امروز خور ایزد و اسفندماه ۳۷۵۹ گاهشمار زرتشتی، پنجم اسفندماه ۱۴۰۰ خورشیدی، 24 فوریه 2022 میلادی
پنجم اسفندماه سالروز درگذشت پرویز فنیزاده یکی از بازیگران سرشناس تاریخ سینمای ایران و بازیگر فیلمهای «رگبار»، «گوزنها»، «دایی جان ناپلئون» و «تنگسیر» است.
سال 1358 سالی بود که بیشتر هنرپیشه های سینمای پیش از انقلاب در بلاتکلیفی بسر میبردند و سینما در انتظار سرنوشتی مبهم. در چنین شرایطی جامعه هنری ایران مردی را از دست داد که خبر درگذشتش در اوج هیاهوی خبرهای انقلاب در حاشیه قرار گرفت و اگر او در «دایی جان ناپلئون» به ایفای نقش مش قاسم نپرداخته بود حتا در همان کوتاه خبر هم در رسانههای آنزمان بازتاب نمیشد.
فنیزاده زاده ۵ بهمن ۱۳۱۶ در تهران زاده شد. پیش از فعالیت هنری، حروفچین و مصحح روزنامه اطلاعات بود. در سال ۱۳۳۷ به كلاسهای هنرهای دراماتيک رفت و با گروهی از دوستانش گروه «تیاتر گلسرخ» را تشكيل داد. در سال ۱۳۴۰ به عضويت گروه «تیاتر پازارگاد» درآمد. از اين پس در مقام بازيگر حرفهای تیاتر به فعاليتهايش ادامه داد و كار در روزنامه را رها كرد و به اجراي نقشهايی در صحنه و تلويزيون پرداخت. او در سال ۱۳۴۵ به استخدام اداره هنرهای دراماتيک «اداره برنامههای تیاتر» درآمد.
برخی از نمایشهایش عبارتند از: در منطقه جنگی، مستاجر، فرانسوا، پرواربندان، وای بر مغلوب، يک نوكر و دو ارباب، حسن كچل، خوشا بهحال بردباران، مردههای بیكفن و دفن، باغ وحش شيشهای، استثنا و قاعده، سرگذشت مرد خسيس، سرباز لافزن، خبرچين، استحاله، دست بالای دست، جعفرخان از فرنگ برگشته، جايی كه صليب گذاشتهاند، آی بی كلاه آی با كلاه، چوب به دستهای ورزيل، پستخانه، مترسكی در شب، قطار سريع السير سانتياگو، مسافران، گرگها و شش شخصيت در جست و جوی نويسنده.
استعداد و انعطاف وی در بازيگری پای او را به سينما باز كرد. ايفاي نقش یک روشنفكر پرحرف و مخالف خوان در خشت و آينه (۱۳۴۴) ساخته ابراهيم گلستان، نخستين حضور او در جلو دوربين فيلمبرداری بود. او پس از بازی كوتاه ديگری در فيلم گاو (مهرجویی ۱۳۴۸) در فيلم رگبار (بيضایی ۱۳۵۰) و سپس تنگسير (امير نادری ۱۳۵۲) به ايفای نقش پرداخت.
بازیهایش در نقش آقای حكمتی (رگبار) و اسماعيل (تنگسير) يكی از ويژگيهای بارز او را نشان داد. او سپس به ايفای نقش در فيلمهای گوزنها ( كيميایی ۱۳۵۴) و بوف كور ( درمبخش ۱۳۵۴) پرداخت.
فنیزاده هم چنين در دو مجموعه تلويزيونی داییجان ناپلئون ( تقوایی ۱۳۵۴) به نقش«مش قاسم» و سلطان صاحبقران (حاتمی ۱۳۵۵) در نقش «مليجک» استعداد خود را نشان داد.
او در فیلمهای دیگری چون غريبه (شاپور قريب ۱۳۵۱) شام آخر (شهيار قنبری ۱۳۵۵) جمعه (كامران قدكچيان ۱۳۵۶) سرخ پوستها (غلامحسين لطفی ۱۳۵۷) باغ بلور (ناصر محمدی ۱۳۵۷) قدغن ( داود نژاد ۱۳۵۷) و اعدامی (محمدباقر خسروی ۱۳۶۰) نیز بازی کرد که با مرگش رضا كرم رضایی نقش او را در فیلم اعدامی بردوش گرفت.
او در عمر کوتاه بازیگری 15 فیلم سینمایی، 27 نمایش و دو فیلم تلویزیونی ماندگار را در کارنامه هنری خود ثبت کرد.
فنیزاده در ۴۲ سالگی درگذشت. به روی سنگ مزارش تکه کلام مشهور او در سریال دایی جان ناپلئون نقش بسته است: تا قبر آ آ آ آ. دختر او دنیا فنیزاده، بازیگری و کار در سینما و تاتر و تلویزیون را از پدرش به ارث برد و با بازی و عروسکگردانی کلاه قرمزی نامش را برجسته ساخت. دنیا فنیزاده نیز در ۴۹ سالگی درگذشت.
خور یا هْوَر به چم (:معنی) خورشید، نام یازدهمین روز از هر ماه در گاهشمار زرتشتی است. آفتابخوانٓ خور، خوانًخور در گاتها به چـم خورشید آمده و اوستا هْوٓر آمده در پارسی خُور و هور یا خورشید مىگویند. هَورَخْشَئِتَو در پهلوى خْوَرَشتٓ در گاتها بدون شئت آمده است.
خراسان نیز از واژههای كهن و سرزمینهای خاوری بوده و به خورآسان مىخواندند به چم بر آینده و بالا رونده همان خورشید را گویند.
«ویس و رامین نو شتهی فخرالدین گرگانی»
بر آمدن گاه خورشید هركس سر آید
خراسان آن بود كز وی خور آید
خراسان پهلوی باشد خور آید
عراق و پارس را زو خور بر آید
خراسان هست معنی خور آبان
كجا زو خور بر آید سوی ایران
«سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش»
روز خور است ای به دو رخ همچو خور
تافت خور از چرخ فلک باده خور
باده خور و نیز مرا باده ده
افسوس احوال زمانه مخور