بازتاب تصویر پل، در رودخانهای که پل بر آن بسته شده است، زیبا و نمادین است. در این تصویر، گویی پل در پیچ و تابی پایانناپذیر، شکسته میشود، به جنبش درمیآید و حرکتی پیوسته دارد، اما از دست نمیرود. این تصویر خیالانگیز، تابآوری و پایداری را نشان میدهد؛ همان مفهومی که پلها را بدان ویژگی میشناسیم. بازی روشنایی و سایه در دهانهی پل نیز به این سازه معنایی ژرفتر میبخشد و ذهن آدمی را به بازی میگیرد. به ویژه آنکه پل را چنان ساخته باشند که دژی استوار به گمان رسد؛ همانند «پل شَهَرچای» بر روی رودخانهای که تصویر شکسته اما ماندگار پل را پیوسته تکرار میکند.
برای گذر هوا، یا هوارسانی به پل شهرچای، سوراخهای در بدنهی این سازه درست کردهاند که نمایی دژگونه به آن بخشیده است. از دور که به این پل مینگریم آنچه در ذهن نقش میبندد قلعهای است بلند و استوار با دریچههایی پیدرپی. پس شگفت نیست اگر گمان بریم که با دژی نظامی روبهرو شدهایم. در آن پهندشت، این پل کهن، نمایی هولآور دارد.
شَهَرچای نام رودی است که پس از گذر از شهر ارومیه، به دریاچهی ارومیه میپیوندد. پل شهرچای در بخش جنوبی شهر میانه، در جایی که اندکی دورتر از ایستگاه راه آهن است، قامت برافراشته و سدههاست پابرجا مانده است. دوری آن از شهر میانه، 12 کیلومتر است. این پل استوار را بر روی رودخانهی شهرچای ساختهاند تا گذر از آب آسان شود.
چه کسی بانی ساخت پل شهر چای بوده است و در چه دورهای این پل را ساختهاند؟ این پرسشی است که باید در پاسخ به آن اندکی درنگ کرد. راست آن است که تاریخ دقیقی برای ساخت پل یافتنی نیست. تاریخنگاران گمان بردهاند که پل شهرچای در دورهی ایلخانان مغول، در سدهی هفتم مهی، بازسازی اساسی شده باشد. اگر این گمان درست باشد، ساخت آن به پیش از آن روزگاران میرسد. اما این برداشت، همهی سخن نیست و پژوهشگرانی هستند که بنای پل را به روزگار چیرگی صفویان، در سدهی یازدهم مهی، میرسانند. با همهی اینها، سازندهی پل، یا دستِ کم مرمتگر آن را به نام میشناسیم. از او به نام خواجه شمسالدین محمد جوینی یاد کردهاند. این معمار کیست؟ هیچ آگاهی ای از او در دست نیست؛ جز ساخت این سازه.
یک ویژگی درخور توجه پل شهرچای، همانندی شگفتانگیز آن با سیوسه پل اصفهان است. معماری پل و نمای آن شباهت شگفتی با آن پل زیبا و مهم پایتخت صفویان، اصفهان، دارد. اگر ساخت پل شهرچای آنگونه که میگویند، در دورهی صفوی انجام گرفته باشد، دیرینگی تاریخی دو پل نیز به یک اندازه است. تنها تفاوت بهسادگی نمای پل شهرچای در سنجش با سیوسه پل بازمیگردد.
ویژگیهای پل شهرچای
پل شهرچای درازترین پل تاریخی است که در استان آذربایجان شرقی ساخته شده است. درازای آن به 260 متر میرسد و پهنای آن اندکی بیشتر از هشتمتر است. بلندترین بخش پل از پنج متر میگذرد. بدینگونه سازهای کموبیش بلند و تاریخی را در آن گستره میتوان دید. شمار دهانه، یا چشمههای پل، 23 دهانه است. پهنای دهانهها همگی یکسان و به یک اندازه است.
سنگهای سفید مکعبتراش، پایههای این پل دیدنی را شکل داده است. ستبری پایهها به سه متر میرسد. سنگها از گونهی بادبر هستند. بادبرها، یا بادکوبها، سنگهایی هستند که پس از بیرون آوردن (:استخراج) آنها از معدن، با کمک پتک شکل داده میشوند و در ساخت سازهها به کار بُرده میشوند. درست است که به دست دادن چنین آماری از درازا و پهنا و شمار دهانهها و تاقهای پلهای تاریخی برای آنهایی که میخواهند از دیدن سازهای دیرینه لذت ببرند، چندان اهمیتی ندارد و آنچه بیشتر مهم به گمان میرسد نمای سازه است، اما همان رقمها و عددها گویای شیوهی ساخت و طراحی پل است و نشان میدهد که معماران کهن ایرانی در برآوردن و شکل دادن به سازهها، چه ویژگیهایی را در نظر گرفتهاند. از اینرو، با همهی ملالآور بودن آمار و دادههای ریاضیوار، بازگویی و برشمردن آنها بایسته است.
