ایدهی برگزاری نمایشگاه نقاشی با رویکرد زیستمحیطی و حیات وحش از هومن یزدانی که پشتیبانی مالی این پروژه را بر دوش دارد، است. این نمایشگاه از نگرانیهایی سرچشمه میگیرد که گونههای از حیات وحش ایران را تهدید میکند. به سخن دیگر، گوشزد و هشداری است دربارهی خطر انقراض برخی گونههای کمیاب حیات وحش ایران.
نمایشگاه دربردارندهی تابلوهایی از امید بختیاری و شمس خلیلی خواهد بود و نیز تابلوهایی از خانمها گلزاریانپور و ممشلی. اما این همهی آن چیزی نیست که در نمایشگاه خواهیم دید. بخشهای گوناگون دیگری نیز فراهم شده است تا توجه و نگاه بازدیدکنندگان را به زیستبوم و حیات وحش ایران برانگیزد. بازدید از این نمایشگاه نه تنها سپاسداری از این هنرمندان خواهد بود بلکه گامی برای نگاهداشت حیات وحش و توجه به زیستبوم کشورمان نیز به شمار خواهد آمد. گفتوگوی ما با امید بختیاری و شمس خلیلی دربارهی همین نمایشگاه و شیوهی کار آن دو است.
در آغاز از شمس خلیلی میپرسم که ایده برگزاری نمایشگاهی دربارهی حیات وحش ایران چگونه شکل گرفت؟ او میگوید: سرگرم کاری دربارهی گونههای جهانی حیات وحش بودم. یک روز آقای هومن یزدانی به من پیشنهاد کرد که همین کار را دربارهی گونهها و محیط زیست ایران انجام بدهیم. به نظرم ایدهی باارزشی بود؛ میتوانست جذاب باشد و تابلوها هم فروش برود. شروع به جستوجو دربارهی گونههای حیوانی کردیم. آقای یزدانی که نخستین مسوول فنی آبزیان تزیینی کشور است، شماری از گونههای شاخص را به من نشان دادند. کار را شروع کردیم. در این فاصله با استاد امید بختیاری آشنا شدم. بسیارعلاقهمند شدند که در این پروژه با ما همکاری کنند. آقای امیر پاافشار هم پشتیبانی مالی بخشی از کار را برعهده گرفتند.
پیش از آن که از چند و چون نمایشگاه بشنوم از خلیلی دربارهی زمینهی نقاشیهایش میپرسم و این که هنر او به چه سمت و سویی گرایش دارد؟ خلیلی میگوید: من نقاشی را با طبیعت آغاز کردم. اما گرایش ذهنی ویژهای نداشتم. تا همین سه چهار سال پیش هر چیزی را نقاشی میکردم. در زمان دانشجویی رنگ اکریلیک [: رنگی شیمیایی با درخشندگی نمایان] را به شیوهی پلاکاردهای تبلیغی کار کردم. یک جور اینفوگرافیک [: گرافیک آگاهیرسان] دستی بود. حجم نداشت و تخت به نظر میرسید. اما حالا گرایشم به سمت حیات وحش است.
به پیرامونم نگاه میکنم و به تابلوهایی که همه جا را پُر کردهاند. بیشتر آنها کار امید بختیاری است و همه هم به سبکی واقعگرایانه (رئال). میخواهم راهی به جهان هنر او بیابم. از همینرو به تابلوهایش اشاره میکنم و میپرسم: بهراستی جهان ما به همین اندازه که در تابلوهای شما میبینیم روشن و بیگره است؟ بختیاری میگوید: سوژههایی را که من کار میکنم رئال و واقعی است. بیشتر چهره و آناتومی بدن است. شاید دنیای ما آنقدرها روشن و ساده نباشد. اما من دوست دارم جهان را همان گونه که میبینم نقاشی کنم. طبیعت را بسیار کمتر کار میکنم. اما از یکسال پیش که با آقای خلیلی آشنا شدم، تصمیم گرفتم با پروژه ایشان همکاری کنم. چون کار برای محیط زیست را لازم و ضروری میدانم.
