دو سه هفته پیش، با همسر و دخترم به دیدن فیلم “سرو زیر آب”رفتم. ظهر جمعه بود و قابل پیش بینی است که در این سانس تماشاچی زیادی در سالن حضور نداشته باشد. بنابراین در کمال آسایش و بدون نگرانی از این که شخص قدبلندی جلویم بنیشند و نتوانم پرده را کامل ببینم، در صندلی فرو رفتم. حس آرام بخش خوبی بود و من داشتم کمال استفاده را از این خلسه می بردم. فیلم شروع شد و با ادامه هر سکانس آن من شاهد اتفاقی شدم. همراه با فضای فیلم و کادرهایی که به نمایش در می آمدند، عضلاتم کشیدهتر می شد و ناگهان احساس کردم صاف مثل میخ روی صندلی نشستهام.
بعد از زمان کوتاهی، فهمیدم فضایی که همراه با لحظه لحظه فیلم مرا باخودش میبرد، یک وجه دیگر از یک جبهه کامل از جنگ است که هرگز به گستردگی آن فکر نکرده بودم. زمانی بیشتر درگیر داستان شدم که به تشخیص جنازههای غیر مسلمان اشاره مستقیم شد و به آن پرداخت. یک تابوی اجتماعی که حتا در زمان حیات آنها و در رفتارهای اجتماعی، مفهوم ویژهای دارد که غیر مسلمانان با گوشت و پوست خود در این سرزمین تجربه کردهاند. این تابو را کارگردان در نهایت ظرافت در رفتار دختر زرتشتی و پسر مسلمان در قطار و آشامیدن چای و تعارف نکردن قند، به بیننده عنوان کرد.
شیخ شبلی گفته: “عبارت زبان علم است و اشارت زبان معرفت” و این اشارت کارگردان، نشان از آن داشت که چقدر این آسیب اجتماعی را شناخته و به آن توجه داشته است. افزون براین، او نشان میدهد خردمند است زیرا در پی اینست که ناسازگاریها را بدون شعارزدگی، با هم آشتی دهد. او کوشش خود را میکند چه موفق شود و چه نشود.
من واقعا نمیدانم اگر زردشتی نبودم قضایا و مسایل مطرح شده در فیلم را چگونه میدیدم ولی هرچه که هست برای من مقابل هم قرار دادن دو جهانبینی آن هم در شرایط شکننده از دست دادن فرزند در جنگ، بسیار جسارتآمیز است ولو آن که کمبودهایی داشته باشد. مهم این است که یادآوری شود این اختلافات در شرایط مساوی (مثل از دست دادن فرزند در جنگ)، در بازخوردی خردمندانه، میتواند حضوری پررنگتر از جامعه را به عوامل درگیر و نیز به جهان، به نمایش بگذارد.
البته بودند منتقدینی که تمام فیلم رازیر سوال برده و ناچیز جلوهاش دادند و گفتند “اثر کند کشدار بی طعم منفعل” (محمدرضا محقق، روز نامه کیهان، دوشنبه سوم دیماه 1397)، ولی این موجب نمیشود که قدر جسارت وهمت آقای باشه آهنگر به عنوان کارگردان که شاید لحظهای احساس کرده میتواند فیلمی برای مخاطبانی بسازد که هیچگاه کسی به فکرشان نبوده و دست به کار شده و فیلم سرو زیر آب را ساخته، ندانیم. او با به نمایش درآوردن یکی از حاشیههای مسکوت مانده مهم جنگ، زرتشتیان را هم به جامعه ایرانی معرفی می کند و حتا آنهایی را که زرتشتیان را به آتشپرستی متهم میکنند، تفهیم میکند که یگانهپرستند و همه اینها را به قدری موشکافانه و ظریف انجام میدهد که اهل راز آن را میشناسد.
آقای باشه آهنگر: من منتقد فیلم و سینما نیستم ولی همین که از این ملتی هستم که این فیلم برایش ساخته شده، به خودم اجازه میدهم تا بگویم ” سپاسگزارم و قدر جسارت هنرمندانه شما را میشناسم”. و نیز سپاسگزار همه بازیگران این فیلم با بازیهای بسیار حرفهای و زیبایشان هستم. انتخاب کادرهای فیلم توسط فیلمبردار عالی بود، پاینده و همیشه سبز باشید. (خوبچهر کشاورزی دیماه 1397)
*خوبچهر کشاورزی، کارشناس ارشد معماری از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و هموند موسسه مطالعاتی جهانباغ ایرانیان
2 پاسخ
درود من پارسال فیلم سرو زیراب را دیدم در زمان برگزاری جشنواره . خیلی عالی بود . از کارگردان اقای باشه اهنگر سپاس داری می کنم که این فیلم با معنا و پر تامل را ساختند .
منهای پنج دقیقه پایان فیلم بقیشو دوس داشتم.موافقم که باید ممنون بود از کارگردانش که برای زرتشتیان اهمیت قایل شده. فک میکنم اولین فیلم بعد از انقلاب که بیشتر از اشاره کوتاه به زرتشتیان پرداخته