زمانی در ماه اسفند علاوه بر تمامی جنبوجوش و مراسمهایی که با نزدیک شدن به نوروز، هرکدام از محلات یزد را در بر میگرفت؛ گروهی که عنوان «معتمد» داشتند و از هر کدام از محلههای زرتشتی نشین یزد بودند و یا حداقل اینکه مسئولیت آن محله را بر عهده داشتند، در ساختاری که توسط «کمیته مددکاری کانون دانشجویان زرتشتی» هماهنگ میشد، تلاش میکردند که در آستانه سال نو مجموعهای از کمکهای مالی و جنسی خیراندیشان را به افراد و خانوادههایی که تشخیص داده میشد نیاز به این کمکها دارند، برسانند. زمان دیگری که این برنامه معمولا حتمی بود، در شروع فصل زمستان بود که در آن زمان هم مجموعهای از کمکهای مالی و جنسی پخش میشد که از جمله آنها پتوهایی بود که «معتمدین» به فرد یا افراد مورد نظر در آن محله میدادند. این کمکها که طبیعتا تلاش میشد در حدی که میتوانست «محرمانه» باشد، در ماههای دیگر سال نیز تداوم داشت. یکی دیگر از برنامههایی که تقریبا به طور مرتب انجام میشد، همراهی پزشکی به یزد توسط برخی از اعضای کمیته مددکاری کانون دانشجویان زرتشتی بود. این پزشک معمولا در پذیرش گاه محله یزد، افرادی را که در آن یک یا دو روز میآمدند به رایگان ویزیت میکرد. در روزهای پیش از حضور پزشک، معتمدین به مردم محلههای زیر پوشش خود خبر میدادند که چه روزهایی پزشک خواهد آمد و اگر پزشک تخصص خاصی داشت، اعلام میشد. معمولا در آن چند روز، پذیرش گاه پر بود از گروههای سنی مختلف و به ویژه افراد مسن و نه الزاما در زمینه تخصص پزشک. این برنامهها در تمامی طول سال و به طور تقریبا منظم با هماهنگی «کمیته مددکاری کانون دانشجویان زرتشتی» و گروهی که عنوان «معتمد» داشتند، انجام میشد. معمولا در همان زمانی که اعضای «کمیته مددکاری کانون دانشجویان زرتشتی» برای همراهی پزشک به یزد میآمدند، نشستی هم با گروه «معتمدین» برگزار و هماهنگی درباره فعالیتها انجام میشد. لازم به ذکر است که نویسنده این یادداشت عضویتی در «کمیته مددکاری» یا در گروه «معتمدین» نداشته است و آنچه که در این پاراگراف آمده است، مشاهده و برداشت غیرمستقیم نویسنده در یزد از حدود سالهای 1369 تا 1374 خورشیدی است. شاید بتوان این سالها را نسبت به سالهای بعد از آن، اوج هماهنگی و موفقیت فعالیتهای «کمیته مددکاری کانون دانشجویان زرتشتی» در یزد دانست. موفقیتی که شاید مهمترین دلیل آن این بود که اعضای «معتمد» تقریبا همان اعضای «انجمن دینی یزد» و تحت تاثیر شخصیت و خردمندی روانشاد خداداد خنجری همکاری گستردهای را در این زمینه داشتند. شوربختانه با بیماری و سپس درگذشت خداداد خنجری و البته دگرگونیهای بعدی اجتماعی آن ساختار هماهنگی در طول سالهای بعد ضعیف و آرام آرام از بین رفت! پرداختن به این فعالیت در این مقدمه به این دلیل بود که شاید بتوان سازماندهی و روشمندی «کمیته مددکاری کانون دانشجویان زرتشتی» را یکی از بهترین و گسترده ترین فعالیتهای از این نوع در جامعه زرتشتی در زمان خود دانست.
