امروز فرخ و پیروز روز خورداد امشاسپند و دیماه ۳۷۵۹ گاهشمار زرتشتی، سهشنبه 30 آذرماه ۱۴۰۰ خورشیدی، 21 دسامبر ۲۰۲۱ میلادی
شب چله، پیروزی نور و روشنایی بر سیاهی و تاریکی شب، بر شما ایرانیان و دوستداران فرهنگ و آیین نیک نیاکانی، همایون باد.
شب یلدا در فرهنگ ایرانی بهنام شب چله شناخته شده است و وابسته به زمانی است که ایرانیان مهر (:نور خورشید، نماد پیمانداری) را ستایش میکردند و هر بامداد به نشان پیشباز از روشنایی خورشید، نیایش میکردند و غروب آفتاب نیز با نیایش مهر به پسواز(:بدرقه) مینشستند که نمونه این نیایشها به زبان اوستایی بهنام مهر یشت و کوتاه شدهی آن به نام مهر نیایش همچنان در ادبیات اوستایی موجود است. آنان دریافته بودند که بزرگترین شب سال، پایان ماه آذر است و از فردای آن شب، روزها کمی درازتر خواهد شد بنابراین آن روز را هنگام زایش مهر و روشنایی نام نهادند. به باور ایرانیان روزگار باستان، «چله» زادروز خورشید است. هرودوت در کتاب یکم خود نوشته است که پارسها «زادروز» خودرا جشن میگیرند. نگارندهی برهان قاطع، ماکس مولر، کریستنِسن، مری بویس و کمابیش همهی خاورشناسان نوآوری جشن زادروز را به ایرانیان نسبت دادهاند که سپسترها از راه روم به اروپا انتقال یافت و جهانی شده است.
انار نماد چله؛ ایرانیان باستان در جشن شب چله گردهمایی داشتند و با خوردن آجیل و میوه شب را سپری میکردند تا گواه زایش مهر باشند بهویژه میوههایی به رنگ سرخ مانند هندوانه، انار و سیب سرخ، زیرا آسمان به هنگام سپیدهدم و غروب خورشید به رنگ سرخ درخواهد آمد.
این آیین شیرین ایرانیها هر سال با گرمی خاصی باشکوهتر از سال پیش برگزار میشود و روزی به یادماندنی را رقم میزند. نمیتوان با اطمینان گواهی داد که در آغاز رسم برگزاری شب چله چگونه به وجود آمد اما دلایل زیادی برای آن گفته شده است. در زمانهای ّباستان، ایرانیها از راه کشاورزی روزگار میگذراندند و با تغییر فصلهای سال کارهای آنها هم رنگ و بوی متفاوت به خود میگرفت. ایرانیهای باستان به تجربه فهمیدند که همین که شب اول زمستان فرامیرسد، به دیرپاترین شب سال میرسیم و پس از آن روزها بلندتر میشود. برای همین هم این شب را شب زایش (:میلاد) خورشید میدانستند. آنها بر این باور بودند که تاریکی نماد اهریمن و روشنایی نمادی از نیکیها است. برای همین هم در دیرپاترین شب سال، برای از میان رفتن اهریمن جشن میگرفتند و شادی میکردند. آنها در این شب سفرهای بزرگ پر از میوه و آجیل پهن میکردند و میکوشیدند شب را با قصهگویی بگذرانند. اینکه بعد از شب چله روزها بلندتر از روزهای قبل میشود، یعنی اینکه خورشید توانسته بر تاریکی پیروز شود. جالب است بدانید که رومیهای باستان هم به همانندسازی از ایرانیان این شب را جشن میگرفتند و حتا شماری از آنها زایش حضرت عیسی را در همین شب میدانستهاند.
شب چلهست می و مطرب بیارید
که این رسم کهن را پاس داریم
به آداب خوش پیشینیانی
به ماست آیین پیشین زنده داریم
به پا داریم رقص و پایکوبی
به دلها بوته شادی بکاریم
برافروزیم اجاق وز هیمه آتش
هر آن غم هست در آتش سپاریم
شب چله پسش خوش بامدادیست
چو دی آمد همی دلخوش بداریم
خورداد نام ششمین روز از هر ماه در گاهشمار زرتشتی است. پنجمین امشاسپند و پاس دارندهی آبها و سرسبزی است. خورداد در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُردات» یا «هُردات» به معنی رسایی و کمال است که در گاتها یکی از فروزههای اهورا مزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورا مزدا است. بخش هئوروه که صفت است به چم رسا، همه، درست و کامل. بخش دوم تات که پسوند است برای اسم، بنابراین هئوروتات به چم کمال و رسایی است. خورداد نماینده رسایی و کمال اهورامزداست.
خورداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آبها در این جهان، خویشکاری اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری میکند از این روی در آیین، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد میشود و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.ایزدان تیر و باد و فروردین از همکاران خورداد هستند.
در گاتها، از خورداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد میشود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آبها و گیاهاناند که به یاری مردمان میآیند و تشنگی و گرسنگی را شکست میدهند.
در یسنا، هات ۴۷، آمدهاست که اهورامزدا رسایی خورداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.
در متنهای کهن امشاسپند خورداد: چهارمین یشت از یشتهای بیست و یک گانهی اوستا، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خورداد است که در آن یشت از زبان اهورا مزدا یادآور میشود که «… یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خورداد را برای مردمان اشون بیافریدم…» و سپس تاکید میشود هر آن کس که خورداد را بستاید همانند آن است که همه امشاسپندان را ستایش کردهاست. در بندهش نیز درباره خورداد آمدهاست : «… است؛ او از آفرینش گیتی، آب را به خویش پذیرفت..»، چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست…»