جایگاه بیمانند شاهنامه در تاریخ و فرهنگ ایران و نیز در جهان بر همگان آشکار است. افزونبر جنبههای زیباییشناختی و ادبی در درازای تاریخ پرنشیبوفراز هزار سال گذشته به خوبی میتوان دید ایرانیان رابطهای عاطفی و روانی با شاهنامه و آفرینندهی آن دارند. خردمند و حکیم فرزانهای که شور و شوق به میهن را با خرد ناب در آمیخت و بدان روی هویت و شناسنامهی فرهنگی ایرانیان را پاس داشت و نگاه داشت!
کیست که نداند خردمند دوران ذره ذره پیشینهی تاریخ، فرهنگ، زبان و ادبیات فارسی را با خون دل گردآورد تا پیوستگی فرهنگی هزاران سالهی ایران از هم نگسلد! فردوسی کسی است که سراسر زندگی خویش به ارج نهادن به فر و شکوه و بلندای جایگاه ایران زمین همت گمارد و از اینرو هیچکس را یارای هماوردی با او نیست! چنین شخصیت یگانهای در زمانهی خویش چنان تنها و بییاور است که به هنگام رخت بربستن از این جهان، در گورستان شهر جایی ندارد و سرانجام در باغ خویش که در مقدمهی بیژن و منیژه به آن اشاره شده به خاک سپرده میشود.
نظامی عروضی آورده است که؛ « فردوسی از دهقانان توس بود و از دیهی که آن دیه (روستا) را باژ خوانند از ناحیت تابران (توس) است؛ آن ده، بزرگ است و از وی هزار مرد بیرون آید. فردوسی در آن دیه شوکتی تمام داشت.»
در دیباچهی شاهنامه به گنبدی بر مزار فردوسی بزرگ اشاره میشود که گویا تا صدسال پس از مرگ او این بنا برجا بوده و پس از گذراندن فراز و نشیبهایی تا سدهی هشتم ه.ق این بنا قابل دیدن بوده است، در نزهه القلوب و تذکره الشعرا به وجود این بنا اشاره شده است.
به خاک سپردن فردوسی بزرگ در باغ و ملک شخصیاش نه با وصیت و سفارش و نه با آیندهنگری برآمده از «خود ویژه پنداری» (اسنوبیسم) و ترس از دست دادن تمایز خود با دیگران بلکه از بییاوری و ناشناسی در زمانهی خویش است!
برای ایرانیان نژاده وجود هر گور دیگری در کنار آرامگاه فردوسی بزرگ هم از دید عاطفی پذیرفتنی نیست و هم غیرقانونی است و از چند سویه درخور بررسی است؛
۱_ برپایهی مفاد قانون میراث فرهنگی و مادهی ۵۶۴ قانون مجازات اسلامی، هرگونه آسیب، ویرانی، دخل و تصرف در محدوده ی عرصه و حریم یادگارهای ملی به شکل کندوکاو، خاکبرداری، پیکنی، شخمزنی، تسطیح، درختکاری، ساختوساز و … ممنوع بوده و پیگرد قانونی خواهد داشت.
۲_ بر پایهی قانون و ضابطههای میراث فرهنگی خاکسپاری هر فردی حتی در حریم درجهی یک یادگارهای ملی تخلف است چه برسد به عرصهی آن!
۳_ میراث فرهنگی ملموس و ناملموس از آن همهی مردم کشور است و همهی مردم در پاسداشت آن مسوولیت دارند.
بنابراین هیچکس نمیتواند به میل شخصی به عرصه و حریم قانونی میراث فرهنگی ملموس دستدرازی کند چنانچه دستدرازی به عرصهی آرامگاه فردوسی بزرگ ثبت جهانی آن را با مشکل روبهرو ساخته است!
۴_ بنابر مستندات آرامگاه فردوسی بزرگ در باغ شخصی او قرار دارد و هرگونه تعرض به ویژه به عرصهی آرامگاه اعم از ایجاد گوری دیگر غصب به حساب میآید.
به تازگی در بازدید و بررسی میدانی به همراه تنی چند از کنشگران و دوستداران میراث فرهنگی از آرامگاه فردوسی بزرگ چند نکته شایستهی بررسی به نظر آمد؛
یک اینکه عرصه و حریم آرامگاه زیر نفوذ استورهسازی صنعتی قرار گرفته و تمامی صنایع دستی که باید بر مدار ارزشهای ملی بچرخد بر مدار نوعی جوزدگی سیاسی با هدف استورهسازی اجباری قرار دارد، موردی که در تاریخ، فرهنگ، دانش، ادب و هنر ایران نهتنها پسندیده نیست، ناشایست هم هست!
