امروز گوش ایزد و فروردینماه سال 3760 زرتشتی، روز نَبُر پرهیز از خوردن گوشت، 14 فروردینماه 1401 خورشیدی، سوم آوریل 2022 میلادی
احمد بیرشک چهره ماندگار دوره اول، ریاضیدان، تقویمنگار و پژوهشگر تاریخ علم 14 فروردینماه ۱۳۸۱ درگذشت. او نویسنده، مترجم، مصحح و پژوهـشگری تـوانا به شمار میرود. پژوهشهایش در شناساندن گاهشماری ایرانی در عرصه جهانی و دقت وی چنان بود که نزد تقویمشناسان نامی دنیا او را برجستهترین متخصص در این زمینه میشناسند.
گاهنامه تطبیقی سه هـزار سـاله از آثار ماندنی اسـتاد اسـت. او که با دیدن جزوهای از درس معلم علوم اجتماعی متوجه به کار بردن تاریخ مـیلادی، خورشیدی (هـجری شمسی) و مهی (هجری قمری) در یک جـمله شـده بـود به فکر تـنظیم جـدولی میافتد که در آن تبدیل تـاریخها بـه یکدیگر را نشان دهد و از این راه کار معلم و محصل را آسان کند. این کار را هم با شـایستگی انـجام داد. تصحیح تقویم ایرانی اثری دیگر از دکتر بیرشک است. تقویم دکتر بیرشک، برخلاف تقویمهای پیشین از دورههای ۳۳ ساله «هفت دوره ۴ ساله و یک دوره ۵ ساله» تشکیل نشده، بلکه از دورههای ۲۸۲۰ ساله تشکیل شدهاست. هر دوره به زیر دورههای ۱۲۸ یا ۱۳۲ ساله تقسیم میشود، که هرکدام از آنها نیز به زیر دورههای ۲۹، ۳۳، یا ۳۷ ساله تقسیم میشوند که در هرکدام سالهای مضرب ۴ غیر از آخرینشان کبیسه است. هر سال ۱۲ ماه دارد که ششتای اول ۳۱، پنجتای بعد ۳۰، و ماه آخر بر حسب کبیسه بودن یا نبودن ۲۹ یا ۳۰ روز دارد.
یکی از بزرگترین خدمات وی بهجامعه فرهنگی ایران، بنیادگذاری مدارس هدف بود. بیرشک و تنی چند از یارانش «احمد دیانی، احمدرضا قلیزاده، محمد قاضی نوری، علی متمدن، تقی هورفر و احمد انواری» در تاریخ ۲ خرداد ۱۳۲۷ با سرمایهای ۳۵۰۰۰ تومان نخستین مدرسه هدف با سرنام «هنر، دانش و فرهنگ» را بنیان نهادند. گروه فرهنگی هدف، متشکل از چهار دبستان دخترانه و پسرانه و چهار دبیرستان، تا سال برچیدهشدن ۱۳۵۸ بیش از ۱۶ هزار دانشآموز دیپلمه پرورش دادند.
بیرشک چهارم بهمن ۱۲۸۵ خورشیدی در باجگیران چشم به جهان گشود. نزد پدر آموزشهای پایه و همچنین زبان فرانسه را فراگرفت. پس از مدتی تحصیلات خود را در مدرسه آلیانس فرانسوی زبان تهران ادامه داد.
او پس از پایان دوره دبیرستان به دارالمعلمین عالی در رشته ریاضیات وارد شد و پس از آن بهخدمت وزارت معارف و اوقاف درآمد. پس از آن نیز مدتی در ساری به تدریس ریاضی، فیزیک، علوم طبیعی و زبان از پایه اول تا ششم متوسطه مشغول شد.
وی مدتی رییس اداره استخدام شهرستانها در کارگزینی وزارت فرهنگ و مدتی رییس کارگزینی دانشگاه تهران بود و در سال ۱۳۲۱ پس از آنکه دانشگاه تهران از وزارت معارف جدا شد، بهعنوان رییس دانشگاه تهران برگزیده شد. وی در سال ۱۳۲۲ مقاله معروف «نقد قانون دانشگاه» را بهنگارش درآورد.
پس از آنکه در سال ۱۳۲۴ دانشگاه تهران دوباره به وزارت معارف بازگردانده شد، منوچهر اقبال به ریاست دانشگاه گمارده شد و بیرشک از شغل اداری دانشگاه تهران کنارهگیری کرد و بهتدریس در پلیتکنیک و دانشسرای عالی مشغول شد. در این دو دانشگاه وی به مدت ۱۸ سال درس مناظر و مرایا «پرسپکتیو» را تدریس کرد. او در دانشسرای عالی با استادانی چون غلامحسین رهنما، بدیعالزمان فروزانفر، شفق، دکتر لویی لونگ، گابریل یاریئر، آشنا شد و از آنها بهره برد. او همچنین چندین بار برای مطالعه در مورد سیستم آموزشی بهفرانسه، انگلستان و آمریکا اعزام شد. وی در سال ۱۳۴۱ در زمان وزارت ناتل خانلری، به معاونت وزارت فرهنگ رسید و همچنین با دانشگاه صنعتی شریف «آریامهر سابق» در ویرایش متون ریاضی و فیزیک همکاری کرد.
وی در سال ۱۳۷۰ بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی را بنیانگذارد و تا سال ۱۳۷۷ ریاست آن را بر دوش داشت. در این سال وی با دریافت لوح تقدیر ریاست جمهوری بهعنوان استاد نمونه شناخته شد و از دانشگاه شهید بهشتی دکتری افتخاری ریاضیات دریافت کرد. او افزون بر دانشنامه بزرگ فارسی، در تالیف دانشنامه ایرانیکا، فرهنگ کامل انگلیسی – فارسی تالیف عباس آریانپور و منوچهر آریانپور، فرهنگنامه کودکان و نوجوانان و دانشنامه ایران و اسلام، همکاری داشتهاست.