در حدود سالهای 1390 تا 1393 خورشیدی تلاش کردم در مورد «کمیته مددکاری کانون دانشجویان زرتشتی» و گروه «معتمدین» یزد پرسوجو کنم. امیدوارم اگر گزارش بهتری وجود دارد منتشر شود اما ظاهرا در ساختار کانون دانشجویان زرتشتی دیگر تنها اسمی از این «کمیته» باقی مانده بود و فعالیتها بسیار محدود بود! اما شاید بتوان دنباله آن را در همین دوره در «گردهمایی انجمنها و نهادهای زرتشتی» پیگیری کرد. در این نشستها کارگروهی به نام «کارگروه مددکاری» تابلویی خاص به خود داشت و البته نمایندگان دیگری نیز از سازمانهای خیریه دیگر به ویژه از کرمان شرکت میکردند. البته شاید ساختار و گزارشی از چگونگی روش پیشنهادی «کارگروه مددکاری» در این زمانها و بعد از آن در جایی باشد! اما اگر برداشتم از برخی گفتگوهای آن زمان درست باشد، ظاهرا تلاش میشد که چیزی به نام «مددکار» و «مددجو» تعریف شود. انجمنهای هر شهر و محل باید در این ساختار، «مددکاری» را به کارگروه مددکاری معرفی میکردند تا آنها با هماهنگی کارگروه مددکاری، «مددجویان» را تحت پوشش قرار دهند. در همین دوره، برای ایجاد گفتگو در یکی از نشستهای گردهمایی انجمنها و نهادهای زرتشتی گفتگویی مقدماتی را درباره آنچه که «مقدمهای بر خدمات اجتماعی زرتشتیان» میتوان نامید، ارائه دادم و گفتگوی کوتاهی در این زمینه انجام شد. پس از آن در دو گفتگوی دیگر با دو نفر از «مسوولین» درباره این طرح در کنکاش یگانگی؛ به نظرم رسید که ظاهرا آمادگی گفتگو وجود ندارد و باید صبر کرد تا زمان مناسبتری پیش آید! پس از آن، فرصت این پیش آمد که در جمع گروهی از افراد علاقهمند و در چند نشست غیررسمی در یکی از بنیادها به بررسی و گفتگوی بیشتر درباره این طرح بپردازیم.
زمان به سرعت گذشت و هر چند از دور، اما همیشه کنجکاو این بودم که جامعه زرتشتی ساختار خیراندیشی درون خود را با توجه به دگرگونیها و زمان چگونه به پیش میبرد؟! دنبال کردن گزارشهای گردهمایی انجمنها و نهادهای زرتشتی در این حد بسیار محدودی که در «رسانهها» انعکاس مییابند یکی از راههایی بود که میتوان دید مسوولین در برخورد با موضوع مهم خیراندیشی جامعه در طول این سالها چه روند و گفتگویی را ایجاد کردهاند و روند تصمیمگیریشان چگونه بوده است؟ گزارش بیست و نهمین گردهمایی انجمنها و نهادهای زرتشتی در 28 اردیبهشت 1397 در این مورد چنین میگوید: « در رابطه با مددکاری و کارگروه مربوطه، گزارش ارائه شد و مقرر شد تا این کارگروه با هدف یکپارچهسازی اطلاعات تشکیل گردد و گزارش خود را در همایش بعدی ارائه کنند». به دنبال آن در گزارش بعدی در این رابطه در نشست اسفندماه 1397: «با توجه به مشکلات اقتصادی پیش آمده هنگام ارائه کارگروه مددکاری از انجمنهای حاضر خواسته شد تا در سال آینده درصد بیشتر از بودجه خود را به فعالیتهای مددکاری اختصاص بدهند … قرار شد نشست کارگروه مددکاری با هدف یکپارچهسازی عملکردها در اردیبهشتماه سال آینده به میزبانی موسسه مهرآوران یسنا کویر یزد تشکیل شود».