دو دیگر اینکه شماری با دشمنی با فرهنگ، زبان و ادب فارسی برسر آنند در کنار آرامگاه، با هدفهای شوم ارزش و جایگاه فردوسی بزرگ را به عنوان نماد پاسداست هویت ایرانی و عامل انسجام ملی به حاشیه رانده و چهرهای نژاده را که از تاریخ و فرهنگ ایران برآمده در غبار کینهورزی ناپدید سازند!
کسانی که تصویر فردوسی بزرگ را بدون شاهنامه، با عکس دیگری به تصویر میکشند از «نوکیسگان فرهنگی» هستند که به خوبی از کارکرد «هنر در خدمت اقتصاد و سیاست» با هدف استورهزدایی ملی و «استورهسازی اجباری» آگاه هستند!
فردوسی بزرگ خارچشم دشمنان فرهنگ و تمدن ایران به ویژه جداییخواهان تنگچشم است که میتوانند همهجا و همه وقت جیرهخوارانه و موذیانه عمل کنند . نخبگان فرهنگی و ایراندوستان این دست حرکات خزنده را به خوبی میشناسند و به آن آگاهند.
شماری گروههای فشار هوادارنما در فضای مجازی و حقیقی با اهداف برآمده از اتاق فکر جهت سست نمودن ارزشهای ملی با آرمان تضعیف انسجام ملی خفقان عمومی مبنی بر انحصارطلبی عوامگرایانه ایجاد کردند.
خویشکاری ماست که ابرهای سیاه خودکامگی و ارادههای شخصی را از آسمان توس و از حریم و عرصهی آرامگاه مردی که نماد ایرانخواهی و وفاداری ملی در سراسر ایران فرهنگی است، بزداییم.
آنانی که تاریخ و استورههای راستین خود را ارج نمینهند محکوم به ستایش استورههای جعلی هستند ،استورههایی که ممکن است از بیرون به فرهنگ ما تزریق شوند!
«ما مفهوم میهن و مفهوم ایران را مدیون فردوسی هستیم»
بیتوجهی به تعرض به حریم و عرصهی آرامگاه فردوسی بزرگ خیانت است و چنین خواستهای شخصی تسلطگرایانه میتواند ادامهدار بوده و زمینهی گسست فرهنگی را پیریزی کند!
آنها که این برنامهریزی را کردهاند به خوبی به این موضوع آگاه بوده و اهداف شومی را دنبال میکنند!
* سعیده پراش، مردمشناس و پژوهشگر فرهنگی_اجتماعی
19 پاسخ
به درستی که ما مفهوم میهن و مفهوم ایران را مدیون فردوسی فرزانه ایم
چگونه به حریم آرامگاه فردوسی دست درازی شده؟ روشن نگفتید ک چکار کردند. کندن گور فرد دیگری در آرامگاه فردوسی قانونی نیست، خود ساختمان آرامگاه؟ چون در گوشه ای از باغ ک تا آنجا که یادمه گور اخوان ثالث و یکی دو تن دیگر بود ک مربوط ب گذشته هاست.
راستی مگه آرامگاه فردوسی برای بازدید باز شده؟! تا یکی دو ماه پیش ک بسته بود
تنها اخوان ثالث در آرامگاه فردوسی ب خاک سپرده شده بوده است ک گور ایشان در پشت ساختمان موزه است و فاصله زیادی با خود ساختمان آرامگاه فردوسی دارد و در دید نیست برخلاف گور شجریان ک در راه رفتن ب سوی ساختمان آرامگاه هست
به مجموعه زنگ زدم و گفتند آرامگاه فردوسی برای بازدید باز هست. از 8 بامداد تا 5 پسین.
این نخستین باری هست که در این رسانه به این مساله پرداخته شد ، در های و هوی رفتن شجریان جز دکتر جنیدی کسی به این توهین بزرگ اشاره نکرد ، حتی همین رسانه . به گمانم خیلی درست و شایسته هست که با دست اندرکاران این پروژه ی هدایت شده و سیستماتیک از طریق قانونی برخورد بشه .
درود بر شما
با درود و سپاس از شما بانوی ارجمند و فرهیخته و کوشای ایران پرست،، مورد بسیار مهمی را به میان آورده اید و نیازمند پیگیری است . اما گزارش سرکار برای برخی خوانندگان نامفهوم است و نیاز بود که سر راست به موضوع اشاره می کردید که خاکسپاری زنده یاد استاد شجریان در عرصه محوطه ملی توس کاری نادرست و تخلف بوده است. همچنین شوربختانه برخی از هواداران شادروان استاد شجریان خواسته یا ناخواسته فریب جریانی را خورده اند که آرامگاه فردوسی بزرگ را به مکانی برای تبلیغ پوستر استاد شجریان و دیگر کالاهای غیر مرتبط کرده اند.
