امروز پیروز و فرخ روز آبان و آذرماه، دهم آذرماه سال ۳۷۵۹ زرتشتی، پنجشنبه چهارم آذرماه ۱۴۰۰ خورشیدی، ۲5 نوامبر ۲۰۲۱ میلاد
1755 سال پیش چنین روزی، به خواست شاهپور یکم پادشاه ساسانی، ساخت شهر بیشاپور در سرزمین کازرون به پایان رسید.
بیشاپور یکی از شهرهای بزرگ و مهم باستانی ایران در شهرستان کازرون در ۲۰ کیلومتری شهر کازرون و در استان فارس است که در زمان ساسانیان ساخته شدهاست و امروزه ویرانههای آن برجای ماندهاست و در ۱۳۹۷/۰۴/۰۹ به ثبت نهایی در میراث جهانی یونسکو در اجلاس بحرین رسید.
بیشاپور یکی از کهنترین شهرهایی است که پیشینه ساخت آن در سنگ نوشتهای موجود است. بیشاپور از شهرهای دارای طراحی و مهندسی ویژه روزگار خود بوده است. در کتابهای تاریخی، نام این شهر با عنوانهای بیشاپور، بیشابور، به شاپور، بیشاور و «به اندیوشاپور» ضبط شدهاست. شهر بیشاپور مرکز ایالت و کوره شاپورخوره بودهاست. بیشاپور تا سدهی هفتم هجری آباد و مسکونی بوده و پس از آن ویران شده است. بیشاپور گنجینهای از آثار ارزشمند ساسانی مانند معبد آناهیتا است. سبک معماری یادمان شیوه پارتی است. بنیادگذاری این شهر که به فرمان شاهپور یکم، شاه ساسانی وقت ساخته شد نزدیک به شش سال به درازا انجامید. در ساختن این شهر هم از اسیران رومی بهره گرفته شد. ارتش ایران به فرماندهی شاهپور یکم در سال ۲۶۰ در ناحیه «ادسا (امروز: ارفا = اورفا)» در شرق فرات (جنوب ترکیه امروز) ارتش روم را شکستی سخت داد و والرین امپراتور این کشور با ۷۱ هزار نظامی رومی را اسیر کرد که از این اسیران برای ساختن سد شوشنر (بند قیصر)، ساختن شهر گُندیشاپور در خوزستان و بیشاپور در فارس بهکار گرفته شد. در ساختن شهر بیشاپور از مهرازیان (:معماران) یونانی و رومی هم بهره گرفته شده بود. شکل ساختمانها و خیابانبندی شهر بیشاپور از ایرانی ـ اروپایی بودن این شهر میگوید. بیشاپور در مسیر راه استخر (شیراز) به شوش و تیسفون ساخته شده بود. پس از پیروزی شاپور بر والرین امپراتور روم، شاهپور دستور داد در ناحیهای خوش آبوهوا بر سر راه تختجمشید به تیسفون شهری بنا کنند. این جاده در زمان هخامنشیان، شهرهای تخت جمشید و استخر را به شوش وصل میکرد. شاهپور نام خود را بر این شهر نهاد.
شاهکار سنگتراشیهای روزگار ساسانی در تنگ چوگان در مجاورت شهر بیشاپور و بر کرانه رودخانه شاهپور باقیمانده است. شش نقش برجسته در دو طرف تنگ چوگان تراشیده شده است، نقشها بیانگر پیروزیها و تاجگذاری پادشاهان ساسانی است. با توجه به سپندینگی و ارزشمندی آب در آیین زرتشت و در بین آریائیها، معبدهایی برای نیایش و ستایش آب ساخته شد که معبد آناهیتا )الهه آب( در شهر بیشاپور یکی از مهمترین آنها به شمار میآید. غار شاهپور در انتهای تنگ چوگان و در چهار کیلومتری شهر بیشاپور در شهرستان کازرون مهمترین پایتخت ساسانیان در بلندی نزدیک به ۸۰۰ متری از سطح زمین قرار دارد و دهانهی آن نزدیک به ۳۰ متر است. در دهانهی این غار مجسمهی شاهپور یکم (دومین پادشاه ساسانی) جا گرفتهاست و از اینرو این غار به نام شاهپور شناخته شدهاست.
شاهپور یکم، شهریار ساسانی، کار بنیادگذاری شهرهای بزرگ را با ساختن شهر قَزوین (کَسپین ـ کاسپین) آغاز کرد. وی سوم نوامبر سال ۲۴۵ فرمان به ساختن قزوین را داد و این شهر در مدت سه سال ساخته شد و در سال ۲۴۸ میلادی به پایان رساند. شاهپور یکم با ارج به طایفه کَسپین ـ کاسپین که در این سرزمین و گیلان زندگی میکردند نام خود را بر این شهر نگذارد و به نام همان طایفه نامگذاری کرد. اروپاییان دریای مازندران (خزر) را به نام همین طایفه، کاسپین میگویند و مینویسند که بینالمللی شده است.
