ایرانزمین، روزگار باستان؛ عسگر بهرامی، تهران: فرهنگ معاصر، بهار 1400، 644 صفحه
یکی از امیدها برای گسترش دانش در هر جامعه آن است که کتابهای «عمومی» خوب و دقیقی دربارهی هر موضوع دانش در آن جامعهی خاص وجود داشته باشد؛ بهعبارتدیگر، این امکان وجود داشته باشد که بتوان کتابی عمومی در هر موضوع خاص را تهیه کرد و خواند تا با خواندن آن «کلیاتی» بیطرفانه اما «دقیق» و «غیرتخصصی» دربارهی مفاهیم آن دانش به دست آورد؛ منظور از عمومی در این نوشته آن است که این کتابِ خاصْ مهمترین مفاهیم، موضوعات و مسایل مربوط به آن دانشِ خاص را بهصورت عامهفهم، اما دقیق و با استفاده از منابع معتبر گرد آورده باشد.
این روزها، آرزوی مولف این سطور دربارهی دستیابی کتابی عمومی دربارهی کلیات تاریخ و فرهنگ ایران پیش از اسلام با دیدن کتاب عسگر بهرامی، ایرانزمین، روزگار باستان برآورده شد و بهعبارتدیگر چشممان روشن شد از دیدن کتابی که توانسته این قدر جالب و آموزنده مهمترین مطالب و موضوعهای مربوط به ایران پیش از اسلام را یکجا گرد آورَد. علیرغم اهمیت تهیهی کتابهایی کلی و عمومی در زمینهی ایران پیش از اسلام به زبان فارسی -متاسفانه- تعداد این کتابها چندان زیاد نیستند. در این میان، انتشار کتاب ایران، روزگار باستان نشان داد رویکرد رو به کمالی که همهی ما در مطالعات تاریخ و فرهنگ ایران آرزوی آن را داریم، همچنان در جامعه وجود دارد و -خوشبختانه- دستکم در این حوزه دچار واپسگرایی نشدهایم. انتشار همین یک کتاب کافی است که به عمق مطالعات این حوزه خوشبین باشیم!
ایران، روزگار باستان در چهار بخش، به ترتیب به بررسی کلیات (جغرافیا و اقلیمشناسی)؛ تاریخ سیاسی؛ تاریخ اجتماعی و اقتصادی و تاریخ فرهنگی سرزمین ایران پرداخته است. یک جدول ترتیب تاریخی (گاهنگاشت) جالب نیز در صفحات 217-232 کتاب وجود دارد که بهطور خطی گزارشی از مهمترین رخدادهای تاریخی ایران تا سال 651 میلادی و پایان شاهنشاهی ساسانی را بهدست میدهد.
کتاب رویهمرفته در 28 فصل، گزارشی از مهمترین عناصر سازندۀ ایران تاریخی-فرهنگی و اجتماعی به دست میدهد. آنچه در سراسر کتاب بهعنوان اصول و مبانی تاریخ و فرهنگ ایران طرح شده کاملاا بیطرفانه است و به تعبیر دیگر نویسندهی محترم کوشش کرده از هیچ سمت پشت بام نیفتد، اما آنچه بسیار جالب است آنکه بهسختی میتوان موضوعی را دریافت که در این کتاب به آن پرداخته نشده باشد: از سکهشناسی تا پزشکی، در کنار تاریخ و بازرگانی، همه و همه موضوعهایی هستند که فصلی در کتاب به آنها اختصاص یافته است.
