امروز سپندارمزد امشاسپند و آذرماه، پنجم آذرماه سال ۳۷۵۹ زرتشتی، شنبه 29 آبانماه ۱۴۰۰ خورشیدی، 20 نوامبر ۲۰۲۱ میلاد
86 سال پیش، 29 آبانماه 1314، میرزا حسنخان پیرنیا شناخته شده به نام مشیرالدوله، سیاستمداری خوشنام، رییسالوزرای روزگار قاجار، تاریخدان نامدار پس از مشروطه، حقوقدان پایهگذار آیین دادرسی کیفری و مدنی در ایران، دیده از جهان فروبست.
مشیرالدوله میرزا حسنخان پیرنیا در درازنای زندگی پربار خود خدمات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و علمی فراوان و ارزندهای انجام داد. دانش تاریخ «ایران باستان» وامدار پیرنیا است. وی نویسندهی کتاب پُرآوازهی «ایران باستان» است. او سالیان بسیاری از زندگیاش را بر سرِ فراهم آوردن و نوشتن این کتاب گرانبها گذاشت تا هممیهنانش را با تاریخ فراموش شدهی باستانی ایران آشنا کند. کتاب تاریخ ایران باستان (در سه جلد) نخستین کتابی است که به شیوهی علمی و بر پایهی مستندات و یافتههای باستانشناسی دربارهی گذشته تاریخی ایران نگاشته شده است. وی در حال نگارش جلد چهارم این کتاب بود که دیده از جهان بست. این کتاب گنجینهای برای شناخت پیشینه تاریخی و فرهنگی ایران است. در واقع آغاز جدی پژوهشهای تاریخی نوین در ایران را باید زمانی دانست که کتاب سه جلدی و مفصل ایران باستان پیرنیا منتشر شد، وی به سنجش باریکبینانه متنهای تاریخی پرداخت. یکی از ویژگیهای مهم در این کتاب، استفاده از گزارشهای کاوشهای باستانشناسی برای نخستین بار است. پیرنیا، همواره به علم و آموزش اهمیت میداد. او به زبانهای فرانسه، انگلیسی، عربی و روسی چیرگی داشت و با زبان یونانی قدیم آشنا بود و در ۵۸ سالگی برای بهرهجویی از متون ادبی آلمانی به خودآموزی این زبان روی آورد. میرزا حسن خان مشیرالدوله پیرنیا، از خوشنامترین مردان سیاستورز ایران در دوران معاصر است. بنیادگذاری مدرسه علوم سیاسی برای تربیت سیاست پیشگان و مدرسه نظام از مهمترین اقدامات فرهنگی اوست. او خود معلم حقوق بینالملل در این مدرسه شد. مشیرالدوله هنگامی که به میدان سیاست پای نهاد تا روزی که از آن کناره گرفت، هرگز ایران را از یاد نبرد و جز به سربلندی سرزمین نیاکانیاش نیاندیشید. افزونبر سیاستمدار، پیرنیا حقوقدان نیز بود. مشیرالدوله در دانشگاه سنت پترزبورگ روسیه دانش حقوق خوانده بود. یکی از مهم ترین اقدامات و خدمات شایان تقدیر این حقوقدان، اصلاحات در سیستم قانونی ایران بود. بسیاری بر این باور هستند که وی پایهگذار دیوان عالی کشور در ۱۲۹۱ خورشیدی است. میرزا حسن مشیرالدوله سالیان بسیاری از زندگی پُربار خود را در پست وزارت عدلیه (دادگستری) و رییس الوزرایی (نخست وزیری) ایران سپری کرد و در هر کار خوشنام بیرون آمد. سعید نفیسی هم همین را گواهی میدهد و دربارهی او مینویسد: «من به جرات میتوانم گفت که در میان مردان نامی این کشور که در زمان ما میزیستند، او را بزرگتر از همه دیدم … نیکنامتر از وی کسی نزیست». پیرنیا بارها در دولتهای مختلف عصر مشروطیت به وزارت رسید و در مجموع سه بار وزیر امور خارجه، هفت بار وزیر عدلیه، دوبار وزیر علوم و اوقات، سه بار وزیر جنگ، یک بار وزیر تجارت و یک بار نیز به وزارت پست و تلگراف گمارده شد. او همچنین در دورههای دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی بود. برای آخرین بار در ۲۴ خورداد ۱۳۰۲ خورشیدی پیرنیا از طرف احمدشاه به نخست وزیری برگزیده شد و این سمت را تا شهریور همان سال در اختیار داشت و پس از آن از سیاست کناره گرفت و به فعالیت های علمی و فرهنگی پرداخت.
