امروز دین روز و مهرماه، 24 مهرماه سال ۳۷۵۹ زرتشتی، یکشنبه ۱8 مهرماه ۱۴۰۰ خورشیدی، 10 اکتبر ۲۰۲۱ میلادی
۱۸ مهرماه، سیزدهمین سالگرد درگذشت اردشیر محصص، طراح، نقاش و کاریکاتوریست و هنرمند توانای معاصر کشور است.
اردشیر محصص را «بنیانگذار کاریکاتور نوین» در ایران میدانند. او نخستین کسی در ایران بود که کاریکاتور نوین ایرانی را که پیش از او سابقه نداشت و در ارتباط با کاریکاتورهای جهانی، پدید آورد. او با ترجمه کتاب برگزیده آثار کاریکاتوریستهای فرانسوی که در ایران منتشر شد، سیر تحول کاریکاتورهای بدون شرح و مفهومی را شتاب بخشید.
اردشیر محصص، هجدهم شهریور ماه سال 1317، در خانوادهای هنردوست از اهالی رشت به دنیا آمد. در کودکی مادرش بیشترین تاثیر را در شکلگیری استعداد هنری او داشت؛ سرور مهکامه محصص لاهیجانی، مادر اردشیر، دوستی نزدیکی با پروین اعتصامی داشت و خود او نیز از شاعران آن دوران بود. زنی شاعر که با داستانهای بیپایانی که اغلب در لحظه خلق میشدند، نقش پررنگی در پرورش ذهن محصص داشت. اردشیر محصص پیش از آنکه زبان بگشاید، طراحی را آغاز کرد و آنچه در اطرافش میدید بر روی کاغذ میآورد. محصص به یاد دارد در سه سالگی او را به سالن سینما بردند. در بازگشت، معلم موسیقی خواهرش از او دربارهی فیلم میپرسد و محصص به جای تعریف داستان فیلم، به طراحی صحنههای تأثیرگذار آن میپردازد. محصص میگوید: «از همان روزها بیان احساسات و اندیشههایم از طریق نقاشی برایم بسیار آسانتر از سخن گفتن دربارهی آنها بود».
اردشیر محصص هیچگاه به صورت آکادمیک به آموختن هنر نپرداخت. پس از پایان دورهی دبیرستان، با وجود اینکه در بین تمامی متقاضیان ورود به دانشکدهی هنرهای زیبای تهران توانسته بود مقام برتر را کسب کند، تصمیم گرفت در دانشگاه تهران حقوق بخواند، با این تصور که شاید بتواند روزی جا پای پدر بگذارد و قاضی شود. اما مدرک کارشناسی حقوق و علوم سیاسی، همانطور که محصص خود میگوید، «تنها رنگولعابی بر رزومهی کاریاش» بود. پس از پایان تحصیلات در رشته حقوق به سال ۱۳۴۱ در کتابخانه یکی از وزارتخانهها مشغول بهکار شد و در عرض یکسال تمام کتابهای آنجا را خواند و سپس استعفا داد و برای همیشه خود را وقف طراحی کرد. خواهر او، ایراندخت محصص نیز استاد کاریکاتور و نظریهپرداز هنری است. او پسرعموی بهمن محصص، مجسمهساز و نقاش است.
وی مدتی در کتاب جمعه به فعالیت مشغول بود و زمانی که احمد شاملو سردبیری کتاب هفته را بر دوش گرفت، طرحهای اردشیر را برای چاپ پذیرفت و نامش بهعنوان طراحی صاحب سبک ثبت شد. بعد از تعطیلی کتاب هفته، محصص به روزنامه کیهان رفت و مدتی طرحهایش با وجود تلخ بودن مضامین در این روزنامه چاپ میشد. بسیاری از آثار او دارای تم سیاسی و اجتماعی است، در همکاری با نشریات تنها با روزنامه کیهان به طور منظم کار کرد و سالها برای صفحه هنر و اندیشه این روزنامه قلم زد. سیروس طاهباز در سال ۱۳۵۰ نخستین مجموعه طرحهای محصص را با عنوان کاکتوس در دفترهای زمانه چاپ کرد. وی کتابهای زیادی منتشر کرد که میتوان به با اردشیر و صورتکهایش (۱۳۵۰) اردشیر و هوای توفانی (۱۳۵۱) تشریفات (۱۳۵۱) شناسنامه (۱۳۵۱) لحظهها (۱۳۵۱) وقایعاتفاقیه (۱۳۵۲) طرحهایآزاد (۱۳۵۳) کافرنامه (۱۳۵۴) دیباچه (۱۳۵۴) و تبریکات (۱۳۵۴) اشاره کرد. از آثار محصص کتابهای «اردشیر محصص، تاریخی کوتاه» و «زندگی در ایران» در ۱۹۹۴ توسط انتشارات میج (MAGE) در آمریکا انتشار یافت.