دلدل می کنم پرسشی را پیش بکشم اما از آن بیم دارم که همان حرف کهنهی کسانی باشد که نقاشی واقعگرایانه (رئال) را با بودن دوربین عکاسی ضروری نمیدانند! با این همه، تردیدم را کنار میگذارم و میپرسم: شما میتوانید از حیات وحش عکس بگیرید، چه نیازی هست به کشیدن نقاشی؟ بختیاری میگوید: هنگامی که کسی از حیات وحش عکس میگیرد، بیننده شاید گمان کند که عکاس تنها با یک فشار شات کار را انجام داده و در یک لحظه عکسی ثبت شده و خیلی متوجه نباشد که عکاس چه زحمت و رنجی کشیده است. اما در نقاشی اینگونه نیست. بینندهی تابلوها خوب میداند که نقاش چه ساعتها و روزهای بسیاری رنج بُرده تا بتواند اثری هنری بیافریند. پس با دقت بیشتری به آن نگاه میکند. این کمک میکند به رساندن پیام ما برای نگاهبانی از محیط زیست.
خلیلی سخن او را ادامه میدهد و میگوید: بیننده تابلوهای نقاشی، متوجه زمانی که برای کشیدن تابلو گذاشته شده، میشود اما در عکس این رنج و دشواری کمتر به چشم میآید. چون عکس در یک لحظه همهی جزییات را ثبت میکند ولی نقاش در طول زمان این کار را انجام میدهد. این که در نقاشی به حیات وحش توجه کنیم، استفادهی ابزاری نیست. اگر هم باشد استفادهی سودمندی است. این راهی است برای آگاهیرساندن به مردم که متوجه حیات وحش باشند. بیش از 150 تا 200 گونه از حیات وحش کشور در خطر نابودی است. ما در این نمایشگاه تنها 10 یا 11 گونه را پوشش میدهیم که همهی آنها هم در خطر نیستند.
با این همه، پافشاری میکنم و باز میگویم: هنگامی که تابلوهای شما را میبینیم درگیر رنگ و زاویه دید نقاش و هنر او میشویم و چه بسا هیچ نبینیم که تابلوهایی است از حیواناتی که دارند نابود میشوند. میترسم بینندهی نمایشگاه شما چنان شیفتهی زیباییهای اثر بشود که فراموش کند چرا این تابلوها کشیده شدهاند و در پشت آن چه هشداری هست. بختیاری میگوید: تابلو را که نمایش میدهیم آگاهیهای کامل و دقیقی هم به صورت بروشور در اختیار بازدیدکنندگان قرار میدهیم. هر کار شناسنامه دارد و به گونهی موشکافانه آگاهیهایی دربارهی گونهی حیوانی کشیده شده به خریدار تابلوها داده میشود. از عکاسی هم که عکس آن گونهی حیوانی را گرفته اجازه گرفتهایم که تنها یک تابلو، و نه بیشتر، برای نشان دادن در همین نمایشگاه، از روی عکس او کشیده شود. نمیخواهیم بگوییم که با این نمایشگاه همهی مشکلات حیات وحش حل میشود. نه؛ همهی رسانهها، روزنامهها و تلویزیون و فیلم مستند و نمونههای دیگر باید همراهی کنند تا بتوان کاری برای نگهداری حیات وحش و محیط زیست کرد. نقاشی هم یکی از این رسانههاست.
میپرسم: کشیدن تابلوها چقدر زمان بُرد؟ بختیاری پاسخ میدهد: برای انجام این پروژه، زمان اندکی داشتیم. در نمایشگاه بعدی کوشش خواهیم کرد که با برنامهریزی دقیقتری گونههای بیشتری از حیات وحش را کار کنیم.
