در یکی از سفرهایم به یزد طبق عادت همیشگی به قصد زیارت پیرهریشت راهی این زیارتگاه سپندینه شدم. با ذهنیت دیدن بنای قدیمی پیرهریشت، پس از گذر از کوه سرخ گنبد باشکوه پیرهریشت نمایان شد. نمای با شکوه و متفاوتی از زیارتگاه توجهام را به خود جلب کرد، با کنجکاوی برای مشاهده نمای جدید و به قصد نیایش در این مکان مقدس خیله ها را پشت سر گذاشتم.
در نگاه نخست در ابتدای ورود، متوجه شدم که پلههای مزین به نشانواره چلیپا خودنمایی میکند و نظر هر بیننده و زیارتکنندهای را به خود جلب میکند. حال پرسشی که مطرح میشود این است که چلیپا به چه معناست؟ نشانوارهای به این زیبایی که در طول مسیر به چشم میخورد دربرگیرنده چه مفاهیمی است؟
اولین چلیپایی که در آثار باستانی به دست آمده مربوط به خوزستان ایران است، یعنی 5000 سال پیش از میلاد، در نتیجه، چلیپا نشانوارهای ایرانی است.
فرهنگ ما آن درخت تنومند و بالندهای است که ریشه در ژرفای زمین و زمان دارد و در برابر طوفانها ایستاده و خم نشده است. ایران با این درخت بارآور خود بارها دچار خیرهسریها و ویرانگریها شده و آفرینشهای هنری و فرهنگی گرانمایه ما به دست فرومایگانی، به آوار «غارت» رفته است. ملتی که بر سردر دانشگاه گندی شاپور (جندی شاپور) در 1700 سال پیش از این مینویسد:«شمشیر ما مرزها را میگشاید و دانش و فرهنگ ما دلها و اندیشهها» چگونه میتواند فرهنگ و روش زندگی خود را به دست فراموشی سپارد. گزافه نیست که ایران را سرزمین چلیپا بنامیم. در هر جای این سرزمین سپندینه میتوان آن را دید، این نشانواره از آنجایی که با اعتقاد و ایمان دینی سرشته، این چنین در دل نشسته است. نقشی که گاه مظهر الوهیت، نماد خورشید، فروغ بیپایان، نظم هستی، آذرخش و جاودانگی است. نگارهای که آریاییان، مصریان، آشوریان کهن، بومیان آمریکا، بوداییان و مسیحیان بکار بردهاند اما صاحب راستین آن آریاییان هستند.
ایرانیان باستان به تجربه یافته بودند که آب، باد، خاک و آتش دلیل پدیداری زندگی و به وجود آورنده گیتی و گرداننده نظام هستی است و با اعتقاد به اینکه از نزدیکی و ترکیب این عناصر به نسبت معین، هستی شکل گرفته است. هر شاخه این نشانه را جایگاه یکی از عناصر چهارگانه میدانستند، عناصر چهارگانه هستیبخش، بر روی هم و با گردش و چرخش خود چرخ آفرینش را آهنگ میدهد و نظام پرشکوه طبیعت را نگاهبانی میکنند.
اشو زرتشت نیز احترام به این 4 آخشیج را تاکید نمودند، به همین دلیل پیروان دین زرتشت برای این 4 آخشیج ارزش بسیاری قایل هستند. اهمیت این 4 آخشیج در معماری کهن کاملا مشهود است و در بسیاری از نقاط ایران دیده شده است. در مرودشت دو کیلومتری جنوب تخت جمشید ظرفهای سفالین منقوش به نگاره چلیپا به چندین گونه بسیار دیدنی یافت شده است. در میان ابزارهای یافت شده در کاوشهای لرستان، ابزارهای مفرغینی است که بیشتر وابسته به زین، برگ ، لگام و افزارهای جنگی است که پیکره چلیپا بر آنها دیده میشود. در تپه «گیان» در جنوب نهاوند، در «گلیان» فسا در استان فارس، کاشان، تختجمشید، دیلمان شوش، دامغان، شهر سوخته سیستان، تپه «حسنلو» در جنوبغربی دریاچه چیچست ( ارومیه)، ایلام، رودبار گیلان، کرمانشاه، در بیشابور در ویرانههای «قلعه یزدگرد» در کنار مرز کنونی ایران و عراق در نزدیکی قصر شیرین در گچبریهای کاخ تیسفون.
