ساخت کبوترخانهها پیوندی دوسویه میان کشاورزان و پرندگان بود. از یکسو آشیانهای بود برای هزاران کبوتر که شبها را در آنجا، در امنیت و آرامش، میگذراندند و از سوی دیگر جایی برای پیشبرد کارهای کشاورزی بود. کودی که از این برجها و آشیانههای کبوتر بهدست میآمد کشاورزان را در بارور کردن زمین و برآوردن محصولات بهکار میآمد. هر کدام از کبوترخانهها نیز در ساخت و مهرازی ویژگیهایی گاه یگانه داشتند، مانند «کبوترخانهی هزار جریب» در اصفهانِ تاریخی.
در ساخت کبوترخانههای اصفهان چنان هوشمندی و هنری بهکار رفته است که باید آن را ستایش کرد. سازندگان این سازهها آگاهیهای ژرفی از سازوکار خود داشتند. آنها از دانش ریاضی برای بهرهبردن از کمترین زمین برای ساخت بیشترین آشیانهی کبوتر استفاده میکردند؛ از دانش فیزیک برای شناسایی لرزشها و نوسانهای (:ارتعاشات) پرواز کبوتران و جلوگیری از آسیبزدن آن به سازه سود میجستند؛ جانورشناس بودند و نیازهای پرندگان و پیوند میان آنها و انسان را میشناختند؛ زیستبومشناس بهشمار میرفتند و از کنش (:فعالیت) چرخهی زیستبوم بر پایهی تجربهی نسلها آگاهی داشتند؛ جایگاه فرهنگی و اقتصادی کبوترخانهها را بهدرستی دریافته بودند و از همه باارزشتر اینکه میدانستند که این سازهها تا چه اندازه در اقتصاد کشاورزان و بهبود آن تاثیرگذار است و کودورزی پس از آبیاری مهمترین پایهی کشتوورز است. در ساخت کبوترخانهی هزارجریب اصفهان همهی این نشانهها و آگاهیها با باریکبینی بهکار آمده است.
برای اینکه دانسته شود که برجهای کبوترخانهای به چه دورهی تاریخیای بازمیگردند، راهی وجود دارد. بدینگونه که از ساختمایه (:مصالح) و معماری (:مهرازی) کبوترخانه به زمان ساخت آن میشود پی بُرد. اگر کبوترخانهها از این دید همانند کبوترخانهی هزارجریب باشند بیگمان ساختهشده در دورهی صفویه هستند. اما اگر مهرازی آنها دگرگون باشد، ساخت آنها به دورهی قاجاریه بازمیگردد. از این سخن میتوان دریافت که کبوترخانهی هزارجریب در دوران پادشاهی صفویان با چیرهدستی بسیار ساخته شده و یکی از کهنترین برجهای کبوترخانهای اصفهان و ایران بهشمار میرود.
در سدههای گذشته، در دامنهی کوه صفهی اصفهان، باغهای بسیاری دیده میشد. برای نیروافزایی (:تقویت) درختان و زمین باغها از کبوترخانههایی بهره میبردند که در پیرامون این باغها ساخته شده بود. این باغها که شمارگانشان به 20 باغ میرسید، سردرهای باشکوهی داشتند. سردر باغ هزارجریب در جایی بود که اکنون دروازه شیراز نامیده میشود. در زیبایی این سردر داستانها و حکایتها گفتهاند. در میانهی پادشاهی قاجاریه، این باغها آباد بود و سردرهای آنها جلوهها داشت. افسوس که در زمان فرمانروایی شاهزاده ظلالسلطان، پسر ناصرالدینشاه، باغها و برجهای کبوترخانهای آنها، بهمانند بسیاری از سازههای تاریخی اصفهان، ویران و نیمهویران شدند.
کبوترخانهی هزارجریب، اکنون در نزدیکی خیابان شیخصدوق و درون محوطهی دانشگاه اصفهان دیده میشود. در گذشته در چهارگوشهی باغهای هزارجریب، چهار برج کبوترخانهای ساخته شده بود و امروزه تنها دو برج آن برپاست و دو برج دیگر از میان رفته است. یکی از برجها همان است که گفتیم در محوطهی دانشگاه اصفهان است و دیگری در میدان برج این شهر.
بلندای کبوترخانهی هزارجریب به 16 متر میرسد. در سالیان گذشته دانشگاه اصفهان چندین بار دست به باززندهسازی این برج زده و در نگاهداری این سازهی تاریخی کوشیده است.
این را نیز بیفزاییم که برپایهی آمار تا سال 1356 خورشیدی، 606 کبوترخانه در اصفهان وجود داشت که 297 سازه دستنخورده و پابرجا بودند و 93 برج نیمهویران و 216 برج کبوترخانهای نیز بهتمامی فرسوده و ویران. اکنون از آن برجهای 29 گانهی کبوترخانهای اصفهان شمار اندکی سالم ماندهاند.
*یارینامه: تارنمای اصفهان زیبا / جُستار «برج کبوترخانه» نوشتهی مرجان محمدینژاد (مجلهی رشد آموزش هنر- زمستان 1390- شماره 28).