خلیلی دنبالهی حرف را میگیرد و میگوید: گمان میکنم بیش از 3 سال است که سرگرم انجام این پروژه هستیم. ما تابلوهایی از حیات وحش کشیدهایم که حیوانات، سالم و سرحال نشان داده شدهاند و چهبسا به نظر بیاید که با این کار بیننده متوجه آسیبی که دارد به آن گونهی حیوانی میرسد، نشود. پس نیاز بود که در کنار نمایش تابلوها، آگاهیرسانی هم بکنیم تا بینندهی نمایشگاه بداند که آن حیوانات بسیار در خطر هستند و اگر کاری نکنیم از میان میروند. برای این کار چند گونه آگاهیرسانی انجام میدهیم. بجز حیات وحش، مسالهی گرمایش زمین و فراوانی زبالههای پلاستیکی را گوشزد میکنیم. اگر نمایشگاه را به گونهی راهرویی درنظر بگیرید، وارد که میشوید تنها تابلوهای نقاشی نیست. چمن مصنوعی گذاشتهایم که مقدار زیادی زبالهی پلاستیکی بهحالت زشتی آنجا ریخته شده تا بازدیدکنندگان دریابند که چه آسیبهایی به محیط زیست زده شده است. در ایستگاه دیگر دوچرخهای دیده میشود که در روی پلاکارد آن نوشته شده: دی اکسیدکربن صفر درصد، منواکسیدکربن صفر درصد. این یک وسلیه نقلیهی خنثا است. این کار یکجور هنر مفهومی است که ذهن را خراش نمیدهد و آزار نمیرساند. چون برخی از هنرهای مفهومی ذهن بازدیدکنندگان را آزار میدهند. یک ایستگاه دیگر ماکت محیطبان است. در کنار آن به مشکلاتی که شکار پدید میآورد اشاره شده است. یک بخش دیگر نمایشگاه نقاشیهای کودکان است. از 4 کودک خواستهایم که نقاشیهایی بکشند و روی تابلوی آن بخش نوشته شده برای دستیابی به طبیعت بهتر و نگاهبانی از محیط زیست و حیات وحش. تا بدانیم که در این زمینه باید به کودکانمان آموزش بدهیم.
میگویم: انگار کوشش کردهاید تابلوها تصویر دقیقی از طبیعت باشد. بختیاری میگوید: چون نقاشیهای من رئال است تلاش میکنم که خیلی از طبیعت فاصله نگیرم که کارم غیرواقعی بشود. میخواهم در نگاه بیننده واقعی بودن کار دیده بشود. اما نمیخواهم کارم همانند عکس باشد.
پرسش دیگر من دربارهی پوشش خبری نمایشگاه است. خلیلی پاسخ میدهد: این شدنی نیست که بخواهیم همهی کسانی را که دلبستگی به حیات وحش دارند به نمایشگاه بیاوریم، یا حتا آگاهیرسانی کنیم. نخستین تجربه ماست و ابزارهای ما برای آگاهیرسانی چندان نیست. در این بخش از کار، ابزار ما تابلوهای نقاشی است و گفتوگوی رودررو، تا ببینیم چه بازخوردی میگیریم. کوشش ما این بوده که از کارشناسانی که در کار نگاهبانی از محیط زیست خوش ناماند بخواهیم نمایشگاه ما را ببینند و سخنرانی بکنند.
از امید بختیاری میپرسم نگران نیستید که تابلوهای نمایشگاه شما را از دید هنری داوری کنند؟ او میگوید: آن چه ما از این نمایشگاه انتظار داریم توجه به محیط زیست است. هنگامی که محیط زیست و جایی که در آن زندگی می کنیم دچار مشکل است دیگر اعتبار ما در درجه نخست اهمیت نیست. اگر چهار نفر هم بگویند فلان کار از نگاه هنری کاستیهایی دارد، به نظرم زیاد مهم نیست. میخواهیم به اندازهی کاری که کردهایم محیط زیستمان را زیباتر کنیم.