وی شماری طرح برای روزنامه نیویورک تایمز کشید و هماکنون مجموعهای از ۸۰ تا ۱۰۰ اثر از وی در کتابخانه ملی آمریکا نگهداری میشود. تا دو سال پیش از درگذشتش، خبری از محصص در ایران نبود و کسی خبر از او نداشت. تا آنکه شماری از آثار وی برای نخستین بار پس از انقلاب در تهران به نمایش گذاشته شد. واپسین نمایش آثار او در ایران به پیشنهاد امیرفرهاد در سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ با عناوین اردشیر پس از سی سال و اردشیرستان در گالری هما در تهران برگزار شد. آخرین نمایشگاه آثار وی در خوردادماه سال ۱۳۷۸ در نیویورک به مناسبت بزرگداشت این هنرمند کاریکاتوریست ایرانی از سوی «انجمن آسیا» برپا شد. در این نمایشگاه که به مناسبت یک عمر فعالیت هنری محصص برپا شده بود، خودش به شوند بیماری حضور نداشت. پس از مرگ او رخدادهای گوناگونی در گرامیداشت او برگزار شد که از آن جمله میشود به بزرگداشت او در بخش مدرن آرت دبی ۲۰۱۴ اشاره کرد. محصص با روزنامه معروف june afric «آفریقای جوان» بهطور رسمى همكارى داشت.
او سالهای پس از انقلاب را در نیویورک سپری کرد و بر اثر بیماری پارکینسون، تواناییهای حرکتی و تکلمیاش بهشدت کاهش یافت. محصص تا پایان راه با وجود بیماری به پدیداری آثار کاریکاتور و طراحی پرداخت. سرانجام اردشیر محصص در ۷۰ سالگی دور از میهن درگذشت.
«دین» واژهای پارسی و به چم (:معنی) وجدان، بینش و نگرش درونی است که از سوی اهورامزدا در نهاد هر انسان جای داده شده تا در زندگی با نیروی آن بتواند راه درست و راست را یافته و در آن گام بردارد.
دین، نام روز بیستوچهارم از هر ماه در گاهشمار زرتشتی است و نگهبانی روز بیستوچهارم ماه به ایزد دین سپرده شده است. دین نام ایزدی از ایزدان آیین زرتشتی، نگهبان خامه هست. در این روز فرزند به درس و آموزگار سپرند. …
ابوریحان بیرونی در پهرست نامهای روزهای ایرانی نام این روز را «دین» و در سغدی هم «دین» و در خوارزمی نیز «دین» یاد کرده است. دین که از واژهی دئنا گرفته شده به چم سروش كه همان وجدان آمده است.
نگرشی درونی که از سوی اهورامزدا در نهاد هر آدمی مىباشد، تا در زندگی با نیروی آن بتواند راه راست و درست را یافته و در آن گام بردارد.
در سانسکریت و گاتها و دیگر بخشهای اوستا بارها واژهِ «دئنا» آمده كه هشت بار مىشود. دین در گاتها به چمهای گوناگون کیش، و آیین و سروش و … معنا شده است.
فردوسی پیرامون این ایزد میسراید:
«همه مردمی باید آیین تو /
همه رادی و راستی دین تو»
مسعود سعد پیرامون آن میسراید:
«دینروز ای روی تو آکفت دین
می خور و شادی کن و خرم نشین».