تنها «زنگوله بال»ها نیستند که خود را از آدمها پنهان میکنند، خیلی از پرندههای دیگر هم همین اندازه گریزانند. نگاهی به خودمان بیندازیم، ببینیم ما آدمها چه کردهایم که پرندهها از ما میترسند؟ درست است که کار زشت قاچاقچیان پرنده را نباید به پای همه گذاشت، اما زنگوله بالها از کجا بدانند آدمی که پاورچین پاورچین نزدیکش میشود دوست است یا دشمن؟ بیبهانه است یا هزار ترفند در آستین دارد؟ همینهاست که زنگوله بالها را به سوی علفزارها و جاهایی میکِشاند که پوشش گیاهی بلند دارند و آنها را در پناه میگیرند.
راستی چرا این پرنده را زنگوله بال نام گذاشتهاند؟ مگر زنگوله به بالهایش هست؟ این را باید از کسانی پرسید که نخستینبار صدای بال زدن این پرنده را شنیدند و به یاد زنگوله افتادند. خیلی هم بیراه نگفتهاند. صدایی که این پرنده با بال زدنهای تندش پدید میآورد چیزی مانند صدای زنگوله است. بهویژه نرها که در بال زدن شتاب دارند و بیش از اندازه بیحوصلهاند. انگار تند و تند میخواهند به کار و زندگیشان برسند و زمانی برای درنگ و ماندن ندارند.
شمار زنگوله بالها سال به سال کمتر میشود؛ نه تنها در ایران، بلکه در همه جای جهان. در کشور ما چند سالی است که در ردهی پرندگان نزدیک به خطر دانسته شدهاند. این خبر ما را نگران و دستپاچه میکند. حیف نیست زیستبوم ما خالی از زنگوله بالها باشد؛ حتا اگر کوچرو و مهمان چندگاهی ما باشند؟ کاری که میتوان کرد جلوگیری از دامگذاری شکارچیان است. زنگوله بالها همه ساله از روسیه و قزاقستان راهی شمال باختری ایران میشوند و پهنهی استان اردبیل را زیستگاه چندگاهی خود قرار میدهند، اما درست در همین زمان است که شکارگران غیرمجاز بومی در راه آنها تورها پهن میکنند (خبرگزاری مهر، دیماه 1395) و ناخواسته همان شمار اندک بازمانده از زنگوله بالها را کمتر میسازند.
در جزیرهی میانکاله، در 12 کیلومتری شمال شهر بهشهر در استان مازندران زنگوله بالها را میتوان دید، اما نامنظم و پراکنده. در پارک ملی گلستان، بهویژه در بخشهای علفزاری آن، زنگوله بالها بیتوته و زادآوری میکنند. در سرخس و دشت ترکمن صحرا هم نام و نشانی دارند و زمستانهایشان را در آن جاها میگذرانند. آنها در بخش دشت مغان بیشتر دیده میشوند. در آذرماه 1398 نیز برای نخستینبار زنگوله بالها در شهرستان بِن، در استان چهارمحال و بختیاری دیده شدند و با خود شادی و سرمستی دیدارشان را آوردند.
زنگوله بالها کوچکترین عضو خانوادهی میشمرغها هستند. پیکر آنها کموبیش نصف میشمرغهاست، اما شگفت است که اوج پروازشان بسیار بیشتر از آنهاست. از این دید، میشمرغها به پای پرواز زنگوله بالها نمیرسند. درازی بدن این پرنده چیزی میان 40 تا 45 سانتیمتر است. چشمهای قهوهای زردوَشی دارند و منقاری خاکستری که نوک آن به سیاهی میزند. پاهای زنگوله بالها زردرنگ است.