اتاقچههایی که در پایههای پل شهرچای ساخته شده، مانند همهی سازههای از این دست، جایی برای استراحت کاروانیان و رهگذران بوده است. شاید هم نگاهبانان این سازهها، دَمی و ساعتی در آن اتاقچهها میآسودهاند تا با نیرویی افزونتر به کار خود ادامه دهند. جانپناههای پل بلندایی دارند که با گچ و آجر برآورده شدهاند. بدنهی پل از آجر است و پایههای آن از سنگ.
پیشتر گفتیم که برخی پل شهرچای را از سازههای صفوی میدانند، اما مسافران و جهانگردان اروپایی که در آن زمان از پل دیدن کردهاند، آن را نیمهویران برشمردهاند. این نکته نشان میدهد که ساخت پل را باید به روزگارانی دورتر از دورهی صفویه بُرد. از مسافران اروپایی ای که از این پل در سفرنامهی خود یاد کردهاند، موریس دوکوتزبوئه آلمانی است که در زمان پادشاهی فتحعلیشاه قاجار راهی ایران شد و دلبستگی پُرشوری به دیدن بناها و سازههای دیرینهی تاریخی ما داشت. سفرنامهی او به فارسی برگردان شده است و بسیار خواندنی است.
آنچه اکنون از پل شهرچای مانده، سازهای است که هنوز استواری و پابرجایی خود را از دست نداده است؛ بدان سبب که چند بار پل را مرمت و بازسازی کردهاند. یک نمونه از آن مرمتها به دورهی عباس میرزا ولیعهد، پسر فتحعلیشاه قاجار، برمیگردد. او در زمانی که فرمانروای آذربایجان بود، دستور به مرمت پل شهرچای داد. در سالهای گذشته نیز پل یاد شده مرمت شده. واپسین مرمت در آذرماه سال 1399 بوده است. در آن سال میراث فرهنگی استان آذربایجان شرقی این سازه را استواربخشی کرد.
با همهی اینها، دو اتاق از پل شهرچای با گذر زمان ویران شده است. به جای آن دو اتاق خراب شده، سقفی بتونی برآوردهاند که چندان هماهنگیای با این سازهی تاریخی ندارد. در امردادماه 1396 نیز خبرهای ناخوشایندی از پل شهرچای شنیده میشد. در آن زمان از «پیکر بیجان» و «تَرکها و ریزشهای متعدد» پل سخن گفته میشد و اینکه: «هیچیک از نهادهای مسوول اقدامی اساسی برای تعمیر و نگهداری این پل انجام ندادهاند» (گزارش امردادماه 1396 شبکه اطلاعرسانی دانا). حتا عکسهایی منتشر شد که گواه خرابی و تَرکهای نگرانکنندهی پل بود. با این همه، همانگونه که اشاره کردیم، در سال گذشته مرمتها پل انجام گرفت.
پل شهرچای را به نام «23 پل» هم میشناسند. این سازهی زیبا در امردادماه 1348 در شمار آثار تاریخی ایران ثبت ملی شده است. تا پیش از ساخت راه جدید تهران- میانه، هم چنان از پل کهنشهرچای بهره بُرده میشد، اما اکنون با ساخت جادهی نو، راه گذر خودروها از سوی دیگری است.
*با بهرهجویی از: تارنمای «گردشگری ایران»؛ «شبکه اطلاعرسانی دانا» و «ویکی پدیا».
2 پاسخ
بسیار زیبا و دیدنی است. دستمریزاد از نوشتار
چون نام و نام خانوادگیِ سازنده پل ، (( خواجه شمسالدین محمد جوینی )) ، شبیه به اسامی افراد و وزرای دوره ايلخانی و مغول می باشد لذا برخی احتمال می دهند که این سازه مربوط به دوره ايلخانی است . اما به نگر من ، پل شهرچای به شوند شباهت بسیارش به سی وسه پل ، به احتمال بسیار زیاد مربوط به دوران صفویه است.