حسن پیرنیا سال۱۲۵۰ خورشیدی در نایین دیده به جهان گشود. پدر وی میرزا نصرالله خان مشیرالدوله نایینی نخستین رییسالوزرای روزگار مشروطیت بود. تحصیلات مقدماتی را در ایران به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به مسکو رفت. او ابتدا در مدرسه متوسطه نظامی مسکو به فراگیری علوم مختلف پرداخت و با احراز رتبه اول، دوره این مدرسه را به پایان رساند، سپس در دانشکده حقوق دانشگاه مسکو به تحصیل در رشته حقوق پرداخت، پس از پایان تحصیلات عالی و زمانی که پدرش وزیر امور خارجه شد به ایران بازگشت و در وزارت خارجه مشغول به کار شد. داوود پیرنیا (زادهی ۱۲۷۹ در تهران – درگذشت ۱۱ آبان ۱۳۵۰ در تهران) حقوقدان، موسیقیدان و بنیانگذار برنامه رادیویی گلها، فرزند مشیرالدوله حسن پیرنیا بود. پیرنیا را پایهگذار و مبدع روشی دانستهاند که بر پایه آن موسیقی با شعر تلفیق میشودمیرزا حسن خان مشیرالدوله در ۲۹ آبانماه سال ۱۳۱۴ خورشیدی چشم از جهان فروبست اما پیش از درگذشتش، خانه و باغهایش را به همسرش «شکوه عظما» بخشید. این خانه در سال ۱۳۵۷ خورشیدی، به بیمارستان فرح پهلوی (اکبرآبادی کنونی) واگذار شد. اما در سالهای پس از آن در اختیار دانشگاه علوم پزشکی قرار گرفت و اکنون جایی برای کارهای «موسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل» شده است. خانه وی در خیابان منوچهری تهران، بین لالهزار و میدان فردوسی قرار دارد و سال ۱۳۷۶ ثبت میراث ملی شده است. در سال ۱۳۸۶ خورشیدی، گودبرداری در بخش شمالی خانهی مشیرالدوله، سبب ترَک برداشتن دیوار و بخشهایی از سقف آن شد.
سپند آرامئیتی یا همان اسفند به معنی بی نقصی و سلامت کامل است. وی نگاهبان و پاسدار زمین و در عین حال مظهر تمکین، تقوا و عبادت است.
این واژه که در اوستایی «سْپِنْتَه آرمَئیتی»(Spenta-Ârmaiti) است و نام چهارمین امشاسپند شناخته میشود، از دو بخش «سپنته»(Spenta) یا «سپند» به چم (:معنی) پاک و مقدس و «آرمئیتی»(Ârmaiti) به چم فروتنی و بردباری تشکیل شده است و این دو با هم به چم فروتنیِ پاک و مقدس است. این واژه در پهلوی «سپندارمت»(SpandÂrmat) و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است.
سپنته آرمیتی یکی از ایزدبانوان و امشاسپندان زرتشتی است که در زبان اوستایی، سپنته آرمیتی یا سپنت اَرمَیتی یا سپند آرامئیتی خوانده میشود، در زبان پهلوی بدان سپندارمذ یا سپندارمت گویند و در فارسی، سپندارمد نیز خوانده شدهاست. امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است.
در فرهنگ پهلوی سپندرمت یا همان سپندارمذ، نام یکی از امشاسپندان و در عین حال نام پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال معرفی شدهاست. وی را همان الهه بسیار قدیمی اسفند دانستهاند و گفتهاند که او را دو امشاسپند دیگر یعنی هورواتات (خرداد) و امرتات (امرداد) همراهی میکنند و این سه گروهی از امشاسپندان را میسازند که قرینهی سه امشاسپند نخستین، یعنی وهمن (وهومن یا همان بهمن)، اشه وهیشته (اردیبهشت) و خشتره وییریه (شهریور) محسوب میشوند.
این فروزه در انسان به گونهی فروتنی و مهر و خدمت به دیگران، نمایان میشود. سپندارمزد در جهان خاکی، نگاهدارندهی زمین و زنان است. زمینی که بیهیچ چشمداشتی هرچه دارد در اختیار جانداران میگذارد و زنانی چون مادر که همچون زمین، مهربان و فروتنند، مهر میورزند بدون این که چشمبه راه پاسخی مهرانگیز باشند.
زن و زمین همسانیهای بسیاری دارند. زن و زمین هر دو نماد باروری و زایش هستند، زندگی از زن و زمین است که جریان دارد.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
سپندارمزروز خیز ای نگار
سپند آر ما را و جام می آر
می آر از پی آن که بی مینشد
دلی شادمان و تنی شادخوار
سپند آر پی آن که چشم بدان
بگرداند ایزد ازین روزگار
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
ورز زمین کن
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (شهریور) اندر شوی شادخوار/ کنی در (سپندارمز) کشت و کار
یک پاسخ
همه ایران دوستان ، نامشان جاوید و راهشان پررهرو باد