شاهپور یکم خواهان پایهگذاری شهرهای تازه در مسیر راههای مهم و یا سرزمینهای آمادهی صنعت و کشاورزی بود، شهر نیشابور خراسان را هم در دامنهی کوه بینالود بساخت.آب مایهی زندگی است، انسان نخستین شهرنشینی بشری را در کنار چشمهها و رودها به وجود آورد، سپس آبادانی آغاز شد و به ستایش خداوند پرداخت. آبان، نام دیگر ارِدْوی سورَ اَنَهیتَه (اَناهیتا )، نماد آبهای پاک و بالنده روی زمین و نگاهبان پاکی و بیآلایشی در جهان هستی است. آناهیتا در اسطورههای ایرانی، از جایگاه ارزشمندی برخوردار بوده است به همین روی نیاکان ما نیایشگاههایی در کنار رودخانهها و آبهای روان برای بزرگداشت آب ساخته بودند که نمونهی آن در کنگاور کرمانشاه و بیشاپور همچنان پابرجا است.
دهمین روز ماه در گاهشمار مزدیسنی آبان_ایزد نام دارد. نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم، از هر ماه زرتشتی را آبان مینامند. در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته میشود. در اوستا بارها “آپ” به چم فرشتهی نگهبان آب، گفته شده و همه جا جمع آمده است.
آبان نام پارسی شدهی ایزد آبها یا آناهیتا است. در اوستا (اردیویسور آناهیتا) به چم رودخانهی نیرومند بیآلودگی نامیده شده است. آناهیتا که کوتاه شده این نام اوستایی است، نام الههی نماینده بر این آبهای روان بوده و یَشتی که در اوستا به مناسبت این الهه سروده شده آبان یشت نام دارد.
آب یكی از آخشیجهای چهارگانه و بسیار گرامی در نزد ایرانیان بوده و نیاكان ما ستایش ویژهای برای آب داشتهاند، به گونهای كه آتشكدهها را نزدیک چشمهسارها یا جویبارها میساختند تا هم ایزد آذر و هم ایزد آب، این دو آفریدهی نیک اهورایی را بستایند.
در ایران باستان، آلودن آب از گناهان بزرگ بهشمار میرفته بهگونهای كه بر روی رود، گذری میساختند، تا هنگام رفتو آمد، آب را گلآلود نكنند. همچنین ایرانیان برای شستشوی بدن در محفظهای به نام «آبزن» كه به اندازهی اندام انسان بود، آب ریخته و خود را میشستند. آبزن، چیزی همچون وان حمام است كه اینروزها از آن، بهره میجوییم.
” بخشهایى از اردویسور نیایش یا آبزور”
و توانایى و زور و آفرین باد به اهورامزداى فروغمند،
با شکوه و به امشاسپندان ، به آبهاى خوب مزدا داده،
به آب اردویسور آناهیتاى پاک ، به همهی آب هاى مزدا داده،
به همه ی گیاهان مزدا داده ، به همه ی ستودگان مادى و مینوى،
و به فروهرهاى پاکان و راستان که پیروز و پرتوان هستند.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
آبانروز است روز آبان
خرم گردان به آب رز جان
بنشین به نشاط و دوستان را
ای دوست به عز و ناز بنشان
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
از آب پرهیز کن و آب را میازار
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (آبان) بپرهیز از آب و ای جوان/میالای و میازار آب روان
یک پاسخ
مُجَسَمه = تَندیس
اِجلاس = نِشَست
بَحرِین = دو دَریا
اَسیر اَرَبیده یِ اَچیرِ پارسی اَست : اَ – چیر = چیره شُده
طَرّاحی = دَراَندازی ( طَرح گویا ایرانی – اوروپایی ست وَ هَمریشه با throw دَر اِنگِلیسی به مینه یِ اَنداختَن ، پَرتیدَن ، پَرتاندَن )
مُهَندِسی واژه اَرَبی شُده یِ مَهَنداز : مَه – اَنداز = بُزُرگ اَندازِشگَر
موجود اَست = هَستیده اَست ، باش دارَد ، بود دارَد ، بود وُ باش دارَد ( موجود نامِ کُنیده اَز وَجَدَ ست که اَرَبی شُده یِ وَشت یا گَشتِ پارسی ست ، هَستی اَز گَشتَن یا وَشتَن پَدید می آیَد.)
شِکل پارسی ست.
جاده ( گاده = gate ) گویا پارسی ست.
وَقت پارسی ست یِهتَر اَست وَغت یا وَخت نِوِشته شَوَد زیرا واتِ ” ق ” آمیزه ای اَز سِدایِ غ وَ خ اَست .
ناحیه = پَهنه ، گُستَره ( ویستَره ) ، پُشته ، فَراخه
اِمپِراطور = فَرمان رَوا ، فَرمان فَرما ، فَرمایَنده ، فَرمودار
وَصل می کَرد = وَست می کَرد ، می وَنداند
( وَستَن ، وَند )
باقی : واژه یِ پارسی اَرَبیده یِ ” بَغی ” ، بَغ نامِ خُدا دَر روزِگارِ پارین یا دیرین یا کُهَن ، چون خُدا جاوِدانه یا گاوِدانه یا هَمیشِگی ست بُنابَراین هَمیشه بَرجای می مانَد.
مَسیر اَز ریشه یِ پارسیِ : سِیر ، سِیل ( گُسیل : گُ – سیل ) ؛ مَسیر = سِیرگاه ، رَفتگاه
صَنعَت : اَز ریشه یِ صَنَعَ که خود اَربی شُده یِ سَن یا هَن یا هَم ( ساتوم به هاتوم) اَست یَنی ( یانی ) چیزی را سَرِ هَم کَردَن یا بَستَن ، هَنیدَن ، هَمیدَن ، سَنیدَن ؛ صَنعَت = هَنِش ، هَمَندِگی