لوگو امرداد
سرو کهن‌سال فراگرد پدیده‌ای طبیعی و تاریخی

از ریشه تا همیشه

سرگذشت فلات ایران زمین و مردمانش در بیشتر موارد در پیوندی ژرف با اساتیر و داستان‌های راستین (:واقعی) که امروزه به افسانه می‌مانَد، هستند. مسایلی که در نگاهی کلی به نیک و بد (اهورایی و اهریمنی) بخش‌بندی می‌شوند و البته در این میان طلایه‌دار یکتاپرستی و روشنایی ‌رستی، زرتشت بزرگ به‌درستی به مانند یک آموزگار فیلسوف، نوری در تاریکی می‌افروزد.

یکی از این آموزه‌های نیک، فرهنگ درختکاری است؛ آن‌هم درختی که پس از سده‌ها و نیز در دوران اسلامی به صورت نمادی مهم در فرهنگ اجتماعی و سیاسی ایران زمین در‌آمده است؛ درخت سرو . از دیرباز تصویر حجاری شده این درخت را در معماری باشکوه تخت جمشید می‌بینیم و در دوران اسلامی، بُته جقه در هنر دوزندگی و عَلَم عاشورایی در آیین و مناسک تشیع اشاره به سرو دارد.

در فلات ایران ، به طور کلی سه‌گونه درخت کهن‌سال بیش از بقیه گونه‌ها موجود است؛ چنار، توت و سرو. از گذشته مردمان بر این باور بودند که زرتشت از بهشت با خود درخت سرو را آورده بنابراین در مناطقی که در آن دوران قابلیت سکونت داشته است این درخت یافت می‌شود. گرچه امروزه بیشتر این درخت‌ها را در مناطقی دور افتاده و متروک می‌یابیم که البته این خود شاید نکته مثبتی باشد از این منظر که دور از گزند و طمع انسان‌ها، سده‌ها به زندگی خود ادامه داده و از این رو تبدیل به نماد آزادگی، ایستادگی، مقاومت اعتدال و صلح با همگان شده است؛ حتی در شرایط خشک و کم آبی و سرما و گرما.

درخت سرو کهنسال در این پژوهش، در گستره‌ی خراسان و در جوار شهر توس، زادگاه و آرامگاه حماسه سرای بزرگ ایران، حکیم فردوسی توسی،  به نام باغ فراگِرد است؛ به نشانی 9 کیلومتری شمال مشهد در جاده کلات.

نکته جالب توجه در خصوص آثار کهن ، گویش محلی است به طوری‌که مردم این روستا به درخت سرو، سُوْر می‌گویند و چون در حاشیه این روستا قرار دارد به «درخت باغ فراگرد» معروف شده است. نیز به آن در گویش خراسانی «سُوْز» به معنی همیشه سبز می‌گویند که این گویش در بخشی از شاهنامه فردوسی در ارتباط با محل درگذشت و ناپدید شدن یزدگرد در گلمکان امروزی به نام «چشمه سبز» است که او با گویش خراسانی خود از آن مکان به شکل «چشمه سُو» یاد کرده است که پژوهش در این باب نیز مجالی دیگر می‌طلبد.

چو او کشته شد اسب آبی چو گرد   

 بیامد بدان چشمه لاژْوَرد

 

به آب اندرون شد تنش ناپدید                                               

کس اندر جهان این شگفتی ندید

به طور کلی یکی از ویژگی‌های عوام ، داستان سرایی و افسانه‌سازی از پدیده‌های تاریخی و کهن است که البته همین امر می‌تواند سبب زنده نگاه‌داری بسیاری از مناسک و پدیده‌ها در سده‌های پی‌درپی باشد. در این روستا پای صحبت پیر و جوان نشستم تا درک کنم آن‌ها از این درخت چه می‌دانند ! آنچه انتظار می‌رفت روی داد؛ شنیدن داستان‌هایی شگفت. یکی از ریش‌سپیدان با هیجانی وصف ناشدنی و شاید کمی بیمناک گفت : مراقب باش، از قدیم زیر این درخت پر از مار است … نوجوانی نیز این گفته را تایید کرد اما هیچ‌کس نمی‌دانست علت چیست. دیگران نیز از آن حاجت می‌گیرند و به آن دخیل بسته بودند.

خب به طور طبیعی هیچ پاسخ منطقی در خصوص «مارهای زیر این درخت» از آنها دریافت نشد چرا‌ که مشخص است به صورت داستانی آگاهانه نسل به نسل و سینه‌به‌سینه نقل شده است.

آگاهانه از این‌رو که در منابع به این نکته اشاره شده که خدای سرو، خورشید است و پس از رشد و نمو، دیگر حتی کاری با خورشید هم ندارد و آنچه خود تشخیص دهد به صورت مستقل همان است. اما مار، با پوست اندازی ادواری خود مانند خورشید، تجدید حیات می‌کند پس نماد مرگ و تولد دوباره است و چون وابسته به زمین و زیرزمین بود، دشمن خورشید-خدا به شمار می‌رفت که این در مورد تسخیر کردن سرو مصداق پیدا می‌کند چرا که سرو نماد زندگی پس از مرگ نیز هست. از سوی دیگر می‌توان در نماد «شر بودن مار» تردید کرد زیرا در صحنه‌های شکار آیین میتراییسم، مار در کنار مهر به عنوان همراه او می‌خزد و نیز برپایه‌ی شاهنامه، مار با آتش و جشن سده ارتباط دارد. اما تمامی این بازگفت‌ها (:روایات) و تفسیرها به خاستگاه فکری و جغرافیایی مردمان هر منطقه بازمی‌گردد که هر پدیده‌ای می‌تواند تبدیل به نمادی شود که در گوشه‌ای دیگر از گیتی معنای کاملا متفاوتی پیدا کند. برای نمونه گمان می‌کنم بی‌دلیل نیست که به خاطر شکل پیچ در پیچ تنه درخت آنجا را با لانه‌ی مارها همانند دانسته‌اند.