امیدواریم مسوولان محوطه ملی توس و میراث فرهنگی استان خراسان هر چه زودتر به موضوع ورود کرده و آن را برطرف کنند.
ایران وامدار فردوسی بزرگ است و شاهنامه، دفتر ورجاوند ایرانیان است.
پاینده ایران و جاوید باد فرزانه توس
درود بر شما درست و شایسته است دیدگاهتان
درود بر شما .واقعا این لکه ی ننگ باید از حریم توس پاک بشه. معنی نداره کسی که در گسترش فرهنگ عربی کوشیده جایگاهش پیش فردوسی باشه
?????
درود بر بانوی فرهیخته و فرزند راستین ایران زمین براستی ارامگاه فردوسی بزرگ از وجود هر گونه گزندی باید در امان باشد. بسیار درست و بجا نوشتهاید و ای کاش دیگران هم اینقدر دلسوختگی و دلبستگی داشتند که در این باره مینوشتند و به این توهین بزرگ خاموش نمیماندند.
درود و سپاس از شما بزرگوار
با درود، یکی از دلایلی که نیاکان ما پیکر درگذشتگان را در دخمه ها خوراک پرندگان می نمودند این بود که از هدر رفتن زمین و دگرگونی زمینهای سودمند به گورستانهای گسترده جلوگیری شود. اگر در جایی یکی از چهره های شناخته شده به خاک سپرده شده است چه ایرادی دارد که چند چهره شناخته شده دیگر نیز در کنار او به خاک سپرده شوند تا هم زمینهای بیشتری هدر نرود (زیرا به هر روی زمینی برای آرامگاه نفر نخست استفاده شده است) و هم بازدیدکنندگان همزمان به دیدار آرامگاه چندین چهره شناخته شده بروند.
دوست گرامی، بانو پراش عزیز، یادداشت پراحساس ات را خواندم. سپاس از دغدغهای که داری.
با مقدمهی بحثت موافقم، اما اکنون فردوسی بزرگ تنها نیست و همچنان که شاهنامهی ارجمندش سند هویت ماست باغ زیبایش هم متعلق به همهی ایرانیان است. این را که میگویی ایرانیان نژاده خاکسپاری دیگران را در آن مجموعه نمیپذیرند درست نمیدانم مگر آن که نژادگی را فقط از آنِ دوستان مخالف خاکسپاری شادروان شجریان در آنجا بدانی که قطعا چنین نگاهی نداری.
به نگر من که ایرادی ندارد شخصیتهای ملی و محبوب معاصر در کنار شخصیتهای برجستهی تاریخ و فرهنگ مان بیارامند، و چه زیباست این همنشینی.
دربارهی سخن دوستی که از استاد جنیدی یاد کرد، باید از ایشان بپرسم آیا آن استاد ارجمند خود دوست ندارد که در آن آرامگاه به خاک سپرده شود؟ چه ایرادی دارد اگر استادان و بزرگان ما، اگر دوست میداشتند، در آرامگاه شخصیتهای ارجمند تاریخ ایران به خاک سپرده شوند؟ مگر روحانیانی که در امامزادهها به خاک سپرده میشوند سنتی جز این است که به آن امامزاده احترام میگذارند و او را دوست میدارند؟ گمان میکنید اگر از خود آن بزرگ (فردوسی) چنین درخواستی میشد رد میکرد؟ واقعا در میان موسیقیدانان و خوانندگان ما چه کسی محبوبتر از شادروان شجریان و در نتیجه گستراننده موسیقی سنتی؟ و چرا ایشان و دیگر هنرمندان بزرگی را که بخواهند در چنین جایگاهی به خاک سپرده شوند چنین نشود و در گورستانی همگانی قرار بگیرند که چند صباحی بعد تبدیل به بوستانی خواهد شد؟ مگر خدمت شجریان به موسیقی سنتی ما جز خدمت به فرهنگ ما بوده است؟ مگر شادروان شجریان جز به ایران و موسیقی سنتی آن و مردمش میاندیشیده که سبب ناخرسندی ما شود؟
مثالی به نظرم رسید. شادروان شهریار بسیار به حافظ بزرگ عشق میورزید. حال گمان کنید اگر آن شادروان در جوار حضرت حافظ میآرمید اکنون برخی گروهها که برداشتی نادرست از شهریار و تاریخ و فرهنگ ایران دارند میبایست هر سال برای سالگرد آن شاعر میهندوست به شیراز میرفتند! و این کارشان چه تناقض آشکاری با شعارهایشان داشت!
