امروز فروردین ایزد و اسفندماه ۳۷۵۹ گاهشمار زرتشتی، 13 اسفندماه ۱۴۰۰ خورشیدی، چهارم مارس 2022 میلادی
13 اسفند یادروز درگذشت دکتر فاطمه سیاح، از بنیانگذاران کانون بانوان در وزارت فرهنگ است وی بهعنوان نخستین بانوی استاد دانشگاه، پایهگذار کرسی نقد ادبی در دانشگاه تهران شناخته میشود.
دکتر سیاح دارای دکتری ادبیات اروپایی از دانشکده ادبیات دانشگاه مسکو و استاد سنجش ادبیات و ادبیات روسی دانشگاه تهران، هموند هیات مدیره «کانون بانوان ایران» و هموند هیات مدیره «انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی» بود. او یکی از کنشگران حقوق زن در ایران شناخته میشد.
فاطمه رضازاده محلاتی نامور به فاطمه سیاح نخستین استاد ایرانی است که با آگاهی از نظریات نقد ادبی جدید جهان، نسل جوان ایران را با مبانی و معیارهای نقد علمی آشنا کرد. سبک و سیاق او در نقد ادبی، مبتنی بر رئالیسم و مارکسیسم و تحت تأثیر نقادان بنام روس از جمله بلینسکی و چرنیشفسکی بود. گفتارهای او در نقد و سنجش ادبیات دارای آنچنان ارزش و اعتباری است که میتواند فصل مهمی از تاریخ نقد ادبی ایران را به خود اختصاص دهد. فاطمه سیاح را میتوان از جمله نخستین منتقدان ایرانی دانست که به مبانی و اساس نقد جدید توجه نشان داده است. وی از پیشگامان ایجاد تردید در رای و نظر شرق شناسان اروپایی درباره ادبیات ایران است و نخستین بار در این مسیر گام نهاد که در ارزیابی اسناد و مدارک وی میتوان به تحلیلهای انتقادی دکتر فاطمه سیاح دست یافت. در ایران، عضو کنگره فردوسی شد و به تدریس زبان فرانسه و روسی پرداخت، تا این که در سال ۱۳۱۷ در دانشگاه تهران به درجه دانشیاری و در سال ۱۳۲۲ به درجه استادی رسید.
پرویز ناتل خانلری، زهرا کیاخانلری و سیمین دانشور از جمله بزرگانی هستند که در پیشگاه استادی چون فاطمه سیاح پرورانده شدند. وی در نخستین بودن پیشگام بود. او نخستین شماره مجله «حزب زنان ایران» را در دی ۱۳۲۴ منتشر کرد. سیاح پس از ورود به ایران، به جنبش مدنی زنان ایرانی پیوست که از دوره مشروطه با تشکیل انجمنها و انتشار نشریات ویژه زنان آغاز شده بود. او در زمینه حقوق زنان و ارتقای سطح علمی و فرهنگی آنان به چهرهای شاخص تبدیل شد. در سال ۱۳۲۲ همزمان با تشکیل حزب زنان ایران، به عضویت آن در آمد. این حزب بعدها به شورای زنان ایران تغییر نام یافت. او از طرف حزب برای سخنرانی به ترکیه سفر کرد و در سال ۱۳۲۴ با کمک شمار دیگری از زنان فعال آن دوران، از جمله سیمین دانشور، زهرا خانلری و فروغ حکمت، نخستین شماره نشریه حزب را منتشر کرد. از جمله فعالیتهای حزبی او در این دوران، شرکت در کنگره صلح پاریس بود. او در سال ۱۳۲۵ به عضویت کمیته مرکزی سازمان زنان ایران و جمعیت شیر و خورشید سرخ بانوان ایران درآمد. وی نخستین زنی بود که به ماموریت سیاسی در خارج از کشور گمارده شد.
وی بیشتر زندگی خود، نزدیک به ۳۲ سال نخست زندگی را در بیرون از مرزهای ایران گذرانده و در آن مدت حتا زبان فارسی را به خوبی نمیدانسته، از اینرو نیز از مجموع ۳۶ مقالهای که از ایشان یافت شده، تنها هفت مقاله آن به گونهای در پیوست با ایران بوده است.
وی در سال ۱۳۲۳ به عضویت هیات تحریریه ماهنامه ادبی پیام نو درآمد و مقالات پرشماری را در آن بهچاپ رساند. با این حال او که فارسی را بهعنوان زبان هفتم آموخته بود، با آن آشنایی کاملی نداشت و مقالات خود را بهزبان روسی مینوشت و سپس افرادی این نوشتهها را بهزبان فارسی ترجمه میکردند.
مقالاتی که سیاح درباره تاریخ ادبیات نوشته، مانند مقالات دربارهی فردوسی و شاهنامه، از نظر ادبیات تطبیقی دارای اهمیت است. اما شناخت او از ادبیات فارسی کهن ایران، متکی بر آثار شرقشناسان بوده و نویسنده به منابع فارسی مراجعهای نداشتهاست.