بسیاری از پادشاهان هخامنشی به دلیل اعتقاد به دین زرتشت، در مرکز چلیپا دفن شدهاند از جمله آرامگاه داریوش بزرگ و داریوش دوم.
پس از بالارفتن از پلهها، نمایی بسیار زیبا چشم هر بینندهای را نوازش میکند. سردر مزین به نماد فروهر که تداعیکننده معماری دوران هخامنشیان است.
ورودی این مکان مقدس تلفیقی است از ورودی آتشگاههای ایران در زمان ساسانیان (چهارتاقیهای ساسانی) و دروازههای کاخهای شهر پارسه (دروازه ملل و کاخ تچر) است.
در بررسی پلان این سازه، ستونها و چهارتاق دقیقا برگرفته از سازههای آتشگاههای ساسانی از جمله آتشکده فیروزآباد فارس است.
درضمن در نمای در ورودی، مشابه دروازههای کاخ تچر، نمایی از سه پله که یادآور اندیشه، گفتار و کردار نیک است به چشم میخورد که بایستی با رعایت این سه اصل وارد این مکان سپندینه شد.
در عین حال در طراحی سقفهای آتشکدههای معاصر از جمله آتشکده آدریان تهران از مدل طاقهای معماری ساسانی الهام گرفته شده است.
دیوارههای دو طرف این ایوان با بهرهگیری از چیدمان آجری به نماد آتش و آتشدان که نماد ویژه دین زرتشت است مزین شده است. هفده نشان واره چلیپا در کنار هم با الهام از هفده هات گاتها یکی از نشانههای ارزشمند دین بهی را به زیباترین شکل در معرض دید زیارتکنندگان قرار داده است.
در قسمت پایین نماد زیبای فروهر و اندیشه نیک، گفتارنیک و کردار نیک، نه چلیپا بهصورت منظم در کنارهم قرارگرفتهاند. لوزی حاصل از این ترکیب زیبا توجه هر بیننده خوش ذوق و آگاهی را به خود جلب مینماید.
نه چلیپا تاکید بر 9 پایهی دین زرتشتی است که درعصای 9 بند اشوزرتشت نیز همین 9 اصل تاکید شده است. 9 پایهی دین زرتشت:
- باور به یکتایی خدا
- باور به پیامبری اشوزرتشت
- باور به روح و جهان واپسین (جهان مینوی)
- باور به اشا
- باور به گوهر آدمی و آدمیت
- باور به 7 پایه کمال
- باور به نیکوکاری و دستگیری از نیازمندان
- باور به سپنتایی بودن (مقدس بودن) 4 آخشیج (چلیپا)
- باور به فرشگرد بودن
بنابراین 9 ، عددی دارای احترام در دین زرتشتی است. در ضمن سدره یا همان جامه نیکاندیشی از 9 تکه پارچه تهیه میشود. جالب است بدانیم که 9 نخستین عدد فرد غیراول در سلسلهی اعداد طبیعی است که در بخشهایی از اوستا با مفهومی ویژه به کار رفته است، بدین گونه که همه هات 9 گاتها (یسنا 44) که درست در میانه 17 هات گاتها است، پرسشهای اشو زرتشت از اهورامزدا است. در هرمزد یشت نام نهم خدا «چیس تیاو» به معنی دانشمند است و در سدویک نام خداوند نام نهم جمغ به معنی دانشمند است و این میرساند که نیروی اندیشه نیک یکی از باارزشترین نگهبانان انسان است.
نماد لوزی در الواح شوشی بسیار به چشم میخورد و نمادی از تقدس است. در عین حال در ایران باستان برروی مقبره بانوان از نماد لوزی استفاده میشده است.
لوزی نماد یکپارچگی (وحدت) در کثرت، در جهانبینی و خداشناسی توحیدی ایران باستان است و میتوان به این موضوع اشاره کرد که زرتشتیان سراسر دنیا در این مکان گرد هم میآیند و اهورامزدا را ستایش مینمایند.
پس از ورود به این مکان مقدس گل لوتوس (نیلوفر آبی) به چشم میخورد. در جهان اعتقادی انسان، گل و گیاه نمادی از تولد، رشد، تکامل و به طور کلی زندگی دانسته شده است. همچنین این مظاهر طبیعت جلوههای قدسی یافتهاند. در این میان لوتوس به ویژه در فرهنگهای شرقی دارای تقدس خاصی بوده و ردپای معنوی آن در هنر این ملل به خوبی قابل مشاهده است.