به نکاتی دربارهی میراث فرهنگی و حریم آثار اشاره کردی که بسیار نیکوست. صد البته باید این حریمها به دقت حفظ شوند اما مگر بزرگان ادب و هنر ما جزو میراث فرهنگی ما نیستند؟ شادروان مصدق جملهای دارد که قانون برای مردم است، نه مردم برای قانون. اگر ما بر روی موضوعی توافق داشته باشیم قانون را میشود تغییر داد و حتما کسانی که آن هنرمند گرامی را در آن مجموعه ارجمند به خاک سپردند نمیدانستند که دوستانی چون شما مخالف این کار باشند و هنوز هم به نظر من، با توجه به سنگهای بسیاری که از منجنیق فلک بر میراث فرهنگی ما میبارد (نمونهاش سخنان وزیر میراث فرهنگی! دربارهی حریم مهمترین بنای تاریخی ما)، این حساسیت شما جای بازنگری دارد.
اگر فردوسی را نمادی راستین برای استواری فرهنگمان میدانیم باید از بیشتر بردن او به میان مردم، حتا در کنار عکسهای دیگران، واهمه نداشته باشیم. مگر شما شک دارید که سایه دیگری او را خواهد پوشاند؟
درباره روایی آثار استاد شجریان در آرامگاه فردوسی بزرگ هم این را به خاطر داشته باشیم که ایشان به تازگی درگذشته است و این موج دیر یا زود خواهد خوابید و ایرادی هم ندارد و مطمئنا با گذشت زمان، ناآگاهان با تاریخ ملی و شخصیتهای بزرگ آن همچون فردوسی، به واسطهی شخصیت معاصری که میشناسند (در اینجا، شجریان) پای به این مجموعه میگذارند و هنگامی که از ارادت خوانندهی محبوبشان به آن شخصیت بزرگ آگاه میشوند انگیزهای میشود تا شناخت آنان از فردوسی نیز افزون گردد و از یاد نبریم که در این چند دهه بیمهری های بسیاری به فردوسی بزرگ و آرامگاه او شده بود که امید است این همنشینی سبب پایان آن دوره شود.
درود بر شما و سپاس از توجهتون خواهشمندم اگر نقد را در کانالی بارگذاری کردید پاسخ من را هم همانجا بگذارید.
درود بر آقای افشاری گرامی..شخصیت هنری آقای. شجریان در جای خود و توسط موسیقیدانان به ویژه ردیف شناسان باید نقد و بررسی شود و البته که ایشان در دهه شصت آوازهای ماندگار اجرا کردند که ارزشمند است و گمان میکنم که شما نشنیده باشید اما بنده از علاقه مندان به آن آوازها و تصنیف ها بوده و هستم و از آنجا که حوزه ی تخصصی ام موسیقی سنتی به ویژه آواز است بخوبی می دانم که تنها ایشان نبودند که با آوازهای شأن بر موسیقی ایران ثاثیر گذاشتند.. سهم ایشان در تأثیرگذاری صد درصد بیشتر از پایور ،لطفی ،مشکانیان ،ذوالفنون،علیزاده و شهرام ناظری نبود..آقای افشاری بهترین مسائل را با هم قاطی نکنیم.. خوشبختانه عرصه فرهنگ ایران از بزرگان شعروادب موسیقی و دیگر هنرهای ایرانی کم نبوده نیست و نخواهد بود اما این دلیل نمی شود که بخواهیم همه را در آرامگاه فردوسی بخاک بسپاریم ! شما درباره استاد فریدون جنیدی و از دل ایشان فرمودید که حتمن دوست دارند در جوار فردوسی بخاک سپرده شدند..ما که سالهاست افتخار شاگردی ایشان را داریم چنین چیزی از استاد نشنیده ایم! دیگر اینکه بیرون از آرامگاه آرامستانی برای بزرگان خراسان وجود دارد که میتوانند در آنجا آرامگیرند..
هزاران درود برای این پاسخ تخصصی و مستند بر اساس تاریخ معاصر
درود بر شما یسنا. آفرین ک چه خوب و درست نوشتید و پاسخ دادید.
برخلاف اون آقا ک با درهم آمیختن مسائل و مغلطه بازی و تلاش در بازی دادن احساسات به سوی خاص، میخواهند قضیه را لوث کنند و مردم را گیج کنند و سروصداها را کمرنگ کنند.
بسیار زیبا گفتی جناب افشاری – زنده باد