این استاد برجسته نخستین کتاب جدی و علمی را که از انگلیسی ترجمه کرد، «سرگذشت علم» از جرج سارتون بود که برنده جایزه بهترین ترجمه سال شد. کتاب «زندگینامه علمی دانشوران» ترجمه احمد بیرشک، در دوره پانزدهم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده شد. بیرشک بیش از ۱۱۰ کتاب که برخی از آنها با همکاری دیگران بوده تألیف و ترجمه کرده است.
دریافت نشان دولتی درجه یک دانش از دفتر ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۱، اعطای دکتری افتخاری در ریاضی از دانشگاه شهید بهشتی ازافتخارات این استاد دانشگاه تهران است.
احمد بیرشک سرانجام در فروردین ۱۳۸۱ خورشیدی در ۹۵ سالگی چشم از جهان فروبست در حالی که در روزهای ابتدایی فروردین همان سال، نشان دولتی درجه یک دانش را از دفتر ریاست جمهوری دریافت کرده بود.
امروز، روز «گوش ایزد» چهاردهمین روز از گاهشمار زرتشتی است. بنابر گاهشمار زرتشتی که دیرینگی آن به روزگار پیش از اسلام میرسد، هر ماه، ٣٠ روز دارد و هر کدام از این ٣٠ روز، نامی و امروز، روزی است که نامش «گوش» است. گوش، یک ایزد است و عنوان ایزد برای آنچیزهایی کاربری دارد که ستودنی هستند، یعنی دادههای نیک اهورایی که در خور ستایشند. گوشایزد، ستودنی است آن اندازه که حتا یکی از یشتهای اوستا، به این ایزد ویژه شده است. «گوشیشت» یا «درواسپیشت»، آن یشتی است که درآن از «گوشایزد» سخن رفته است.
روز «گوش» نام این ایزد در اوستا «گئوش» آمده به چم «جهان». چهاردهمین روز هر ماه با این ایزد در پیوند است. ایزد گوش نگهبان همه جهان هستی است. این روز یکی از چهار روز پرهیز از خوردن گوشت است. زرتشتیان این روز را «نبر» مینامند و از کشتن حیوانات و خوردن گوشت خودداری میکنند. گویند در این روز باید جشن گرفت.
واژهی «گِوش» یا «گئوش» بارها در «گاتها» (سرودههای اشوزرتشت)، در «اوستا» و در نوشتههای پهلوی آمده است. واژهی گئوش همچون واژگان بسیار دیگری که معناهایی گوناگون دارند، چند معنا دارد که بیگمان باید در جمله معنایش کرد. این واژه به معنای «گیتی» و «مجموعهی آفرینش» و از سویی دیگر به معنای «گاو» است، البته این معنا یعنی گاو نیز در استورههای ایرانی، همان «آفریده» یا گیتی است. گوش یا گئوش در اوستا هم به معنی گاو و هم به معنی گیتی آمده است. «اورو» نیز كه به معنی روان است همراه با واژهی گئوش، معنی روان جهان یا روان گاو را میرساند. «گئوشارورون» نگاهدار گلهها و چارپایان سودمند است. گاو در استورهها، نماد گیتی است و از دیدگاه فلسفی نماد زندگی دنیوی و خاكی است.
بنابر باور ایرانیان گوشایزد، پاسدار و نگهبان جانداران سودمند است که این خویشکاری با معنای این ایزد، همخوانی دارد. یعنی آزردن جانداران سودمند به نوعی به معنای آزار آفرینش، به معنای آزار گیتیست.
ایزد گوش برای پاسداری از جانداران سودمند، به همراهیِ «ماه ایزد» و «رامایزد» به یاریِ «وهمن امشاسپند» میشتابد. پس ماه ایزد، رامایزد و گوشایزد، یارانِ «وهمن امشاسپند» در این خویشکاری هستند.
زرتشتیان از دیرباز در این ۴ روز از ریختن خون جانوران و از خوردن گوشت آنها پرهیز میکنند و این کار برای نگهبانی از شمار جانوری و سلامتی انسانها انجام میشود.
پرهیز از کشتن و خوردن جانوران همچون یک قرارداد کلی است برای آنکه در این ۴ روز، جانوران در امان باشند.
تصور کنید که این قرارداد از این دایرهی کوچک (هازمان زرتشتی) فراتر رود و جهانیان در این ۴ روز بر خود بایسته بدانند که از کشتن جانوران و خوردن خوراکهای گوشتی بپرهیزند؛ بیگمان که آمار کشتار جانوران به اندازهی بسیاری پایین خواهد آمد و از سویی برای انسانها تمرینی خواهد بود برای خوردن خوراکهای گیاهی.
روز «گوشایزد» همچون یک تلنگر، هر ماه، به ما «مجموعهی آفرینش» را یادآوری میکند. گوشایزد، همچون رامایزد و ماه ایزد و وهمنامشاسپند، تلنگری است تا «گیتی» را از یاد نبریم و یادمان نرود که بخشی از این مجموعه هستیم، اگر بخشی از هستی را بیازاریم، آزرده خواهیم شد. گویند در این روز باید جشن گرفت.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
گوشروز ای نگار مشكین خال
گوش بربط بگیر و نیک بمال
من ز بهر سماع خواهم گوش
بیسماعم مدار در هر حال