اجازه بدهید کمی هم از «ریاضی» کمک بگیریم. به جز بخش اول کتاب که به بررسی کلیات تاریخ ایران پرداخته، سه بخش بعدی کتاب، حجمی کاملا برابر دارند و این نشان میدهد نویسنده، پیش از دست به قلم گرفتن، دستکم مهندسی حجمی متناسبی انجام داده و توانسته بین بخشهای مختلف کتاب توازن جالبی برقرار کند. موضوعی که کمابیش مانع از آن میشود ذهن خواننده نسبت به «اهمیت» بخشهای سهگانه از کلیت تمدن ایرانی (سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) پیشداوری کرده و یکی را مهمتر از دیگری بداند. در انتهای هر فصل نیز، منابعی که یاریگر نویسنده در تدوین کتاب بودهاند، معرفی شدهاند و این البته به جز پیوست کتاب، در معرفی و بررسی منابع و ماخذ است که طی آن، گزارشی کمابیش انتقادی از منبعشناسی دستاول ایران پیش از اسلام داده شده است.
دقت نویسنده در تدوین فصلهای کتاب ستودنی است. در این میان، منباب «بعضی توصیهها و پیشنهادها» چند نکته نیز طرح میشود تا شاید مولف محترم به آنها دقتی نماید:
– در صفحه 234 و به هنگام ذکر وقایع سال 480 پیش از میلاد، نکتهای وجود دارد که خوب است نویسنده، محترم به آن دقت کند.
– تاکیدی که نویسندهی محترم (از جمله در صفحه 226) به ذکر جایْنام میانرودان دارد، ذهن را به این سمت و سوق میدهد که «شاید» بهتر باشد در ذکر جایْنامهای دیگر، از جمله در صفحات 64، 133 و 251 و نیز همین دقت زائدالوصف به کار گرفته شود.
همچنین، گفتنی است وسواس مولف در ذکر منبع و به روایتی مستندسازی آنچه به قلم آمده نیز ستودنی است؛ اما بهعنوان نمونه، دربارهی ضرب سکه و رویهمرفته مطالعات سکهشناختی (منابع ذکرشده در ص 324) و مطالعات گاهشماری (منابع ذکرشده در ص 587) منابع مهمتر و جالبتری (حتی به زبان فارسی، فارغ از انبوه منابع به زبانهای اروپایی) وجود نداشته که بتوان از آنها نیز یاد کرد؟
یک کلام نیز باید به اولیای کتابخانهی ملی ایران گفت: در ردهبندی کنگرهی ذکرشده در صفحهی حقوقی کتاب (به روایت دیگر، فیپای آن)، کتاب ایرانزمین: روزگار باستان ذیل ردهی DSR و با شمارهی کاتر 109 قرار گرفته که برابر آنچه در گسترش ردهی تاریخ ایران در نظام کتابخانهی ملی ایران ذکر شده؛ متضمن ردهبندی برای آثار کلی، کلیت تاریخ ایران (قبل و بعد اسلام) و نویسندگان جدید قرن چهاردهم است که کاملا درست به نظر میرسد؛ اما واقعا فقط اطلاق موضوع «ایران- تاریخ» آنگونه که در صفحهی حقوقی و فیپای کتاب آمده و نشاندهندهی «موضوعی» است که کتابخانهی ملی ایران به این کتاب داده، کافی است؟ آیا این ردهبندی میتواند به بازیابی این کتاب، از طریق موضوع، برای جستوجوگران در مراجعه به کتابخانه ملی ایران، وافی به مقصود باشد؟
موضوع پایانی، گلهگذاری از قیمت بسیار زیاد این کتاب است آیا این قیمتْ آنی هست که جوانان، علاقهمندان و عاشقان فرهنگ و تاریخ ایران (آنانی که قاعدتا مخاطب این کتاب هستند) بتوانند از پس خرید آن برآیند؟ آرزو میکنم روزی، در دولتی، وزارت ارشاد در کنار اینهمه کار ریزودرشت و نامربوط و نامربوط و نامربوط که میکند، فکری هم برای کنترل قیمت کاغذ کند که درد اصلی عرصهی فرهنگ در این روزهاست. در کنار هر کار دیگری.
* فرید قاسملو، عضو گروه تاریخ علم، بنیاد دائرهالمعارف اسلامی
یک پاسخ
با درود. ارزش پولی این کتاب چقدر قید شده است؟ از آن یادی نشده است. تشکر