواندم و تا پایان داستان بر زمین نگذاشتم. اما آنچه میخواهم بگویم کتاب یک داستان تاریخی است و رخدادهای ملی شدن صنعت نفت را از دهه 20 خورشیدی تا پایان دورهی پهلوی در همدان روایت میکند. همه افرادی که در این کتاب حضور دارند، واقعی هستند و نام واقعی دارند. اما به شوند شناخته نشدن از نام مستعار استفاده شده است.»
نویسندهی کتاب «قصر نه پنجره» نیز صفحاتی از کتاب خود را برای حاضران خواند. پس از آن آرزو شاطاهری نویسنده قصر نه پنجره، حسین زندی روزنامه نگار و نویسنده همدانی که به تازگی کتاب «مادستان گفتارهای همدان شناسی» از او منتشر شده با سپاسگذاری از همه کسانی که او را در انتشار این اثر یاری کردهاند گفت: « به نظر من ایرانشناس و همدانشناس تنها کسانی نیستند که در این حوزه پژوهش میکنند و مینویسند، کسانی که در این حوزه فیلم میسازند، عکس میگیرند و فرهنگ بومی این مردم را ثبت میکنند نیز ایران شناسند. دوست داشتم از این طیف نیز افرادی را در این جمع داشتیم. هنرمندانی مانند امیرشهاب رضویان که آثار تاریخی زادگاه خود را به خوبی به تصویر کشیده است و استاد عباس عرب زاده که حق بزرگی بر گردن این شهر و مردمش دارد.»
در این برنامه از دکتر پرویز اذکایی و نصرالله آژنگ به پاس یک عمر کوشش در جهت همدانشناسی و از دکتر محمد بقاییماکان و محمدحسن شهیدی نیز از سوی برگزار کنندگان همایش، سپاس داری شد و گروه موسیقی استاد علی اصغر طاهری و گروه علی ایرانپور قطعاتی را برای باشندگان اجرا کردند. همچنین سمانه اسکندری منظومهی «هگمتانه» اثر هما ارژنگی را برای شرکت کنندگان در این مراسم خواند.»
بقایی ماکان و پرویز اذکایی
پرویز اذکایی
نصرالله آژنگ
ناهید زندی
فرتور از حسین زندی است
1919