لوتوس در ایران باستان بیانگر مشقت و رنج آدمی در دنیا بوده و برای وصف مردمانی استفاده میشده که دورانی سراسر سخت را پشت سر گذاشته و اینک به سوی آرامش در حرکت هستند. لوتوس که به آن گل «آبزاد» نیز میگویند گلی بسیار چشمنواز و نادر است که در محیط آبی و باتلاقی رشد میکند به گونهای که ریشه آن در گل و لای عمق آب و گل آن از طریق ساقه رونده آن به طرف نور آفتاب رشد میکند. این گل با برآمدن آفتاب باز و با فرورفتن آن بسته میشود، از این رو مظهر خورشید است. این گل برای آریاییها یک نشان تاریخی و مظهر پیدایش مینوی و جاودانگی بوده است زیرا این گل تنها آفریدهای است که در مردابهای خاموش و بیجنبوجوش پدید میآید. لوتوس به عنوان مظهر پاکی و تهذیب نفس در ایران نماد نور است که از جایگاه رفیع برخوردار است.
لوتوس عنصر اصلی تزیین در معماری و هنر دوران مختلف تاریخ ایران بوده است. در تصاویر و نقش برجسته های تخت جمشید لوتوس زینت بخش تمدن هخامنشیان است. با توجه به سنگنگارههای تختجمشید مردمان بلندپایه پارسی و ماد هنگام دیدار شاه برای شادباش مهرگان یا نوروز این گل را به دست میگرفتند. همچنین پایه ستونها که به شکل گل نیلوفر برگشته است، رمز کمال و قدرت حیاتبخش بوده و اینگونه هنرمندان هخامنشی انسان را به دنیایی ورای آنچه هست به دنیای بیزمان، بی مکان و دنیای عرفان میبرند.
در نهایت هر بیننده آگاه و خردمندی با نگاه به این نمادها و نگاره ها متوجه میشود که در پشت معماری این مکان مقدس، دنیایی از دانش، خرد، تجربه و عشق نهفته است. این نمادها فرهنگ و قدمت 4000 سالهی دین زرتشت و 10000 ساله تاریخ ایران بزرگ را یکجا به هر بیننده آگاهی القا مینماید. تلفیق معماری ساسانیان و هخامنشیان و نمادهایی که در الواح شوشی به چشم میخورد به هر زیارتکننده و بازدیدکنندهای القا مینماید بایستی با اندیشه، گفتار و کردارنیک و با اعتقاد به سخنان اشوزرتشت و پایبندی به 9 اصل دین زرتشت و با جامهی نیکاندیشی (سدره) با احترام به آتش مقدس به این مکان اهورایی وارد شوید، زیرا اینجا پناهگاه بانوی ایرانی است که به خاطر پایبندی به همین اعتقاداتش در اینجا پناه داده شده است. بانویی از دیار شوش خسته و گریزان از حمله تازیان به خاکش و به اعتقاداتش به این سمت شتابان گریخته و از اهورامزدا درخواست پناه نموده و سرانجام پناهش توسط دانای بزرگ هستی بخش این مکان را مقدس نموده و بسی جای شگفتی دارد که این مکان مقدس مرکز ایران یا همان مرکز چلیپای ایران است که پناهگاه دخت ایرانی است و شایان ذکر است که نمای بیرونی این مکان سپندینه با بهره گیری از نمادهای اصلی آتشکده فیروز آباد فارس و کاخ تیسفون که سمبل دوران پرشکوه زندگیش است طراحی وآفریده شده است.
بن نوشت :
بدانیم و سربلند باشیم،فشردهای از آموزشهای دین زرتشت/ دکتر منوچهر منوچهرپور. تهران، فروهر
خرده اوستا/ برگردان از دیندبیره رشید شهمردان و به تصحیح و تطبیق مهربان فیروزگری و گزارش فارسی رستم وحیدی. تهران، فروهر، 1382
گاتها، سرودههای آسمانی زرتشت /نوشته موبد فیروزآذرگشسب، تهران، فیروز آذرگشسب، 1384
گاتهای زرتشت، متن تطبیقی براساس هشت برگردان فارسی/ به کوشش فرانک دوانلو. شیراز، نوید شیراز، 1382
مراسم و آداب زرتشتیان، موبد اردشیر آذرگشسب، تهران. فروهر،1372
نشریه «جلوه هنر»، در بهار و تابستان 1393
نشان رازآمیز، گردونه خورشید یا گردونه مهر،نصرت الله بختورتاش، انتشارات فروهر، 1380