پس درگیر موضوع شدهاید. بختیاری بیدرنگ میگوید: زیاد. حتا میبینم که خراش عمیقی روی من گذاشته. میدانم این دغدغهی محیط زیست همیشه با من خواهد ماند.
از او میپرسم: با پرداختن به حیات وحش، نگاه شما به انسان تغییر نمیکند؟ بختیاری میگوید: به گمان من، انسان یک ابزار است که بتواند دنیا را نجات بدهد. اما کارهایی که انسان دارد میکند چندان به سود دنیا نیست.
میگویم: میدانید چرا از نگاه شما به انسان پرسیدم؟ چون انسانها هستند که به محیط زیست آسیب میزنند. بختیاری پاسخ میدهد: همه که اینگونه نیستند. برخی از روی دانستن و آگاهی این کار را انجام میدهند. اما کسانی هم هستند که شبانهروز وقت میگذارند برای نگاهبانی از محیط زیست و حیات وحش، بدون این که مزدی بگیرند.
با این حساب، هنوز هم چهرهی انسان را ملایم و روشن میبینید؟ بختیاری باخنده میگوید: شیب تندی ندارم با آدمها!
و خلیلی ادامه میدهد: خیلی دردناک است که انسان خطرناکترین موجود کرهی زمین باشد. اما این بدان معنا نیست که سرشت انسان بد است. انسان سالم، محیط زیست را خراب نمیکند. اگر کسی را که به طبیعت آسیب میزند آگاه کنیم که کار او چه پیامدهایی دارد، شاید از کاری که میکند دست بردارد. تلاش ما در این پروژه این است که با هنر نقاشی زیباییهای طبعیت را به بازدیدکنندگان نشان بدهیم و بگوییم که این حیوانات زیبا دارند به دست ما تهدید میشوند. این نمایشگاه اهدافی دارد. میخواهیم مردم متوجه گونههای در حال خطر حیات وحش ایران بشوند. دربارهی پیامدهای خطرناک شکار در محیط زیست هم میخواهیم آگاهیرسانی کنیم. من کمتر دیدهام که محیط زیست پایهی نمایشگاه نقاشی باشد. یک هدف دیگر ما آموزش دادن به کودکان است. میخواهیم با مردم پیوند بگیریم و توجه به محیط زیست را نهادینه کنیم.
گفتنی است که نمایشگاه یاد شده 29 آذرماه 1398 خورشیدی، گشایش مییابد و آیین پایانی آن چهارم دیماه برگزار میشود. جای برپایی نمایشگاه در نگارخانهی نگر (خیابان قیطریه، ضلع جنوبی پارک، خیابان روشنایی، کوچهی دلارام، پلاک 33) خواهد بود. دوستداران میتوانند از آدینه 29 آذرماه تا چهارشنبه چهارم دیماه (بهجز شنبه) از ساعت 16 تا 20 از این نمایشگاه بازدید کنند.
شمس خلیلی نقاش و از برپا کنندگان نمایشگاه
از راست، امیر پاافشار مشاور و از پشتیبانان نمایشگاه و استاد امید بختیاری نقاش و از برپاکنندگان نمایشگاه
گلزاریان پور، نقاش
فرتور از همایون مهرزاد است.
1393
4 پاسخ
گفتگوی بسیار لذتبخشی بود؛ برای این حقیر، مایهٔ خرسندی و افتخار است که با روزنامهنگارانی چنین نجیب و هوشمند همکلام شدم. مهرتان افزون و جانتان درست
درود بر شما و دست مریزاد که بجای سخن گفتن وارد کار شده اید و آستین ها را بالا زده و آگاهی رسانی انجام می دهید، درود بر منش و شرف ایرانی اتان ، باشد که مردم کشور آگاه شده و دست از خودخواهی ها و ویرانگری ها به زیست بوم و فرهنگ بر دارند، سپاس از خبرنگار خوب و نگاره بردا ر خوش ذوق امرداد
مانا، پیروز ، سرفراز و شاد باشید
پاینده ایران، راهتان پر رهرو باد