رفتار تماشایی زنگوله بالها را باید هنگام جفتیابی دید. در این زمان زنگوله بالها نر دور هم گِرد میآیند و گردنشان را صاف و بلند میگیرند و با پُف دادن پَرهای گردن کوشش میکنند نگاه زنگوله بالهای ماده را به سوی خود بِکشند. در این کار، چشم و هم چشمی آشکاری میان زنگوله بالها نر روی میدهد و هر کدام میکوشند تا از دیگری پیش بیفتند. زنگوله بالها نر گاه تک همسر میمانند و گاهی چند همسری را برمیگزینند.
نرها و مادهها تا اندازهای با هم تفاوت دارند. نرها کلهای خاکستریرنگ دارند و گردنی سیاه. در زیر گردن آنها دایرهای سفیدرنگ دیده میشود. روتنهی آنها هم قهوهای خاکی است، به همراه خطهای موجدار سیاهرنگ. مادهها روتنهای راه راه و پُر از خال، بهویژه در پهلو دارند.
زنگوله بالها خوش دارند در علفزارها و جاهایی بهسر ببرند که پُر از پوشش گیاهی باشد. سببش را پس از این خواهیم گفت. آنها دشتهای پهنهور را که پوشش علفی قد کشیده و بلندی دارد، دوست میدارند و در همانجا گِرد میآیند. بوته زارها و کشتزارها را نیز برای زیستگاه خود مناسب میدانند. زمینی را که گودی کم داشته باشد، اما در گسترهای باز دیده شود، برای ساختن آشیانه به هر جای دیگر ترجیح میدهند.
خوراک این پرنده حشرههایی مانند ملخ است. مارمولکها و بیمهرهها را هم با اشتها میخورند و از خوردن گیاهان هم دوری نمیکنند. گاهگاهی سراغ مهرهداران کوچک میروند و آنها را شکار میکنند. جستوجوی خوراک در نزد زنگوله بالها در بامدادان و پسینگاهها است.
پرواز زنگوله بالها دیدنی است. آنها سر و گردن و پیکرشان را در یک راستا نگه میدارند و تند و روبه جلو بال میزنند و پرواز میکنند. در این کار، روشی دارند که تماشایی است. آنها را که در آسمان ببینیم به چشم سفیدرنگ میآیند، هر چند نوک بالهایشان سیاه است.
پیشتر گفتیم که زیستگاه دلخواه زنگوله بالها، علفزارها و جاهایی است که پوشش گیاهی انبوه دارند. سببش دست به عصایی و احتیاط از اندازه گذشتهی این پرنده است. راستی هم که دوری کردن و پنهان شدن زنگوله بالها نوبر است. آنها اگر احساس خطر کنند قوز کرده روی زمین پهن میشوند! یا به سرعت خود را لابهلای علفهای قد بلند پنهان میکنند تا در دیدرس نباشند. میان بوتهها نیز جای خوبی برای از چشم دور ماندن زنگوله بالهاست. همین است که دیدن این پرنده به این سادگیها نیست. بهویژه آنکه در گریز و دررفتن، چابک و چالاک است و راه پنهان شدن را خوب یاد گرفته. به سبب همین احتیاط است که آنها زیستگاههای خود را در جاهایی برمیگزینند که پوشش گیاهی انبوهی برای پنهان شدن داشته باشد.
چه پنهان کاری زنگوله بالها را دوست داشته باشیم چه سبب دلخوری ما بشود، خُلق و خوی آنها همین است. نمی دانیم، شاید فریبها از شکارچیان دیدهاند و چشمشان ترسیده و یاد گرفتهاند تا میتوانند خود را از نگاه آدمها پنهان کنند. مگر نگفتیم که شکارچیان بومی جلوی زنگوله بالهای کوچرو تور پهن میکنند؟ خوب، با این حساب آنها حق ندارند پنهان بشوند و رو نهان کنند؟ چرا حق دارند. دیگران هم بودند همین کار را میکردند!
*با بهرهجویی از: کتاب «اطلس پرندگان ایران» (سازمان حفاظت محیط زیست، 1395)؛ و تارنماهای «دلگرم»؛ «پورتال جامع گیلان».