بسیار مناسب است که حال که موسسهای رسمی و غیرانتفاعی و با مجوز و تحت نظارت اداره کل بهزیستی تاسیس شده است گفتگویی درباره روشمند کردن و دگرگونی در روش خیراندیشی درون جامعه آغاز شود. مخصوصا اینکه این موسسه جنبههای مختلف مالی، روانشناسی، توانبخشی و … خدمات اجتماعی را در اهداف خود دارد. هنگامیکه موسسهای مستقل و با مجوز و تحت نظارت اداره کل بهزیستی تاسیس شده است، بیشک چنین موسسهای نیاز به روش و کارکردی مشخص و شفاف دارد. خوشبختانه فرصت گفتگویی کوتاه با یکی از مسئولین این موسسه نشان داد که میتوان به دگرگونی در روش خیراندیشی جامعه در چهارچوب این موسسه امیدوار بود، به همین دلیل و برای روشمند کردن و شفاف کردن خیراندیشی جامعه چه از طرف انجمنها و سازمانها و چه از طرف افرادی که از خدمات استفاده میکنند، به پیوست، مجموعهای پیشنهادی ارائه میشود. این مجموعه شامل یک پیشگفتار، چگونگی وضعیت و یک نمونه «برنامه» است. این «برنامه» تنها نمونه است و در موارد دیگر نیز «برنامههایی» تهیهشدهاند. علاوهبراین، هر «برنامه» آییننامههای مربوط به خود را دارد و در صورت نیاز میتواند در اختیار موسسه مهرآوران یسنا کویر یزد یا هر انجمن دیگری، قرار گیرد.
آنچه که در متون پیوست میآید، پیشنهادی است که پایه و اساس آن نتیجه تجربه و مشاهده شخصی نویسنده این یادداشت از چگونگی کارکرد خیراندیشی در درون جامعه زرتشتی است. از سوی دیگر تجربه روشی است که در دو کشور فرانسه و کانادا به عنوان خدمات اجتماعی در اختیار شهروندان قرار میگیرد! لازم به ذکر است که جامعه کوچک زرتشتی هرچند بسیار کوچک اما خیراندیشی در درون خود دارد و هرچند اطلاعاتی درباره میزان دقیق آن وجود ندارد، اما میزان قابلتوجهی را برای آن هزینه میکند. برای نمونه طبق آماری که بنیاد خیریه سیروس یگانگی در اختیار نویسنده این یادداشت قرار داده است در سال تحصیلی 97-1396 به مجموع 292 دانشجو مبلغ بیش از یکصد میلیون تومان کمکهزینه در چهارچوب وام دانشجویی پرداخت شده است. از سوی دیگر انجمنها و سازمانها بخش عمدهای از مدیریت و ساختار و زمان تصمیمگیریهای خود را به این موضوع اختصاص میدهند. برای نمونه در چندین جلسهای که مدتی به عنوان شنونده در نشست انجمن زرتشتیان تهران شرکت میکردم و تصمیمات مربوط به «مددکاری» مطرح میشد و رایگیری میشد برایم سوال بود که «روش انتخاب و روش اختصاص این هزینهها» از چه معیاری پیروی میکند؟! همه اینها نشان میدهد که نیاز به فرهنگسازی، روشمند بودن و شفاف بودن روشهای خیراندیشی برای این جامعه کوچک هم لازم است. در پایان باید خاطرنشان کرد که خدمات اجتماعی موضوعی بسیار پیچیده و بسیار گسترده است که این گفتگو میتواند اولین قدمها در پرداختن به آن باشد. متنهای پیوست را در پی دی اف شمارهی 1 و شمارهی 2 ببینید.
*بهمن مرادیان، مرکز پژوهشی بندهش: زبان های ایرانی و پژوهشهای زرتشتی
2 پاسخ
کمک های نقدی و غیر نقدی ، بهتر از کمک مالی و جنسی است
فرامرز، درست می گویید به کار بردن واژّه های کمک های «نقدی و غیرنقدی» به جای کمک «مالی و جنسی» بهتر است (شاید این انعکاس کلماتی بود که در آنزمان در یزد به کار می بردیم!). درهر صوررت اینجا آن را اصلاح می کنم. سپاس. امیدوارم با دیدن این دو کلمه در پاراگراف اول از کل نوشته ناامید نشده باشید و به خواندن ادامه داده باشید. درهرصورت در هر موردی (واژه، متن، محتوا) گفتگویی صورت گیرد عالی است. سپاس