آثار به جا مانده از دکتر فاطمه سیاح شامل مقالاتی است که در سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۲۶ در نشریههای گوناگون منتشر شده که شامل مقالاتی درباره زنان و مقامشان در جامعه و ادبیات (زن در مغرب زمین ۵۰ سال پیش و امروز، زن و هنر، مقام زن در ادبیات، نبوغ در نزد زنها)، مقالاتی درباره ادبیات و نقد ادبی (ادبیات معاصر ایران- موضوع رمانتیسم و رئالیسم سبک نگارش در ادبیات اروپایی – مقام سنت در تاریخ و ادبیات) مقالاتی درباره زندگی و آثار نویسندگان روس (آنتوان چخوف، شرق در آثار پوشکین، داستایوسکی) مقالاتی در باب فردوسیشناسی: (در زمینه شناخت فردوسی و شعرش دکتر سیاح سه مقاله نوشت. این مقالات عبارتند از تحقیق مختصر در احوال و زندگی فردوسی، انتقاد دانشمندان اروپایی در باب فردوسی، نظریاتی چند در باب شاهنامه و زندگانی فردوسی) و همچنین مقالات تربیتی است.
120 سال پیش در مسکو زاده شد. پدرش میرزا جعفر رضازاده محلاتی، استاد زبان و ادبیات فارسی در مسکو، از ابتدای جوانی به روسیه مهاجرت کرده بود و مادر آلمانیتبارش، بزرگشده روسیه بود. فاطمه سیاح، تحصیلات متوسطه و عالی را در مسکو گذراند و از دانشکده ادبیات اونیورسته مسکو دکترا گرفت. در سال ۱۳۱۲ در پی وقوع انقلاب روسیه، به همراه پدرش به ایران آمد. سیاح گذشته از ادبیات در هنرهای موسیقی و نقاشی نیز صاحبنظر بود. او در نوازندگی پیانو را در کنسرواتوار مسکو آموخته بود و با آثار نقاشان جهان آشنایی کامل داشت. فاطمه سیاح 13 اسفندماه 1326 در ۴۵ سالگی درگذشت و در گورستان ابن بابویه بهخاک سپرده شد.
نوزدهمین روز از ماه در گاهشمار زرتشتی فروردین نام دارد. بر گرفته از فره وهر fravahr به چم (:معنی) پیش برنده و پیش کشنده است. روز «فروردین» که به زبان پهلوی «فرورتن» است، از زبان پارسی باستان «افرورتینام» گرفته شده و به چم فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است. فروردین همان فروهر است. فروهر ذرهای نور اهورایی است كه در بدن هركس نهاده شده تا روان را به راه راست راهنمایی كند. فروهر هیچگاه آلودگی به خود نمیپذیرد و پس از مرگ بدن، فروهر راه بالا را میپیماید و به سرچشمه خود میپیوندد.
پیشینیان بر این باور بودند که فروهر در حقیقت روان درگذشتگان بوده و باور داشتند که روانهای مردگان در نخستین روزهای بهار نزد اقوام خود به زمین باز میگردند. فروهر که ذرهای از هستی بیکران پروردگار بوده، و برای راهنماییِ روان، به تن در آمده، پس از مرگ به همان پاکی و خلوص به اصل خود میپیوندد و به لوثِ گناه آلوده نمیگردد. به باور زرتشتیان در نهادِ هریک از مرتوگان (:مردمان)، چه زن و چه مرد ، چه غنی و چه فقیر، ذرهای از انوارِ خورشیدی اهورایی وجود دارد که ،« فرَه وَهَر» نامیده شده و سبب عمدهی رسایی و کمالِ مادی و مینوی ماست. این «فرَه وَهَر» از مبدا اصلی خود که اهورامزدا باشد جداشده و برای مدت محدودِ زندگی در تنِ ما منزل گزیده است. این نیرویِ ایزدی ما را به درجاتِ عالیه ارتقا داده و از حالت حیوانی و انسانی به عالمِ فرشتگان میرساند. در پایان ، پس از طی مراحل مینوی ما را به عالم حقیقت، و وحدت میرساند و از دیدار و پیوند با اهورامزدا برخوردار میسازد.
روز «فروردین» که به زبان پهلوی «فرورتن» است، از زبان پارسی باستان «افرورتی» نام گرفته شده و به چم فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است. گر چه فروردین از ریشه پَروردین بوده که به فروردین تغییر یافته مانند پارس و فارس، پیروز و فیروز و پروردین به چم ماه پرورش گلها و گیاهان و درختان، نیز نام گرفته است چون در این ماه دوباره پرورش مییابند.
فروردین همان فروهر است. فروهر ذرهای از نور اهورایی است كه در بدن هركس نهاده شده تا روان را به راه راست راهنمایی كند.
فروهر هیچگاه آلودگی به خود نمیپذیرد و پس از مرگ بدن، فروهر راه بالا را میپیماید و به سرچشمه خود میپیوندد.
زرتشتیان در این روز جامه (:لباس) نو میپوشند و از درگذشتگان خود یاد میکنند.
گل تاج خروس نماد این روز در دین زرتشتی است.