برای آشنایی بیشتر با بافت آنجا به دیدار جعفر اصغری، فرنشین (:رییس) شورای اسلامی روستای باغ فراگرد، رفتم و جا دارد برای زحمت‌ها و راهنمایی‌هایشان و در دسترس گذاشتن مستندات و تعدادی تصویر و نوشته‌های مرتبط سپاس‌گزاری کنم.

برپایه‌ی گفته‌ی وی نزدیک‌به سه سال پیش گروهی از کارشناسان خبره اداره کل میراث فرهنگی به محل اعزام شده و با  پژوهش‌های کارشناسی سن این درخت میان 1200 تا 1500 سال گمان زده شده است.

در خصوص پندار و درک مردمان این روستا و داستان‌سرایی‌ها در مورد این درخت جویا شدم که فهمیدم بزرگتر‌ها این درخت را نظرکرده دانسته و حرمت ویژه ای برایش قائل اند به طوری‌که اگر کسی به این درخت آسیبی برساند، در زندگی خیر نخواهد دید یا به عبارتی دچار نفرین خواهد شد.

اما در گرامیداشت این درخت باید گفت مردم  روستا از گذشته‌های دور تاکنون روز سیزدهم فروردین هرسال – روز طبیعت – و یا در اردیبهشت ماه گِرد این درخت آمده و با پختن آش محلی یا نوعی سوپ به نام بلغور خدا برای بارندگی ، دفع بالایای طبیعی و تندرستی همگان به جشن و پایکوبی می‌پردازند و دختران هم تاب بازی می‌کنند. این آش متشکل از جوانه گندم ، حبوبات ، سبزی، پیاز، برنج نیمه و ادویه جات است که شبیه نذری میان مردم روستا پخش می‌شود.

از دیگر بازگفت‌های زیبای داستانی در این‌باره گفته‌ی یکی از ریش‌سپیدان روستاست مبنی بر اینکه حکیم فردوسی بزرگ با اسبی سپید مدتی در پای این درخت آسوده است.

مشخصات عمومی اثر :

نام اثر : درخت سرو باغ فراگرد

نام به لاتین : Deraxt-e Sarv-e Bagh Faragerd

نام بومی : درخت سور

نام بومی به لاتین : Derakht-e Sovr

نام انگلیسی اثر : Bagh Faragerd Cypress

نام علمی اثر : Cupressus Sempervirens

گفتنی است که اداره‌ی میراث فرهنگی قول همکاری برای بهبود اوضاع محوطه این درخت را داده از جمله حفاظ‌کشی در پیرامون درخت و دیگر کارهای بایسته که البته هنوز کاملا محقق نشده است.

در یکی از عکس‌های زیر که توسط آقای جعفر اصغری ثبت شده حضور یگان آتش‌نشانی مشهود است که به دلیل بازی کودکان درخت دچار حریق شده که البته با تماس به‌هنگام یگان آتشنشانی در محل حاضر و به اطفای حریق پرداخت و خوشبختانه درخت آسیبی ندید. چقدر زیباست به فرزندانمان افزون‌بر آداب اجتماعی، حق زندگی و حفظ و احترام همه‌ی موجودات را بیاموزیم.

فهرست منابع :

  • دیدنی های مشهد و طرقبه، شاندیز : محمود طغرایی – محمدرضا شیخ – نشر محقق. 1391
  • شناسایی و معرفی آثار برگزیده طبیعی استان خراسان رضوی – جلد 1 درختان کهنسال – محمدرضا شیخ
  • معرفی کهنسال‌ترین درختان استان خراسان رضوی ؛ کنگره بین المللی سالانه یافته‌های نوین در علوم کشاورزی و منابع طبیعی، محیط زیست و گردشگری – علیرضا زارع – مصطفی خوشنویس – محمدرضا شیردل
  • سحرنامه – مجید نیک پی
  • ویکی پدیا فارسی
  • فرهنگ اساطیر ایرانی، خسرو قلی زاده، چاپ نشانه ،1388
  • تاملی در نام چشمه سو، فاطمه جهانپور، فصلنامه تاریخ ایران باستان، شماره سوم، پاییز و زمستان 1385

فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، جیمز هال، ترجمه رقیه بهزادی، نشر فرهنگ معاصر، 1380

 

 

01

1 30

02

 

03

3 24

4 27

5 26

6 23

7 21

8 20

2 29

فرتور از شرمین نصیری و جعفر اصغری است.
6744

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

یک پاسخ

  1. سلام بر دوستان اهل فن و هنر
    عالی بود
    دستتون طلا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-07